« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد لطف‌الله دژکام

1404/08/10

بسم الله الرحمن الرحیم

المختصر النافع/کتاب الطهاره /توارد حالتین

 

 

موضوع: توارد حالتین /کتاب الطهاره /المختصر النافع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ما در توارد حالتین بود. گفتیم توارد حالتین، ملحق شده به استصحاب عدم حادث. تنبیه یازدهم کفایه این بحث را مطرح کرده است.

1- توارد حالتین

اگر دو حادث داشته باشیم که بخواهیم با هم مقایسه کنیم از دو جهت باید آنها را مد نظر قرار دهیم یکی اینکه هر دو مجهول التاریخ هستند یا یکی معلوم و دیگری مجهول است. بحث دیگر اینکه اثر شرعی مربوط به کدام یک از این حادثین است و کدام حالت اثر شرعی دارد چرا که اگر اثر شرعی نداشته باشد جایی برای استصحاب نیست.

اثر شرعی یا برای وجود یکی از حادثین است به مفاد کان تامه یا به مفاد کان ناقصه. همچنین گاهی اثر شرعی برای عدم یکی از حادثین است. استصحاب عدم برای وجود یکی از آنها به مفاد کان تامه جاری می شود و اختلافی نیست. استصحاب عدم حادث اگر صورت گرفت، و وجود آن اثر داشت، آن اثر مترتب نمی شود.

اگر وجود هر دو اثر داشته باشد، مرحوم آخوند فرمود عدم هر دو حادث را استصحاب می کنیم و تعارض می کنند و تساقط می کنند.

مرحوم آخوند می فرماید اگر اثر برای یکی از حادثین باشد، و هردو مجهولی التاریخ باشند، اثر هم به نحو مفاد کان ناقصه باشد، یعنی اتصاف احد الحادثین به تقدم، ملاک بار شدن حکم باشد، مرحوم آخوند می فرماید به وجود یکی از آنها ممکن است علم داشته باشیم ولی به اتصافش به تقدم یا تأخر علم نداشتیم که آن را استصحاب کنیم. بنابراین ایشان می فرماید چون یقین سابق نداریم، استصحاب در اینصورت جاری نمی شود.

ایشان می فرماید اگر مفاد لیس ناقصه باشد هم مسأله به همین صورت است.

اگر طهارت و نجاست عارض شده باشند و مجهولی التاریخ باشند آخوند می فرماید استصحاب یکی از ارکانش موجود نیست در نتیجه جاری نمی شود. حالت سابقه معلوم بوده است ولی استصحاب جاری نمی شود. مرحوم آخوند می فرماید در استصحاب باید یقین سابق به شک لاحق متصل باشد ولی اگر یقین سابق، یقین لاحق داشت بعد شک کردید-یعنی «یقین بعد یقین دوم بعد شک»، نمی توانید بگویید یقین اول را استصحاب می کنیم چون یقین اول به وسیله یقین دوم نقض شده است. مثالش این است که فرشی داریم که نجس شده و طاهر شده ولی تقدم و تأخر آنها معلوم نیست. اگر فرض کنیم می دانستیم فرش طاهر است-یقین اول- بعد می دانیم که یکبار نجس شد و یکبار طاهر شد ولی نمی دانیم اول طاهر بود-یقین اول- بعد نجس شد بعد پاک شد یا برعکس یعنی اول پاک شد بعد نجس شد،، اگر بخواهیم یقین اول را استصحاب کنیم، که یقین به طهارت بود، می گوییم الان شک داریم و یک حالت وسط وجود دارد که هم یقین به طهارت هست هم نجاست، در اینصورت مرحوم آخوند می فرماید یقین اول نمی تواند استصحاب شود به خاطر عدم اتصال یقین به شک «كما انقدح أنه لا مورد للاستصحاب أيضا فيما تعاقب حالتان‌ متضادتان‌كالطهارة و النجاسة و شك في ثبوتهما و انتفائهما للشك في المقدم و المؤخر منهما و ذلك لعدم إحراز الحالة السابقة المتيقنة المتصلة بزمان الشك في ثبوتهما و ترددها بين الحالتين و أنه ليس من تعارض الاستصحابين فافهم و تأمل في المقام فإنه دقيق»[1]

حال که استصحاب جاری نمی شود می توان به اصاله الطهاره رجوع کرد یا نه؟ اگر استصحاب جاری شد، اصل طهارت ساقط می شود هرچند بعد از جریان استصحابین، تعارض و تساقط می کنند، وقتی اصاله الطهاره ساقط شد می گویند اصل مرده زنده نمی شود. اگر استصحاب جاری نمی شد، اصاله الطهاره جاری می شود ولی اگر جاری شدند اصاله الطهاره زنده می شود یا نه؟ صاحب کفایه می‌فرماید اصلا استصحاب جاری نمی شود در نتیجه مجالی برای اصاله الطهاره هست ولی اگر بگوییم استصحابین جاری می شوند و تعارض و تساقط می کنند باید بررسی کرد که آیا این اصل زنده می شود یا نه؟

 


logo