1403/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
ادله حجیت استصحاب/استصحاب /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/استصحاب /ادله حجیت استصحاب
اشکال چهارم : به اعتقاد مرحوم اصفهانی[1] احتمال دیگری هم در این روایت وجود دارد که دلالت آن بر استصحاب را متزلزل میکند و آن احتمال عبارت از آن است که شاید مقصود حضرت از عدم نقض کردن یقین به شک، یقین وجدانی به اتیان سه رکعت نماز به صورت لابشرط باشد. بدیهی است که اگر نمازگزار یقین به اتیان سه رکعت بشرط لا میداشت باید یک رکعت نماز دیگر به صورت متّصل میآورد، کما اینکه اگر یقین به اتیان سه رکعت نماز بشرط شئ میداشت باید نماز خود را تمام میکرد و چیزی برعهدهی او نمیبود، در حالی که امام علیه السلام حکم به اتیان یک رکعت نماز منفصل نمودهاند و این حکم متناسب با یقین داشتن نمازگزار به سه رکعت لابشرط میباشد (اگر نمازگزار در حقیقت سه رکعت خوانده باشد، یک رکعت نماز منفصل رکعت چهارم او خواهد بود، و اگر چهار رکعت خوانده باشد، نافله محسوب میشود). بر این اساس مقصود از عدم نقض یقین به شک آن است نمازگزار به صرف شک بین سه و چهار دست از سه رکعت نماز لابشرط برندارد و متیقّن خود را با شک باطل ننماید.
اشکال پنجم : این روایت نیز همچون سایر روایات باید براساس جوّ حاکم بر عصر صدور و حکم شرعی رایج از سوی اهل سنت معنا شود و از همین رو با توجه به اینکه بسیاری از علمای عامه در فرض شک بین سه و چهار در نمازهای چهار رکعتی قائلاند که باید بنا را بر اقلّ گذاشت و یک رکعت دیگر به صورت متّصل آورد، و به زعم برخی دیگر نیز این شک موجب بطلان نماز میشود، کما اینکه عدهای هم بر این باورند که باید بنا را بر اکثر گذاشت و نماز را خاتمه داد، در حالی که مختار امامیه پایان دادن به نماز و اتیان یه رکعت نماز منفصله است، احتمال این که روایت حاضر تقیهای و یا از باب توریه صادر شده باشد، فراوان است، همچنان که بعید نیست حضرت در این روایت صرفا در مقام ردع مبطل بودن چنین شکی باشد و لذا فرمودهاند که سه رکعت متیقّن خود را با صرف شک نقض نکن (رها نکن). [2]
جمعبندی
از مطالب فوق واضح شد که نسبت به معنای فقره «وَ لاَ يَنْقُضُ اَلْيَقِينَ بِالشَّكِّ وَ لاَ يُدْخِلُ اَلشَّكَّ فِي اَلْيَقِينِ وَ لاَ يَخْلِطُ أَحَدَهُمَا بِالْآخَرِ وَ لَكِنَّهُ يَنْقُضُ اَلشَّكَّ بِالْيَقِينِ» در این روایت به تعبیر مرحوم صدر[3] چهار احتمال وجود دارد:
1. مقصود از یقین، متیقّن بودن عدم اتیان رکعت چهارم باشد که عدم نقض آن دلالت بر اتیان یک رکعت دیگر خواهد داشت.
2. مقصود از یقین، متیقّن بودن اشتغال ذمّهی نمازگزار به وجوب یک نماز چهار رکعتی باشد که عدم نقض آن دلالت بر لزوم تحصیل فراغ یقینی خواهد داشت.
3. مقصود از یقین، متیقّن بودن اتیان سه رکعت صحیح باشد که عدم نقض آن دلالت بر عدم اتیان یک رکعت دیگر به صورت متّصل خواهد داشت (چون احتمال دارد نمازگزار واقعا چهار رکعت نماز خوانده باشد، انضمام یک رکعت متّصل دیگر اصل صحّت سه رکعت دیگر را نیز به خطر میاندازد). [4]
4. مقصود از یقین، متیقّن بودن اتیان سه رکعت باشد که عدم نقض آن دلالت بر مبطل ناقض نبودن رکعت مشکوک برای میتقّن خواهد داشت (عدم نقض میتقّن به وسیلهی مشکوک نه شک). [5]