1403/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
فضیلت علم و عالم/صفات مؤمن /جنود عقل و جهل
موضوع: جنود عقل و جهل/صفات مؤمن / فضیلت علم و عالم
خلاصه جلسات گذشته: در مباحث قبل به ارزش علم اشاره شد و روایتی بیان شد که علم باید به قلب انسان سرایت کند. گاهی تحصیل علم، لقلقه زبان است؛ یعنی در قلب انسان اثر نمیگذارد و گاهی علم به قلب میرسد و اثرگذار میشود. وقتی یک کار را تجربه میکنید و به نتایجی میرسید، علم شما به یک مسئله قلبی تبدیل شده و به آن اعتقاد پیدا میکنید.
از کجا بدانیم که علم بر ما تأثیر گذاشته یا نه؟ در روایتی از ابوبصیر نقل شده که گفت: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) يَقُولُ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیهالسلام) يَقُولُ يَا طَالِبَ الْعِلْمِ إِنَّ الْعِلْمَ ذُو فَضَائِلَ كَثِيرَةٍ فَرَأْسُهُ التَّوَاضُعُ وَ عَيْنُهُ الْبَرَاءَةُ مِنَ الْحَسَدِ وَ أُذُنُهُ الْفَهْمُ وَ لِسَانُهُ الصِّدْقُ وَ حِفْظُهُ الْفَحْصُ وَ قَلْبُهُ حُسْنُ النِّيَّةِ وَ عَقْلُهُ مَعْرِفَةُ الْأَشْيَاءِ وَ الْأُمُورِ وَ يَدُهُ الرَّحْمَةُ وَ رِجْلُهُ زِيَارَةُ الْعُلَمَاءِ وَ هِمَّتُهُ السَّلَامَةُ وَ حِكْمَتُهُ الْوَرَعُ وَ مُسْتَقَرُّهُ النَّجَاةُ وَ قَائِدُهُ الْعَافِيَةُ وَ مَرْكَبُهُ الْوَفَاءُ وَ سِلَاحُهُ لِينُ الْكَلِمَةِ وَ سَيْفُهُ الرِّضَا وَ قَوْسُهُ الْمُدَارَاةُ وَ جَيْشُهُ مُحَاوَرَةُ الْعُلَمَاءِ وَ مَالُهُ الْأَدَبُ وَ ذَخِيرَتُهُ اجْتِنَابُ الذُّنُوبِ وَ زَادُهُ الْمَعْرُوفُ وَ مَاؤُهُ الْمُوَادَعَةُ وَ دَلِيلُهُ الْهُدَى- وَ رَفِيقُهُ مَحَبَّةُ الْأَخْيَارِ»[1]
در بحث اخلاق، در بحث گذشته مطرح شد که کسانی که به دنبال علم هستند باید شرایط خاصی را رعایت کنند. «الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ»[2] . علم نور خداوند است که در قلب کسانی که او بخواهد قرار میگیرد. علم، به کثرت تحصیل نمیآید، بلکه نور الهی است که در دل انسان قرار میگیرد. این نور باید همراه با معنویت باشد. در علوم دیگر، هر چه بیشتر درس بخوانید، در آن علم پیشرفت خواهید کرد، اما در علم دینی اینگونه نیست. ممکن است کسی بسیار درس بخواند ولی به مقامات عالی نرسد، در حالی که کسی ممکن است بسیار معمولی درس بخواند و به درجات بالای علمی و معنوی برسد.
علامتهای تأثیر علم در انسان:
تواضع:
پس علم باید با نور الهی همراه باشد و انسان باید مراقب باشد که آیا این نور در دلش وارد شده است یا نه. در روایتی که از آقا امام صادق (علیهالسلام) در جلسه قبل بیان کردیم، علامتهایی ذکر شد، یکی از آنها تواضع است. اگر تواضع شما زیاد شود، نشان میدهد که این علم در شما تاثیر دارد. اگر برعکس، خود را بزرگ و مهم احساس کنید و تکبر در شما ایجاد شود، این علم در شما تاثیر نداشته است. انسان باید همیشه تواضع داشته باشد، بهویژه وقتی که مقامش بالاتر میرود.
نداشتن حسد:
علامت دیگری که نشان میدهد علم در دل انسان تاثیر گذاشته است، نداشتن حسد است. اگر شما از پیشرفت دیگران خوشحال میشوید و از ترقی دوستان و اطرافیان خود خوشحال میشوید، این نشان میدهد که علم در شما اثر کرده است. اما اگر حسادت کنید و بخواهید دیگران را پایین بیاورید، این نشانه این است که این علم در شما تاثیر نگذاشته است.
توجه به حرف دیگران:
علامت دیگری که امام صادق علیهالسلام بیان کردهاند، گوش دادن به حرف دیگران است. کسانی که در دلشان نور علم است، به حرف همه گوش میدهند، حتی اگر حرفهای کوچک و معمولی باشد. آنها گوش به حرف دیگران میدهند و بدون تعصب، در صورت درست بودن حرفها، آنها را قبول میکنند.
راستگویی و تحقیق در مورد شنیدهها:
علامت دیگر صداقت و راستگویی است. کسی که به علم واقعی دست یافته است، همیشه راست میگوید و از گفتن دروغ پرهیز میکند. همچنین، در هنگام شنیدن اطلاعات جدید، تحقیق میکند تا بفهمد آیا آن اطلاعات صحیح است یا نه.
حسن نیت:
علامت دیگری که امام صادق علیهالسلام اشاره کردهاند، حسن نیت داشتن است. اگر شما همیشه قصد کمک به دیگران را دارید و میخواهید خدمت به مردم کنید، این نشانهای است که علم در دل شما تاثیر داشته است. کسانی که به دیگران کمک میکنند و دلسوز آنها هستند، در مسیر درست حرکت میکنند.
بصیرت و دقت داشتن:
علامت بعدی عقل و بصیرت است. کسی که علم واقعی در دلش است، همیشه با دقت فکر میکند و کارهایش را با تفکر و تأمل انجام میدهد. این فرد باید دقیق و با بصیرت باشد و از جهالت پرهیز کند.
مهربانی:
علامت دیگر، داشتن دست مهربان است. کسانی که علم به دلشان وارد شده، همیشه به دیگران کمک میکنند و در مواقع نیاز، به بیچارهها و نیازمندان دست یاری میدهند. آنها در تلاش هستند تا مشکلات مردم را حل کنند و به آنها کمک کنند.
رفت و آمد با علما:
علامت دیگر، علاقه به نزدیکی با علما است. فردی که علم واقعی را یافته، همیشه علاقهمند به نشست و برخاست با علما و بهرهبرداری از علم آنهاست.
داشتن هدف صحیح:
علامت دیگر داشتن هدف صحیح در زندگی است. این فرد در هر عمل و فکرش، درست و صحیح است. هدف او رشد در علم و معنویت است، نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت هم موفقیت میخواهد.
داشتن ورع و تقوا:
«وَ حِكْمَتُهُ الْوَرَعُ» ﴿وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا﴾[3] این حکمت همان ورع است؛ یعنی تقوا داشتن، دوری از محرمات و اجتناب مشتبهات؛ در مواردی که مشتبه است و نمیداند حلال است یا حرام، از آن دوری میکند. اگر این ورع و تقوا را داشته باشیم، علامت این است که نور علم برای ما حاصل شده است.
نجات در دنیا و آخرت:
«وَ مُسْتَقَرُّهُ النَّجَاةُ» در نهایت، امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند که کسانی که به این صفات دست پیدا کردهاند، نجات در دنیا و آخرت را خواهند داشت. «وَ قَائِدُهُ الْعَافِيَةُ» قائد و راهبر او عافیت در دنیا و آخرت است. «وَ مَرْكَبُهُ الْوَفَاءُ» وقتی انسان میخواهد یک مسیر را بپیماید، نیاز به مرکب دارد، که ممکن است هواپیما یا ماشین یا اسب و شتر باشد. آنها با وفای به عهد و با رعایت صداقت در کلام و عمل خود، در دل مردم محبوب میشوند.
«وَ سِلَاحُهُ لِينُ الْكَلِمَةِ» همچنین، کسانی که میخواهند در جامعه تاثیرگذار باشند، باید با زبان خوش و محبت عمل کنند، نه با تهدید و زور. بسیاری از مردم سعی میکنند با تهدید و خشونت اهداف خود را پیش ببرند، اما کسانی که با محبت، ادب و کلام نیکو عمل میکنند، همیشه در دل مردم جایگاه بهتری خواهند داشت. «وَ سَيْفُهُ الرِّضَا وَ قَوْسُهُ الْمُدَارَاةُ» شمشر و اسلحه و تیر و کمان را کنار میگذارد و راضی میشود و با محبت و مدارا با مردم برخورد میکند.
«وَ جَيْشُهُ مُحَاوَرَةُ الْعُلَمَاءِ» بزرگترین لشکر برای یک انسان، تأیید و محبت علماست. اگر تمام علما شما را بشناسند، تایید کنند و شما را بپذیرند، این بزرگترین لشکر شما خواهد بود. نیازی به تشکیل گروهی از افراد مسلح و تهدیدآمیز نیست. بلکه با علما رفیق شوید و از تایید آنها بهرهمند شوید. وقتی علما شما را تایید کنند، بهطور طبیعی محبوبیت و قدرت واقعی به شما خواهد رسید. این قدرت از طریق زبان خوب، اعمال درست و وفای به عهد حاصل میشود، نه از طریق تهدید و زور.
«وَ مَالُهُ الْأَدَبُ» ثروت او ادب است. ممکن است شخصی از ثروت زیادی برخوردار باشد و خود را به مال و منال و داراییهایش ببازد، اما این فرد نه تنها دیگران را تحت تاثیر قرار نمیدهد بلکه اغلب مورد نفرت یا بیتوجهی قرار میگیرد. در مقابل، کسی که با ادب صحبت میکند و رفتاری محترمانه دارد، همه را به خود جذب میکند و محبوب میشود. در حقیقت، ثروت واقعی در اخلاق و ادب است.
«وَ ذَخِيرَتُهُ اجْتِنَابُ الذُّنُوبِ وَ زَادُهُ الْمَعْرُوفُ» انسان باید در زندگی خود از گناهها اجتناب کند و با ترک گناهان، به ذخیره اعمال نیکو بپردازد. کسی که از گناهان اجتناب میکند و در مسیر درست حرکت میکند، در واقع زاد و توشهای برای سفر آخرتش آماده میکند. در مورد سفر و رفتار در مسیر زندگی، گفته میشود که باید با همه انسانها سازگار و مهربان بود. «وَ مَاؤُهُ الْمُوَادَعَةُ» وقتی انسان در سفر یا در زندگی روزمره خوشاخلاق باشد، همه اطرافیانش از او خوششان میآید و به او علاقهمند میشوند. در واقع، اخلاق نیکو باعث میشود که همه در کنار شما باشند و مسیر زندگیتان راحتتر طی شود.
«وَ دَلِيلُهُ الْهُدَى» در نهایت، هدایت و راهنمایی از سوی خداوند است. وقتی انسان مسیر زندگیاش را درست و مطابق با خواست خدا قرار دهد، خداوند او را هدایت میکند و مسیر صحیح را به او نشان میدهد. این هدایت از طریق الهامهای الهی و راهنماییهای معصومان، یا حتی از طریق استخارهها، در زندگی انسان ظاهر میشود. در نتیجه، وقتی که انسان در امور زندگی به خدا توکل کند و رابطهاش را با خدا برقرار کند، خداوند خود او را در مسیر درست هدایت کرده و از او حمایت میکند.