« فهرست دروس
درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی‌بوشهری

1403/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 آیه 109/سوره بقره/تفسیر

موضوع: تفسیر /سوره بقره/ آیه 109

ادامه تفسیر آیه 109: ﴿وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدير﴾[1] بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد- كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مى‌كردند شما را بعد از اسلام و ايمان، به حال كفر باز گردانند؛ با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چيزى تواناست.

اهل کتاب و کفّار از روی حسادتی که نسبت به مؤمنین دارند، نمی‌خواهند که مسلمین و مؤمنین در مسیر اسلام حرکت کنند و آرزویشان این است که مسلمین از اسلام به کفر برگردند و لذا یکی از کارهایی که برای رسیدن به این آرزو انجام می‌دهند این است که اسلام‌هراسی را رواج می‌دهند تا نه تنها کسی نسبت به اسلام گرایش پیدا نکند، بلکه اسلامِ مسلمین نیز سُست شود و از دین اسلام به کفر برگردند. بنابراین، کفّار تلاش می‌کنند با تبلیغات رسانه‌ای، طرح‌های مُزوّرانه و فرقه تراشی‌ها در جامعه اسلامی، تفرقه ایجاد کنند و مسلمانان را از اسلام باز دارند.

نکته دیگر، این است که یکی از آسیب‌هایی که سبب شده است که انسان‌ها در طول تاریخ از سعادت و کمال باز بمانند، غرض ورزی‌ها و حسادت‌هایی است که چشم آنها را بر روی حقیقت بسته است و متأسفانه گاهی انسان دچار أغراضی می‌شود که موجب می‌شود چشم و گوش خود را بر روی حقیقت ببندد و در نتیجه از سعادت باز می‌ماند. حسادت منحصر به کفّار و اهل کتاب نیست، بلکه یک بیماری است که جوامع مختلف و حتی مسلمین را گرفتار می‌کند. بنابراین، انسان باید مواظب باشد تا دچار حسادت نشود زیرا اگر اسیر حسادت شود، نمی‌تواند توانایی‌ها و محاسِن دیگران را ببیند و همیشه دنبال پیدا کردن نقایص دیگران است و اگر یک نقص جزئی در او مشاهده کند، تلاش می‌کند آن را چند برابر جلوه بدهد تا او را از چشم دیگران بیندازد. در زمان رسول اکرم (ص) نیز کسانی بودند که نسبت به آن حضرت (ص) و اصحابشان حسادت می‌ورزیدند و به همین خاطر از هیچ تهمت و دروغی نسبت به آن حضرت (ص) فروگذار نمی‌کردند.

واژه «حسد» در لغت به معنای ساییدن است. هنگامی که سوهان به گونه‌ای بر روی فلز یا جسمی سخت، کشیده شود که بُراده آن جدا شود فعل «حسد» به کار می‌رود. دلیل اینکه کلمه «حسد» در آیه مورد بحث (109 بقره)، به کار رفته است این است که حسد در حقیقت عامِل سایش ایمان و فضایل درونی انسان است، یعنی انسان‌هایی که حسود باشند، این صفت زشت باعث می‌شود که آرام آرام ایمانشان ساییده شود.

در روایتی از امام صادق (ع) نیز نقل شده است که آن حضرت (ع) فرموده است: «إِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب»[2] ؛ حسد ایمان را از بین می‌برد، آن‌گونه که آتش هیزم را می‌خورد و از بین می‌برد.

گاهی ممکن است که یک گروه یا جامعه نیز مبتلا به حسد باشند و نتوانند موفقّیّت گروه و جامعه دیگر را تحمّل کنند.

زمانی که مالک اشتر روی سینه عبدالله بن زبیر نشت تا او را بکشد، عبدالله بن زبیر فریاد زد: «أُقْتُلُونِي وَ مَالِكا»[3] ؛ یعنی هم من را بکشید و هم مالک را بکشید و این به خاطر حسادت او نسبت به مالک اشتر بود زیرا او نمی‌توانست موفقّیّت مالک اشتر را تحمّل کند.

گاهی اوقات نیز حسادت باعث می‌شود که انسان، خود را به کشتن دهد تا رُشد و ترقّی دیگران را نبیند.

 


logo