1403/11/17
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 109/سوره بقره/تفسیر
موضوع: تفسیر /سوره بقره/ آیه 109
ادامه تفسیر آیه 109: ﴿وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير﴾[1] بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد- كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند؛ با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چيزى تواناست.
در ادامهی سخن از حسادتِ اهل کتاب و کفّار که در جلسه گذشته به بخشی از آن اشاره شد، عرض میشود که حسادتِ اهل کتاب جاهلانه نبوده، بلکه آگاهانه بوده است زیرا حق برای آنها کاملاً روشن بوده است و میدانستهاند که مسلمین بر حق میباشند با این حال آرزو میکردند که مسلمین از اسلام و ایمان به کفر بازگردند و از روی حسادتی که داشتند، نمیخواستند که مسلمین در پرتو اسلام و ایمان رشد کنند و به تعالی برسند.
خداوند متعال در ذیل آیه مورد بحث (آیه 109 بقره)، علت شکل گرفتن حسادتِ اهل کتاب را نفسانیّتِ اهل کتاب دانسته است و فرموده است: ﴿مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ﴾ پس خواستگاه حسدِ اهل کتاب از منظر قرآن کریم، نفسانیّت آنهاست و عقلانیت آنها نیست زیرا عقل به انسان میگوید که کمک دیگران بکند تا رشد کنند ولی نفسانیّت میگوید که اگر دیگری رشد کند از من جلو میزند و من عقب میمانم لذا سعی میکند از هر طریقی که شده است مانع رشد دیگران شود زیرا او خیال میکند که اگر دیگران پلههای ترقّی را طی کنند جای او را تنگ خواهند کرد، در حالی که اینگونه نیست و هر کس به هر اندازه که تلاش کند، رشد خواهد کرد.
مولای متّقیان امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: «الْحَسُودُ لَا يَسُود»[2] ؛ انسان حسود به بزرگی و آقایی نمیرسد. منظور، این است که انسان حسود، همیشه در جا میزند و با اینکه ممکن است که خَدم و حشم زیادی داشته باشد ولی هیچگاه به سروری و آقایی نمیرسد، مثل اینکه گاهی اوقات در آسمان رعد و برق هست ولی از باران خبری نیست.
خداوند متعال در قِبال حسادت اهل کتاب، فرموده است:﴿فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير﴾ [شما حق عکس العمل نشان دادن ندارید، بلکه] باید عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چيزى تواناست.
شاعر در رابطه با حسود گفته است:
«إِصبِر عَلى حَسَدِ الحَسودِ *** فَإِنَّ صَبرَكَ قاتِلُه
فَالنارُ تَأكُلُ بَعضَها *** إِن لَم تَجِد ما تَأكُلُه»
بر حسدِ حسودان شکیبایی کن زیرا صبرِ تو قاتل اوست
آتش اگر چیزی پیدا نکند که بخورد و بسوزاند خودش را میخورد.
بنابراین، انسان نباید در مقابلِ حسادت آدمِ حسود به مقابله برخیزد، بلکه او را به حال خود رها کند و بر حسادت او صبر پیشه کند. خداوند متعال فرموده است: ﴿وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميم﴾[3] هرگز نيكى و بدى يكسان نيست؛ بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است!
خداوند متعال در آیه مورد بحث، به تعبیر﴿فَاعْفُوا﴾ اکتفا نکرده است، بلکه بعد از آن فرموده است: ﴿وَ اصْفَحُوا﴾ صفح بالاتر از عفو است و منظور، این است که نه تنها کسی که در حق شما حسادت ورزیده است را ببخشید، بلکه او را سرزنش و ملامت نیز نکنید.