« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1403/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

تنبیهات، تنبیه ششم: استصحاب احکام شرایع سابقه، بیان شهید صدر رحمه الله/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه ششم: استصحاب احکام شرایع سابقه، بیان شهید صدر رحمه الله

 

بحث اصول در استصحاب عدم نسخ نسبت به شرایع گذشته بود. مرحوم شهید صدر رحمه الله می‌فرماید: المقام الثانی در استصحاب عدم نسخ احکام شرایع سابقه است.

دو اعتراض در اجرای این استصحاب وجود دارد.

اول اینکه علم اجمالی به نسخ شریعت سابقه داریم. اگر علم اجمالی داریم دیگر جایی برای استصحاب باقی نمی‌ماند؛ زیرا در مورد علم اجمالی استصحاب جاری نمی‌شود. بنابراین شک لاحق نداریم؛ یعنی یقین به نقض یقین سابق به صورت علم اجمالی داریم. «انقضه بیقین آخر» که در روایات استصحاب آمده شامل علم اجمالی هم می‌شود؛ یعنی با علم اجمالی به عدم بقای حالت سابقه دیگر حالت سابقه استصحاب نمی‌شود.

 

مرحوم شهید صدر می‌فرماید: این اعتراض وارد نیست؛ زیرا این علم اجمالی منحل شده است. زیرا استقرا و جستجو نموده‌ایم و مواردی از احکام نسخ شده را پیدا کرده‌ایم و لذا علم به نسخ برخی از احکام داریم و نسبت به بقیه موارد شک بدوی به نسخ داریم و علم اجمالی منحل شده است. ثانیاً نتیجه علم اجمالی در اینجا ترخیص است و استصحاب الزام آور است و علم اجمالی موجب ترخیص مانع اصلی که الزام آور است نمی‌شود.

 

اعتراض دوم مربوط به مرحوم محقق نائینی رضوان الله تعالی علیه است. فرموده است: در اینکه شریعت اسلام ناسخ شریعت‌های قبلی است شکی نیست و هر شریعت جدیدی ناسخ شریعت قبل از خود است. ممکن است سوال شود چطور نسخ شده در حالیکه برخی احکام مشترک بین ادیان وجود دارد؟ جواب این است که نسخ شریعت به معنای نسخ تمام احکام است، ولی در شریعت جدید همان حکم شریعت سابق در شریعت جدید امضا می‌شود، لذا این حکم حکم جدیدی است که مشابه حکمی است که در شریعت سابق بوده است. به تعبیر دیگر شک لاحق وجود ندارد. این اعتراض دوم می‌گوید اصلاً شک لاحق نداریم؛ زیرا یقین داریم به نسخ همه احکام شریعت سابق. این اعتراض شبیه حرف مرحوم شیخ انصاری رحمه الله است که فرمود: آن احکام شرایع سابقه مربوط به عنوان یهود و مسیح است و الان این عنوان برای مسلمانان نیست.

 

مرحوم شیخ عبدالکریم حائری رحمه الله داستانی را نقل نموده‌اند بعد فرموده: فنقول: من الامور المعتبره... . استصحاب دو رکن اساسی دارد؛ یعنی یقین سابق و شک لاحق. در این بحث ما اصلاً یقین سابق نداریم؛ زیرا به موسی و عیسی ایی اعتقاد داریم که پیامبر ما فرموده است و آن موسی و عیسی یی که پیامبر ما فرموده است دینشان منسوخ شده است. اگر ما آیات قرآن و روایات را کنار بگذاریم و در نظر نگیریم، اساساً علم به وجود حضرت عیسی و موسی پیدا نمی‌کنیم تا چه برسد به اینکه یقین به احکام آنها پیدا کنیم. و وقتی به اخبار پیامبر و آیات قرآن توجه می‌کنیم دیگر شک در نسخ آن احکام نداریم؛ زیرا یقین داریم که نسخ شده‌اند. به نظر می‌رسد سخن ایشان سخن درستی است.

 

logo