« فهرست دروس
درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی‌بوشهری

1403/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 آیه 108/سوره بقره/تفسیر

موضوع: تفسیر /سوره بقره/ آیه 108

 

ادامه تفسیر آیه 108: ﴿أَمْ تُريدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيل﴾[1] آيا مى‌خواهيد از پيامبر خود، همان تقاضاى (نامعقولى را) بكنيد كه پيش از اين، از موسى كردند؟! (و با اين بهانه‌جويى‌ها، از ايمان آوردن سر باز زدند) كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است.

عرض شد که دو نوع سؤال وجود دارد؛ یکی سؤال ممدوح و دیگری سؤال مذموم است. گاهی سؤال برای کسب دانش و معرفت است که این نوع سؤال، ممدوح است چون علم و حکمت گمشده مؤمن است لذا سؤالی که به منظور کسب علم و حکمت باشد، پسندیده است. امام صادق (ع) فرموده است: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَيْثُمَا وَجَدَ أَحَدُكُمْ ضَالَّتَهُ فَلْيَأْخُذْهَا»[2] ؛ همانا حكمت و فرزانگى گمشده مؤمن است، پس در هر جا كه يكى از شماها گمشده خود را پيدا كرد آن را فرا گيرد. همچنین، در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ» دانش را بجوييد هر چند در چين [که دورترین نقاط است،] باشد. پس پرسش و سؤال به منظور رفع جهل و کسب علم و دانش، ممدوح است.

شخصی مریض بود، عالِمی به عیادتش رفت، آن شخص با اینکه در حال احتضار بود سؤالی را از آن عالِم پرسید، عالِم گفت الان که در حال جان دادن هستی آیا وقت مناسبی برای پرسش است؟ آن شخص گفت که دوست دارم که با دانشِ بیشتر از دنیا بروم.

بنابراین، دانستن عیب نیست، بلکه ندانستن عیب است زیرا ذاتی هر فرد و اصل اوّلی در همه انسان‌ها این است که بدانند و جهل نداشته باشند و آنچه ناپسند و مذموم است، نادانی است لذا انسان برای برطرف کردن جهل خود باید از دیگرانی که می‌دانند سؤال کند، چرا که کلیدِ دانستن، سؤال کردن است. خداوند متعال فرموده است: ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾[3] پس اگر نمى‌دانيد، از پژوهندگان كتاب‌هاى آسمانى جويا شويد و باز در آیه دیگری فرموده است: ﴿وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا﴾[4] و درباره روح از تو مى‌پرسند، بگو: «روح از [سنخ‌] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است. بنابراین، این‌گونه سؤال‌ها که برای کسب دانش و معرفت است ممدوح است.

البته باید سؤال و پرسش، به منظور رفع جهل باشد و جنبه عناد نداشته باشد، یعنی سؤال نباید به این منظور باشد که به طرف مقابل بفهماند که تو چیزی نمی‌دانی. در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ [الْمُتَعَنِّتَ‌] شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّت[5] براى فهميدن بپرس، نه به قصد جدل، زيرا نادانى كه چيزى مى‌آموزد، همانند داناست و دانايى كه پاى از دايره انصاف بيرون مى‌نهد همانند نادان است. واژه «تعنّت» از ریشه «عَنَتَ» به معنای رنج و مشقّت است.

گاهی از اوقات انسان در مقام سؤال از دیگران خودش را ذلیل می‌کند که این‌گونه سؤال کردن، مذموم است.

درخواست‌های نامعقولِ بعضی از امت پیامبر (ص)

خداوند متعال پیش‌بینی کرده بود که امّت پیامبر (ص) نیز همانند بنی‌اسرائیل سؤالاتی سطحی از پیامبر (ص) خواهند پرسید.

در ذیل به بعضی از درخواست‌های غیر معقول مردم از رسول اکرم (ص) اشاره می‌شود؛

اول: ﴿وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً﴾[6] و گفتند: تا از زمين چشمه‌اى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد.

دوم: ﴿أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجيراً﴾[7] يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها را روان سازى.

سوم: ﴿أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبيلاً﴾[8] ؛ يا چنان كه ادعا مى‌كنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى.

چهارم: ﴿أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى‌ فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولا﴾[9] يا براى تو خانه‌اى از طلا [كارى‌] باشد يا به آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو [هم‌] اطمينان نخواهيم داشت تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم. بگو: «پاك است پروردگار من، آيا [من‌] جز بشرى فرستاده هست


logo