1404/02/15
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات، تنبیه هفتم: اصل مثبت، وجه عدم حجیت مثبتات استصحاب/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه هفتم: اصل مثبت، وجه عدم حجیت مثبتات استصحاب
بحث ما در اصل مثبت به اینجا رسید که در استصحاب گفتیم استصحاب اثبات نمیکند لوازم عقلی و عادی خودش را، چه مفاد ادله استصحاب را تنزیلی بگیریم و چه جری عملی بدانیم. مرحوم صاحب کفایه چهار تنبیه آوردهاند که مربوط به اصل مثبت است. یکی از تنبیهات این است که مستصحب باید حکم شرعی باشد یا اثر شرعی داشته باشد، ولی این شرط مربوط به بقاء است؛ یعنی بقاءاً حکم شرعی باشد یا اثر شرعی داشته باشد. حدوث مهم نیست؛ یعنی اینکه در حدوث اثر شرعی داشته یا نه؟ به حدوث کاری نداریم. باید بقاءاً اثر شرعی داشته باشد تا تعبد به بقاء معنا پیدا کند. گاهی ممکن است حدوث یقینی داشته باشد و زمانش گذشته باشد؛ مثل اینکه زنی برای مردی عقد شده است و نمیدانید زنده است یا نه؟ اینجا استصحاب زوجیت اثری بر آن مترتب نیست.
در استصحاب عدم ازلی اختلاف است که درست است یا نه؟ مثلاً زنی را شک داریم یائسه شده است یا نه؟ چون شک داریم قرشیه است یا نه؟ اگر قرشیه است یائسه نشده است و الا یائسه شده است. اینجا استصحاب عدم ازلی مطرح میشود که قبل از اینکه به وجود بیاید قرشیه نبود، الان هم استصحاب عدم قرشیت بشود. در استصحاب عدم ازلی حدوثاً اثر شرعیی وجود نداشته است، ولی این مهم نیست؛ زیرا در بقاء تعبد به عدم قرشیت بشویم اثر شرعی دارد. یا در استصحاب عدم ازلی تکلیف نیز همین حرف مطرح میشود که حدوثاً عدم تکلیف مهم نیست، بلکه بقاء این عدم تکلیف دارای نتیجه و حاصل است، لذا استصحاب جاری بشود. یا مثل اینکه شخصی را میدانیم امروز مرده است و پدرش هم میدانیم مرده است، ولی اینکه چه موقعی مرده است نمیدانیم. در اینجا استصحاب حیات ولد تا بعد از موت والد بشود در حالی که حیات ولد حدوثاً اثر شرعی مورد نظر را نداشته است، ولی در بقاء اثر شرعی مورد نظر که ارث باشد مترتب است و همین کفایت میکند در اجرای استصحاب.