« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1403/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم دوم، بررسی اشکال اصل سببی و مسببی)/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم دوم، بررسی اشکال اصل سببی و مسببی)

 

بحث در رابطه با استصحاب کلی بود. قسم اول تمام شد. قسم دوم این بود که کلی در ضمن فرد مرددی تحقق پیدا کرده است که مردد است بین فرد قصیر و فرد طویل و یقین داریم اگر فرد قصیر بوده از بین رفته و اگر فرد طویل بوده الان هم هست.

اشکال

ایراد اساسی که گرفته شده است این است که کلی عین فرد است در خارج و اگر در ضمن قصیر بوده یقین به ارتفاع آن داریم و اگر در ضمن فرد طویل محقق شده یقین به حدوث آن نداریم و مشکوک الحدوث است؛ پس ارکان استصحاب فراهم نیست. جوابی که داده شده بود این بود که ملاک عرف است و حیثیت کلی با حیثیت فرد - در مسامحه عرفی هنگامی که موضوع قرار گرفته و جعل قانون برای آن می شود - دو چیز هستند و یک چیز نیستند.

اشکال اصل سببی و مسببی

به استصحاب کلی قسم ثانی اشکال دیگری گرفته اند: استصحاب کلی به اصل سببی مبتلا است و اگر مبتلا به اصل سببی بود جریان استصحاب کلی خدشه دار می شود.

توضیح اشکال: فردی مبتلا شده به حدثی؛ اگر حدث اصغر بوده یقینا برطرف شده و اگر حدث اکبر بوده یقینا باقی است؛ لذا احتمال وجود کلی و یا به تعبیری شک در وجود کلی مسبَّب است از اینکه آنچه حادث شده حدث اکبر بوده که اگر حدث اکبر بوده جا دارد که شک در بقای کلی کند و الا اگر اصغر بوده یقین به ارتفاع دارد. پس سببِ شک در بقای کلی این است که شک دارد ماهو الحادث اکبر بوده است اگر سبب شک این است استصحاب می کند عدم حدث اکبر را. پس یک استصحاب کلی حدث داریم که شکش مسببی است و یک استصحاب عدم حدث اکبر داریم که شکش سببی است و استصحاب سببی حاکم است بر استصحاب مسببی. استصحاب می کنم عدم حدوث حدث اکبر را و با این استصحاب شک مسببی برطرف می شود یعنی نتیجه اصل سببی این می شود که کلی باقی نیست.

جواب هایی بزرگان فرموده اند:

جواب اول از صاحب کفایه رحمه الله است. ایشان فرموده است: سبب شک در بقای کلی، حدوث فرد طویل و حدث اکبر نیست. من شک در طویل و قصیر یا به تعبیری شک در حدث اکبر و اصغر دارم و چون این تردید را دارم شک در بقای کلی دارم پس سبب شک در بقای کلی این است که نمی دانم فرد اصغر بوده یا اکبر بوده است. سبب در بقای کلی شک در حدوث و عدم حدوث طویل و حدث اکبر نیست بلکه سبب تردید در این است که ما هوالحادث اکبر بوده یا اصغر و در مورد این شک استصحاب جاری نمی شود تا حاکم بر استصحاب کلی باشد.

اشکال مرحوم آیت الله خوئی رحمه الله به جواب اول

مرحوم آیت الله خویی رحمه الله جواب داده اند که مبتنی بر یک حرفی است مربوط به استصحاب.

توضیح: استصحاب در امور وجودیه جاری می شود مثل اینکه یقین به وجود وضو دارد شک در بقای آن می کند استصحاب جاری می شود ولی در امور عدمیه آیا استصحاب جاری می شود یا نه؟ یقین دارم فلانی ثروتمند بود ولی ورشکست کرده یا نه نمی دانم؛ نمی دانم پول به دست آورده تا پرداخت دین بر او واجب باشد یا نه؟ اینجا مستصحب، عدمی است که مسبوق به وجود بوده است (عدم المالی که مسبوق به وجود المال بوده) این را عدم نعتی می گویند. ولی گاهی عدم ازلی است مثلا می گوید زید در ازل که نبوده پولی نداشته یعنی خودش نبود تا پولی داشته باشد. آیا در عدم ازلی استصحاب جاری می شود یا نه؟ این بحث را صاحب کفایه در اصل عدم تذکیه یا اصل عدم قرشیه بودن زن مطرح نموده است. نمی داند این زن قرشیه بوده تا سن حیض 60 سالگی باشد یا قرشیه نبوده تا سن حیض 50 سال باشد اینجا آیا اصل عدم قرشیه بودن در ازل جاری میشود یا نه؟ صاحب کفایه فرموده اصل عدم ازلی جاری نمی شود.

مرحوم آیت الله خویی رحمه الله فرموده اصل عدم ازلی جاری می شود لذا در عدمیات فرقی بین عدم ها نیست. اگر این طور شد حدث اکبر و حدث اصغر هر دو مسبوق به عدم بوده اند لذا در هر دو میتواند اصل عدم جاری بشود یعنی اصل عدم حدوثِ حدث اصغر و اصل عدم حدوثِ حدث اکبر؛ هردو جاری می شوند؛ ولی اصل عدم حدوثِ حدث اصغر ثمره ای ندارد؛ زیرا شخص وضو گرفته و بر فرض حدث اصغر باشد با وضو از بین رفته لذا اصل عدم حدث اصغر جاری نمی شود پس اصل عدم حدث اکبر بدون معارض خواهد بود و جاری می شود و با جریان این اصل شکی در بقای کلی باقی نمی ماند؛ لذا استصحاب کلی جاری نمی شود؛ بنابراین جواب صاحب کفایه از اشکال درست نیست.

جواب دوم به اشکال اصل سببی

جواب دوم: مرحوم صاحب کفایه جواب دومی از اشکال داده است.

شما می گویید شک در بقای کلی مسبب است از شک در حدوث فرد طویل. آیا سبب و مسبب دو چیز نیستند؟ آیا کلی و فرد دو چیز است یا یک چیزند؟ گفتیم کلی و فرد یک چیز هستند. اگر یک چیز هستند نمی تواند یکی سبب و دیگری مسبب باشد. بنابراین شک در کلی شک در فرد است لذا اینکه یکی سبب باشد و دیگری مسبب باشد درست نیست.

اشکال به جواب دوم:

آیا کلی عین فرد است؟ اگر کلی عین فرد است من شک می کنم حدث اکبر حادث شده یا نه استصحاب می کنم عدم حدث اکبر را ؛کلی هم که عین فرد است و کلیی نیست که بخواهید استصحاب آن را جاری کنید یا نکنید.

چواب سوم به اشکال اصل سببی

جواب سوم: مرحوم میرزای نائینی رحمه الله فرموده است اصل سببی چون معارض دارد منتفی است. و استصحاب کلی جاری می شود. حدث صادر شده نمی دانید اصغر بوده یا اکبر. اصل عدم حدوث حدث اصغر است و اصل عدم حدوث حدث اکبر است اینها تعارض می کنند و تساقط می کنند و استصحاب کلی بدون معارض خواهد بود. یا بگویید به خاطر تعارض اساسا استصحاب در سبب جاری نمی شود.

اشکال به جواب سوم:

مرحوم آیت الله خویی فرموده: آیا می توانید در هر دو طرف اصل جاری کنید؟ اجرای اصل بعد از این است که اثر داشته باشد باید ببینیم کجا اثر بر هر دو اصل مترتب می شود تا هر دو جاری شود و تساقط کنند و کجا یکی اثر دارد تا همان اصل جاری شود و دیگری جاری نشود. تتمه سخن ایشان خواهد آمد.

logo