1404/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی مفهوم «قَوّامون و دَرَجَةٌ»/مرجعیّت زنان/مرجعیّت و قضاوت زنان
موضوع: مرجعیّت و قضاوت زنان/مرجعیّت زنان/بررسی مفهوم «قَوّامون و دَرَجَةٌ»
خلاصه جلسه گذشته: در جلسه گذشته مسأله بحث مرجعیّت زنان را طرح کرده و فرمایش مقام معظم رهبری را در این خصوص بیان کردیم و به نظرات علمای قدیم و معاصر را در این خصوص پرداختیم.
قال الله الحکیم:
﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا﴾[1]
ترجمه آیه:
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ میکنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)
این آیه شریفه محور بحث امروز در فقه معاصر است؛ و از آن، گاه برای اثبات و گاه برای نفی صلاحیت زنان در مرجعیّت و اجتهاد استفاده شده است. برخی از فقها استدلال کردهاند که چون «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ» هستند، پس زنان نمیتوانند در مقام مرجع تقلید قرار گیرند. ازاینرو لازم است معنای دقیق «قَوّامون» و «بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ» تبیین شود.
بررسی مفهوم «قَوّامون»
در تفسیر واژه «قَوّامون» دو دیدگاه عمده در میان مفسران وجود دارد:
1. دیدگاه اوّل: قَوّام به معنای کسی است که تدبیر و مدیریت و عقل او بر دیگری فائق است. بنا بر این تفسیر، آیه شریفه بیانگر نوعی برتری عقلانی و تدبیری مردان نسبت به زنان است.
2. دیدگاه دوّم: قَوّام به معنای قائم به کار، متکفّل و مسئول در امور زندگی و معیشت خانواده است، یعنی کسی که وظیفهی ادارهی مادّی خانواده بر عهده اوست. طبق این دیدگاه، آیه ناظر به قدرت بدنی و مسئولیت اقتصادی مرد در محیط خانواده است، نه برتری عقلی یا علمی او.
گسترهی دلالت آیه؛ عام در زن و مرد یا خاص در زوج و زوجه؟
سؤال مهم این است که آیا آیه ناظر به طبیعت مرد و زن است (یعنی مطلق مردان بر مطلق زنان قوامیّت دارند)، یا اینکه شأن نزول و سیاق آیه نشان میدهد مقصود رابطهی شوهر و همسر است؟
با توجه به سیاق آیه بهویژه تعابیری مانند: ﴿بِما أَنفَقوا مِن أموالِهم﴾ و نیز ﴿فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللّهُ﴾؛ بهوضوح معلوم میشود که موضوع آیه، زندگی زناشویی و روابط زوج و زوجه است، نه مقایسهی عام میان دو جنس زن و مرد. لذا این آیه ارتباطی با برتری علمی و عقلی مردان بر زنان ندارد.
اقوال مفسران در تفسیر آیه شریفه
الف) علامه طباطبایی (قدس سره) میفرمایند:
«قوله تعالى: ﴿الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ﴾ القيم هو الذي يقوم بأمر غيره، و القوام و القيام مبالغة منه. و المراد «بما فضل الله بعضهم على بعض» هو ما يفضل و يزيد فيه الرجال بحسب الطبع على النساء، و هو زيادة قوة التعقّل فيهم.»[2]
نظریه نخست، نظریهی علامه طباطبایی است که جمعی از مفسّران نیز از ایشان پیروی کردهاند. بر اساس این دیدگاه، واژهی «قَوّامون» به معنای قائم به تدبیر و ادارهی امور است، و مراد از قوامیّت مرد، برتری او در قوّهی تعقّل، تدبیر و درایت در شئون زندگی نسبت به زن میباشد. به تعبیر دیگر، مردان بهجهت ویژگیهای طبیعی و روانی، در عرصهی تدبیر و مدیریت توانمندتر دانسته شدهاند.
البته این ادعا ناظر به واقعیت خارجی و قابل بررسی تجربی است و از این جهت، میتواند موضوع تحقیق در علوم زیستی و عصبپژوهی باشد؛ چراکه باید دید آیا واقعاً میان مغز مرد و زن تفاوتی ساختاری یا عملکردی وجود دارد که بتواند منشأ این برتری در تدبیر و عقلانیت باشد یا خیر؟ اگر از نظر علوم پزشکی و عصبشناسی تفاوتی در ساختار مغزی وجود داشته باشد، میتواند مؤیّد برداشت مذکور از آیه باشد، و اگر تفاوتی مشاهده نشود، این تفسیر نیازمند بازنگری است.
به همین جهت، پرسش اصلی این است که آیا از آیهی شریفه میتوان استفاده کرد که مردان از جهت علمی و عقلانی بر زنان برتری دارند؟ یا اینکه آیه تنها به برتری در حوزهی مسؤولیتهای اجرایی و اقتصادی اشاره دارد؟
بر اساس نظر علامه، قوامیّت مرد ناشی از زیادت قوّه تعقّل و تدبیر در مردان نسبت به زنان است؛ یعنی طبیعت مردانه از حیث تعقّل و استقامت فکری، بر زن ترجیح دارد.
توضیح: علامه این برتری را ذاتی و طبیعی دانسته و ناظر به تفاوت عقلانی میان دو جنس تفسیر میکند، نه صرفاً نقش خانوادگی.
آیتالله گلپایگانی (قدس سره) در تایید علامه میفرماید:
« قوله تعالى ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء﴾، فإنه ظاهر في قيموميّة الرجال على النساء، ولازمها سلطنة الرجال وحكومتهم عليهن دون العكس. فإن قيل: الآية واردة في مورد الزوجين. قلنا: وهل يجوز أن لاتكون المرأة ذات سلطنة في شئونها مع زوجها، وتكون لها السلطنة في خارج دارها وعلى غير زوجها من الرجال؟ فإن قيل: الآية المباركة تنفي ولاية النساء على الرجال، وأي مانع من ولاية المرأة على النساء؟ أمكن الجواب: بأن ذلك مقتضى الإجماع المركّب.»[3]
به نظر ایشان مردان به جهت قدرت بدنی، تدبیر و عقل، قوام بر زنان دارند و شأن زن در خانه است، نه در عرصهی مرجعیّت یا قضاوت. ایشان مرجعیّت و قضاوت زنان را جایز نمیدانند و بر «اجماع مرکّب» نیز تکیه کردهاند.
امّا چنانکه گفتیم، این استدلال، به استناد این آیه، صحیح نیست؛ زیرا آیه در فضای خانوادگی نازل شده و ناظر به مرجعیّت دینی یا علمی نیست.
ب) آیتالله مکارم شیرازی (دامت برکاته) میفرماید:
﴿الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ﴾ مردان سرپرست و خدمتگزار زنان هستند- براى توضيح اين جمله بايد توجه داشت كه خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا تصريح مىكند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود (اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسئوليتها و مشورتهاى لازم است).»[4]
به نظر ایشان، قوامیّت مرد به سبب نفقه، مسکن، و مسؤولیت خانوادگی است، نه برتری عقلی یا علمی. ایشان تأکید دارند که هر نظام و خانوادهای نیاز به سرپرست دارد، و این وظیفه بهجهت قدرت بدنی و توان کار بیشتر بر عهدهی مرد نهاده شده است، نه بهسبب فضیلت علمی.
ج) آیتالله جوادی آملی (دام ظله) میفرمایند:
«آیه شریفه ﴿الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساء﴾ مربوط به زن در مقابل شوهر است، نه زن در برابر مرد به طور مطلق. نگویید مرد و زن؛ بلکه بحث در مورد زن و شوهر است، یعنی در حوزه روابط خانوادگی و زناشویی. در آنجا مرد وظیفه دارد کارهای سنگین را بر عهده بگیرد، زیرا مسئولیت اداره خانواده بر دوش او نهاده شده است و او باید امور دشوار زندگی را انجام دهد.»[5]
به نظر ما این تفسیر با سیاق آیه و صدر و ذیل آن سازگارتر است؛ زیرا جملهی ﴿بما أنفقوا من أموالهم﴾ روشن میسازد که سخن از مسئولیت معیشتی مرد در زندگی خانوادگی است.
د) آیتالله سبحانی (دامت برکاته) میفرمایند:
«ومع ذلك ففي النفس من عمومية الحكم أو إطلاقه شيء وهو أنّ وقوع الحكم أعني: كون الرجال قوّامون على النساء في ثنايا الأحكام المربوطة بالزوجين، وكون الملاك الثاني للتفضيل والقيمومة هو الانفاق، المختصّ بالزوج، يصدّنا عن الحكم القاطع بإطلاقه.»[6]
ایشان نیز تصریح دارند که قوامیّت، یک تفضیل مطلق میان دو جنس نیست، بلکه تفضیل وظیفی و مسئولیّتی است در چهارچوب زندگی خانوادگی.
به نظر ما، آیهی شریفه ﴿الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ﴾ هیچ دلالتی بر برتری علمی یا عقلانی مردان بر زنان ندارد؛ زیرا:
1. سیاق آیه خانوادگی است و قوامیّت را به انفاق مالی و ادارهی خانه پیوند میزند.
2. هیچ قرینهای بر برتری ذاتی عقل مرد بر زن در قرآن وجود ندارد.
3. در حوزهی علم و اجتهاد، ملاک، تخصّص و مهارت علمی است، نه جنسیّت. چنانکه در سایر علوم (طب، ریاضی، شیمی و...) نیز برتری تابع تلاش و استعداد فردی است، نه جنس.
بنابراین، از آیه نمیتوان نتیجه گرفت که مردان در علم و اجتهاد پیشتاز یا مقدّم بر زناناند. همانگونه که تجربه نشان داده، در عرصههای علمی، زنان نیز میتوانند در مواردی پیشتر از مردان قرار گیرند.
نکته در باب مرجعیّت و پیروی
مسئلهی مرجعیّت تقلید، از سنخ تبعیّت شخصی نیست؛ بلکه تبعیّت علمی و تخصّصی است. یعنی مرجع تقلید همانند یک متخصّص در علم فقه، نظر کارشناسی خود را اعلام میکند و مقلّدان، به جهت اعتماد به تخصّص او، از رأی فقهی وی تبعیّت میکنند؛ خواه آن متخصّص مرد باشد یا زن.
بنابراین، نمیتوان از آیهی ﴿الرِّجال قَوّامون النِّساء﴾ برای نفی صلاحیت علمی یا فقهی زنان استفاده کرد، زیرا بحث قوامیّت در این آیه، مربوط به ادارهی زندگی خانوادگی است، نه مرجعیّت علمی و دینی.
آیا زن میتواند بر زن مرجع باشد؟
نکتهی دیگر این است که حتی اگر کسی بخواهد با تعصب و اصرار، آیهی «الرِّجال قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ» را بر عموم زن و مرد حمل کند و از آن، قوامیّت عام مردان بر زنان را بفهمد، نهایتِ دلالت آن این خواهد بود که زنها بر مردها نمیتوانند حاکم باشند؛ امّا پرسش این است که آیا زنان بر زنان هم نمیتوانند قوام یا مرجع باشند؟
فرض کنید زنی در فقه تخصّص دارد و میگوید:«من در مسائل حیض و استحاضه و نفاس، متخصّص هستم. لمعه و مکاسب را خواندهام، متون فقهی را بررسی کردهام، و از بسیاری از مردان در این موضوعات دقیقتر میفهمم.»
آیا در چنین مواردی، میتوان گفت که زنان نمیتوانند در میان زنان، مرجع علمی باشند؟ مثلاً در مسائل مربوط به حیض، نفاس و جنابت، چه کسی بهتر میتواند حالات زن را درک کند؟ زن یا مرد؟
وقتی از شما سؤال شود که آیا زنان محتلم میشوند یا نه، و در چه شرایطی محتلم میشوند، مسلّماً زنان خود بهتر این امور را میفهمند. مردها این مسائل را از بیرون میفهمند و درک تجربی ندارند؛ پس چه اشکالی دارد که بگوییم در برخی از ابواب فقهی، زنان تخصّص دقیقتر و عمیقتری دارند؟ این از شئون همان تخصّص فقهی است، نه از شئون قوامیّت خانوادگی. و از آیهی ﴿الرِّجال قَوّامون عَلَی النِّساءِ﴾ هیچگاه نمیتوان استفاده کرد که زنان، در مسائل زنانگی و احکام اختصاصیِ زنان، نمیتوانند از مردان پیشتاز باشند. چون ملاک آیه، ﴿بِما أَنفَقوا مِن أموالهم﴾ است؛ یعنی اگر مرد در خانواده متکفّل انفاق نباشد، قوامیّتی هم بر زن ندارد. پس قوامیّت تابع انفاق است، نه تابع عقل یا علم.
بنابراین دو نظریهی اصلی در این بحث وجود دارد:
از مجموع آرای علما، دو نظریه در تفسیر آیه روشن میشود:
• نظریهی اوّل (علامه طباطبایی، آیتالله گلپایگانی و برخی دیگر):
مردان قواماند بر زنان، زیرا قوّهی تعقّل و تدبیر در ایشان بیشتر است؛ ازاینرو، آنان در ادارهی خانواده و جامعه برترند.
• نظریهی دوّم (آیات جوادی آملی، مکارم شیرازی، سبحانی و دیگران):
قوامیّت مرد در آیه، فقط ناظر به وظایف خانوادگی و اقتصادی است؛ هیچ دلالتی بر برتری علمی یا عقلانی ندارد.
به نظر ما نظریهی دوّم صائب است، زیرا آیهی شریفه ناظر به حوزهی «وظیفه» است، نه «فضیلت». قوامیّت به معنای سرپرستی مادّی است، نه قوامیّت علمی یا روحی. در آیه، هیچ اشارهای به توان علمی وجود ندارد. در علم و اجتهاد، ملاک، علمیّت و استدلال است، نه جنسیّت. ممکن است در مسابقات علمی گاهی مردها پیشی بگیرند، گاهی زنان، و چهبسا ثابت شود که زنان در برخی عرصهها از مردان توانمندترند. امّا در قدرت بدنی، بله، معمولاً مردان در کشتی، وزنهبرداری و فوتبال قویترند؛ ولی این تفاوت طبیعی، هیچ ربطی به صلاحیت علمی و اجتهادی ندارد. دلیل عقلی و نقلی بر برتری علمی مردان وجود ندارد.
نکتهی علمی و طبیعی
برخی از محقّقان علوم تجربی معاصر گفتهاند مغز زنان و مردان تفاوت ساختاری دارد، ولی این تفاوت، تفاوت کارکردی است، نه تفاوت ارزشی. در بعضی جنبهها، زنان از نظر حافظه، تمرکز عاطفی و تحلیل جزئیات قویترند؛ در بعضی جنبهها، مردان از نظر تحلیلهای فضایی یا سرعت تصمیمگیری سریعترند. امّا هیچیک دلیلی بر «افضلیّت ذاتی» نیست.
دفع اشکال به برتری قدرت بدنی و جسمی مرد
بحث ما دربارهی «اجتهاد» بحثی علمی است، نه اجتماعی یا جسمی. اجتهاد یعنی قدرت استنباط احکام از ادلهی تفصیلی، و این قدرت تابع استعداد و تلاش علمی است، نه تابع جن اگر زنی در علم اصول و فقه از مردی اعلم باشد، چرا نباید نظر فقهی او اقوی باشد؟ ما هنگام مقایسهی آثار علمی، نگاه نمیکنیم نویسنده مرد است یا زن؛ بلکه نگاه میکنیم کدام اثر قویتر، دقیقتر و استدلالیتر است.
پس همانگونه که در علم طب یا ریاضی، ملاک تخصّص است، در فقه نیز ملاک اعلمیّت در علم فقه است، نه جنسیّت.
بررسی آیهی دوّم ﴿وَ لِلرِّجالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَةٌ﴾
آیهی بعدی که مورد استناد قرار گرفته، آیهی ۲۲۸ سوره بقره است:
﴿ وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[7]
ترجمه آیه:
زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! [= عده نگه دارند] و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند، برای آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، برای بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگی زناشویی) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند؛ در صورتی که (براستی) خواهان اصلاح باشند. و برای آنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایستهای قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برتری دارند؛ و خداوند توانا و حکیم است.
برخی از فقها خواستهاند از تعبیر ﴿وَ لِلرِّجالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَةٌ﴾ برای برتری عام مردان استفاده کنند، امّا دقت در صدر و ذیل آیه نشان میدهد که آیه ناظر به طلاق و روابط زوج و زوجه است، نه به مرجعیّت علمی.
عباراتی چون ﴿وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ﴾، ﴿وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ﴾، ﴿إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً﴾ همگی مربوط به حوزهی خانوادگیاند. بنابراین، درجهای که مردان بر زنان دارند، درجهی وظیفهای و حقوقی در طلاق است، نه درجهی علمی یا عقلانی. و در سایر امور زندگی، ﴿وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾، یعنی زنان و مردان از حیث حقوق انسانی برابرند.
به نظر ما، در ﴿وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ﴾ باید قبل و بعد از آیه را با دقّت دید؛ این آیه مربوط به رابطهی زن و شوهر در زندگی زناشویی است، نه دربارهی مقام علمی یا برتری ذاتی مردان بر زنان. در زندگی زناشویی، مرد از یک جهاتی مسئولیتهایی بر عهده دارد؛ مانند پرداخت نفقه، تهیهی مسکن، پرداخت مهریه و دیگر حقوقی که بر ذمّهی اوست. به همین جهت، اسلام اختیار طلاق را به مرد داده است، ولی این ربطی به مقام علمی ندارد؛ بلکه بحث حقوق خانوادگی است.
برخی از حقوق به مرد تعلّق دارد و در مقابل، زنها نیز جایگاه والایی دارند. مرد موظّف است برای زن غذا تهیه کند، مسکن فراهم سازد، از صبح تا شب کار کند، پول دربیاورد و نیازهای زندگی را تأمین نماید. حتّی زن شرعاً موظّف نیست برای شوهر غذا بپزد، ظرف بشوید یا لباس بشوید. در واقع، مرد در زندگی خانوادگی نوعی خدمتگزار برای زن است. این دستور اسلام است؛ حقوق مرد و زن در چارچوب زندگی خانوادگی تنظیم شده و دلالت بر فضیلت علمی یا معنوی مرد ندارد. مرد مأمور است خدمت کند، زحمت بکشد و با محبت خانواده را اداره نماید. عبارت ﴿عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ﴾ تنها در محدودهی روابط خانوادگی معنا دارد، نه در مقام علم و فضیلت. این درجه، ناظر به مسئولیتهایی مانند حق طلاق است، چنانکه در آیهی قبل نیز آمده: ﴿وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ﴾ یعنی شوهر در بازگرداندن همسر در عدّه، حقّی دارد.
بنابراین، شوهر در زندگی زناشویی حقوقی دارد که در بعضی جهات برتر است و در برخی جهات پایینتر؛ آنجا که باید نفقه بدهد، مسکن فراهم کند و زحمت بکشد، در واقع خدمتگزار است. در مقابل، در برخی امور مانند طلاق، حقّ ویژهای برای او در نظر گرفته شده است. پس برخی امور به نفع مرد است و برخی به نفع زن، امّا هیچکدام دلالت بر برتری علمی یا عقلانی یکی بر دیگری ندارد.
از این آیهی شریفه نمیتوان فهمید که مردان از زنان، یا زنان از مردان، از نظر علمی پیشتازند؛ بلکه آیه تنها بیانگر تنظیم حقوق و تکالیف در نظام خانوادگی است.
خلاصه بحث:
• آیهی شریفهی ﴿الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ﴾ بیانگر مسئولیت مرد در ادارهی زندگی خانوادگی است، نه برتری ذاتی یا علمی او بر زن.
• واژهی «قَوّام» در میان مفسران دو تفسیر دارد:
۱. به معنای برتری عقل و تدبیر مردان بر زنان (دیدگاه علامه طباطبایی و آیتالله گلپایگانی).
۲. به معنای سرپرستی اقتصادی و انجام وظایف معیشتی در خانواده (دیدگاه آیات مکارم شیرازی، جوادی آملی و سبحانی).
• با توجه به سیاق آیه و جملهی ﴿بِما أَنفَقوا مِن أموالِهم﴾، تفسیر دوم صحیحتر است؛ زیرا آیه در فضای زوجیت و انفاق مالی سخن میگوید، نه در باب برتری علمی یا عقلانی. ازاینرو، آیه دلالتی بر نفی صلاحیت زنان در اجتهاد و مرجعیّت ندارد.
• قوامیّت در این آیه یک وظیفهی خانوادگی است، نه امتیاز تکوینی. مرد موظّف است تأمین نفقه و سرپرستی مادّی را برعهده گیرد، چنانکه زن در حفظ خانواده و عفاف نقش دارد.
در عرصهی علم و اجتهاد، ملاک اعلمیّت و تخصّص است، نه جنسیّت. زن اگر در علم فقه و اصول به مرتبهی اجتهاد برسد، از جهت علمی همانند مرد است و تفاوتی در استنباط احکام وجود ندارد.
• آیهی دیگر ﴿وَ لِلرِّجالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَةٌ﴾ نیز در زمینهی طلاق و روابط زوج و زوجه است و درجهی یادشده، درجهی مسئولیت حقوقی است نه فضیلت ذاتی.
• بنابراین، قوامیّت مرد به معنای سرپرستی اقتصادی و وظیفهای است، نه برتری علمی یا روحی؛ و از آیات قرآن هیچ منع یا نفیای نسبت به مرجعیّت علمی زنان استفاده نمیشود.
• به نظر ما، آیهی ﴿وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ﴾ ناظر به روابط خانوادگی میان زن و شوهر است، نه برتری علمی یا ذاتی مردان بر زنان. این «درجه» به جهت مسئولیتهایی چون نفقه، مسکن و مهریه است که بر عهدهی مرد گذاشته شده و به همین سبب، حقّ طلاق نیز به او سپرده شده است. بنابراین، آیه تنها بیانگر تنظیم حقوق و تکالیف در زندگی زناشویی است و هیچ دلالتی بر فضیلت یا برتری علمی و معنوی مرد بر زن ندارد.