« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید هاشم حسینی بوشهری

1404/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

/ فصلٌ في أوقات اليوميّة و نوافلها /کتاب الصلاة

موضوع: کتاب الصلاة/ فصلٌ في أوقات اليوميّة و نوافلها /

خلاصه جلسه گذشته

بحث در اوقات نمازهای یومیه و نوافلشان بود. عرض شد که مبدأ وقت نماز ظهر، هنگام زوال خورشید است. در جلسه گذشته به انظار فقها در این رابطه اشاره شد.

در شرح کبیر و مغنی ابن قدامه آمده است: «وَمَنْ صَلَّى قَبْلَ الْوَقْتِ، لَمْ يَجُزْ صَلَاتُهُ، فِي قَوْلِ أَكْثَرِ أَهْلِ الْعِلْمِ، سَوَاءٌ فَعَلَهُ عَمْدًا أَوْ خَطَأً، كُلَّ الصَّلَاةِ أَوْ بَعْضَهَا وَ رُوِيَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي مُسَافِرٍ صَلَّى الظُّهْرَ قَبْلَ الزَّوَالِ، يُجْزِئُهُ. وَنَحْوَهُ قَالَ الْحَسَنُ، وَالشَّعْبِيُّ وَ عَنْ مَالِكٍ كَقَوْلِنَا وَعَنْهُ فِيمَنْ صَلَّى الْعِشَاءَ قَبْلَ مَغِيبِ الشَّفَقِ جَاهِلًا أَوْ نَاسِيًا، يُعِيدُ مَا كَانَ فِي الْوَقْتِ، فَإِنْ ذَهَبَ الْوَقْتُ قَبْلَ عِلْمِهِ، أَوْ ذَكَرَ، فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ»[1] ؛ و هر کس نمازی را پیش از فرارسیدن وقت شرعی آن اقامه کند، نمازش صحیح و مجزی نخواهد بود. این حکم، قول اکثر اهل علم است. در این حکم تفاوتی نمی‌کند که فرد این عمل را از روی عمد و آگاهی انجام داده باشد یا به صورت سهوی و بدون تقصیر انجام داده باشد همچنین، فرقی نمی‌کند که تمام نماز را پیش از وقت خوانده باشد یا جزئی از آن را و روایتی از ابن عباس نقل شده است که مسافری که نماز ظهر را پیش از وقت زوال [یعنی قبل از آغاز وقت شرعی ظهر] بخواند، نمازش صحیح و مُجزی است. سخنی شبیه به این قول را از حسن بصری و شعبی نیز نقل کرده‌اند. از مالک نیز روایتی آمده است که موافق با قول ما می‌باشد و همچنین از مالک نقل شده است که در مورد کسی که نماز عشاء را پیش از غروب کردن شفق [یعنی قبل از آغاز وقت عشاء] اقامه کرده باشد، اگر این کار را از روی جهلِ به حکم یا فراموشی انجام داده باشد، باید نماز را [که در وقت خود بوده] اعاده کند، اما اگر وقت شرعی نماز سپری شود، پیش از آنکه او [به اشتباه خود] علم پیدا کند یا به یاد آورد، در این صورت هیچ تکلیفی (اعاده یا قضا) بر عهده او نیست.

نووی نیز گفته است: «و رُوی فی بعض الروایات عن ابن عباس انه قال: یجوز استفتاح الصلاة قبل الزوال بقلیل، دلیلنا اجماع الفرقة بل اجماع المسلمین فإنّ خلاف ابن عباس فان صحَّ عنه ذلک فقد انقرض و اجمعوا علی خلافه»؛ و در برخی روایات از ابن عباس نقل شده است که جایز است که اندکی پیش از وقت زوال خورشید، نماز ظهر شروع شود. دلیل ما [بر رد این قول] اجماع فرقه [شیعه]، بلکه اجماع مسلمانان است زیرا اگر این قول (جواز خواندن نماز قبل از زوال) به درستی از ابن عباس نقل شده باشد، امروزه دیگر چنین قولی وجود ندارد و منقرض شده است و امت اسلامی بر خلاف آن اجماع دارند.

ابن رشد نوشته است: «اتفقوا على أن أول وقت الظهر الذي لا تجوز قبله هو الزوال إلا خلافا شاذا روي عن ابن عباس»[2] ؛ تمام فقها بر این اتفاق نظر دارند که ابتدای وقت نماز ظهر که جایز نیست قبلش نمازی خوانده شود، همان زوال خورشید است مگر یک قول نادر و شاذ که از ابن عباس روایت شده است.

بنابراین، معلوم است که قولِ به جواز خواندن نماز ظهر قبل از زوال، مدرک و دلیلی نداشته و علاوه بر اینکه دلیل نداشته، اصل نسبت دادن این مطلب به ابن عباس نیز مشکل است.

2- روایات وارده در رابطه با مبدأ نماز ظهر و عصر

در رابطه با اینکه معیار برای ابتدای وقت نماز ظهر و عصر چیست؟ پنج دسته روایت وارد شده است که در ذیل به آنها اشاره می‌شود؛

دسته اول: روایات دالِّ بر مبدأیّتِ زوال خورشید، برای وقت نماز ظهر

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ زُرَارَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌؛ قَالَ‌: «إِذَا زَالَتِ‌ الشَّمْسُ‌ دَخَلَ‌ الْوَقْتَانِ‌ الظُّهْرُ وَ الْعَصْرُ فَإِذَا غَابَتِ‌ الشَّمْسُ‌ دَخَلَ‌ الْوَقْتَانِ‌ الْمَغْرِبُ‌ وَ الْعِشَاءُ‌ الْآخِرَةُ‌»[3] .

دلالت این روایت بر اینکه ابتدای وقتِ نماز ظهر، زوال خورشید است، روشن است و جای بحث ندارد. درست است که در این روایت آمده است که با زوال خورشید، وقت نماز ظهر و عصر داخل می‌شود، لکن چون هر دو نماز را نمی‌توان با هم خواند و نماز عصر را نیز نمی‌توان قبل از ظهر خواند لذا نخست، نماز ظهر خوانده می‌شود و بعد از آن نماز عصر خوانده می‌شود.

سند این روایت نیز مشکل ندارد زیرا درست است که راویان بین شیخ صدوق (ره) و زراره حذف شده‌اند لکن چون در مشیخه کتاب من لایحضره الفقیه، طریق شیخ صدوق (ره) به زراره صحیح است لذا نبودِ راویانِ بین شیخ صدوق (ره) و زراره، به اعتبار روایت لطمه نمی‌زند.

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ (شیخ طوسی) بِإِسْنَادِهِ‌ عَنْ‌ سَعْدِ بْنِ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ‌ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ‌ وَ اَلْعَبَّاسِ‌ بْنِ‌ الْمَعْرُوفِ‌ جَمِيعاً عَنِ‌ اَلْقَاسِمِ‌ بْنِ‌ عُرْوَةَ‌ عَنْ‌ عُبَيْدِ بْنِ‌ زُرَارَةَ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنْ‌ وَقْتِ‌ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ، فَقَالَ:‌ «إِذَا زَالَتِ‌ الشَّمْسُ‌ دَخَلَ‌ وَقْتُ‌ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ جَمِيعاً إِلاَّ أَنَّ‌ هَذِهِ‌ قَبْلَ‌ هَذِهِ‌ ثُمَّ‌ أَنْتَ‌ فِي وَقْتٍ‌ مِنْهُمَا جَمِيعاً حَتَّى تَغِيبَ‌ الشَّمْسُ»[4] ‌.

در این روایت، راوی از وقت نماز ظهر و عصر از امام صادق (ع) سؤال کرده است، آن حضرت (ع) در پاسخ فرموده است: که هنگامی که خورشید زایل شود وقت نماز ظهر و عصر داخل می‌شود مگر اینکه نماز ظهر قبل از نماز عصر خوانده می‌شود و تو در فرصت بین زوال خورشید تا مغرب می‌توانی نماز ظهر و عصر را بخوانی.

سعدبن عبدالله، احمدبن محمد، حسین‌بن سعید، محمدبن خالد برقی و عبیدبن زراره از أجلّاء ثقات امامیه می‌باشند و مشکلی ندارند.

نجاشی، عباس‌بن معروف را توثیق کرده است.

در رابطه با قاسم‌بن عروة توثیق خاصی وارد نشده است، لکن از باب إکثار روایتِ حسین‌بن سعید اهوازی [که موثق است] از او و همچنین، روایت محمدبن ابی عمیر و احمدبن محمدبن ابی نصر بزنطی [که از ثقات ثلاثه می‌باشند که از غیر ثقه روایت نمی‌کنند] از قاسم‌بن عروة، قاسم‌بن عروة نیز ثقه می‌باشد.

روایت مذکور، به چهار طریق ذکر شده است؛

طریق اول: سند شیخ طوسی (ره) به سعدبن عبدالله أشعری

طریق دوم: سند شیخ طوسی (ره) به احمدبن محمدبن عیسی أشعری

طریق سوم: سند شیخ طوسی (ره) به حسین‌بن سعید اهوازی

طریق چهارم: سند شیخ صدوق (ره) به عبیدبن زرارة

هر چهار طریق مذکور، صحیح و معتبرند، هرچند که اگر فقط یک طریق معتبر می‌بود نیز کفایت می‌کرد.

دلالت روایت مذکور، نیز روشن است.

روایت سوم: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحَسَنِ‌ بْنِ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ سَمَاعَةَ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ أَبِي حَمْزَةَ‌ عَنْ‌ سُفْيَانَ‌ بْنِ‌ السِّمْطِ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌؛ قَالَ‌: «إِذَا زَالَتِ‌ الشَّمْسُ‌ فَقَدْ دَخَلَ‌ وَقْتُ‌ الصَّلاَتَيْنِ‌»[5] .

دلالت این روایت تمام است و مشکلی ندارد.

طریق شیخ طوسی (ره) در مشیخه تهذیب و استبصار، به حسن‌بن محمدبن سماعة معتبر است و در عین حال که این شخص واقفی مذهب است، لکن نجاشی او را توثیق کرده است و فرموده است: «الحسن بن محمد بن سماعة أبو محمد الكندي الصيرفي من شيوخ الواقفة كثير الحديث فقيهٌ ثقةٌ »[6] .

بنابراین، روایاتی که او نقل کرده است یا قبل از واقفی بودن او بوده است یا بعد از این بوده است که از واقفی بودن توبه کرده است لذا مشکلی ندارند.

محمدبن ابی حمزه نیز ثقه است. کشّی درباره او نوشته است: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ حَمْدَوَيْهِ بْنِ نُصَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ وَ مُحَمَّدٍ أَخَوَيْهِ وَ أَبِيهِ، فَقَالَ: "كُلُّهُمْ ثِقَاتٌ فَاضِلُونَ"»[7] .

در رابطه با سفیان‌بن سَمط در مجامع رجالی توثیق خاصی وارد نشده است، لکن روایت محمدبن ابی عمیر [که از ثقات ثلاثه است که از غیر ثقه روایت نمی‌کند] از او وثاقت او را ثابت می‌کند.

بنابراین، سند روایت مذکور، نیز مشکلی ندارد، لکن به خاطر وجودِ حسن‌بن محمدبن سماعه که واقفی مذهب است از این روایت به موثقه تعبیر می‌شود.

روایات هشتم، دهم، یازدهم و بیست و یکم از باب چهارم از ابواب المواقیت کتاب صلاة نیز بر ابتدای وقت نماز ظهر از زوال خورشید دلالت دارند.

دسته دوم: روایات دالِّ بر مبدأیّتِ زوال خورشید به مقدار قدم

در مقابل روایات مذکور، روایاتی وجود دارند که محتمل است که از آنها استفاده شود که مبدأ و شروع وقت نماز ظهر، زوال خورشید نباشد، بلکه نماز ظهر با مقداری فاصله بعد از زوال خورشید شروع می‌شود چرا که در بعضی از روایات آمده است که بعد از اینکه سایه شاخص به اندازه یک قدم برسد نماز ظهر خوانده می‌شود و در بعضی روایات دیگر آمده است که وقتی سایه شاخص به اندازه دو قدم برسد وقت نماز ظهر است و در بعضی از روایات دیگر آمده است که وقتی سایه شاخص به اندازه یک ذراع برسد، وقت نماز ظهر است.

فیض کاشانی (ره) گفته است: «قد تُقُرِّرَ أن قامة كل إنسان سبعة أقدام بإقدامه و ثلاث أذرع و نصف بذراعه و الذراع قدمان، فلذلك يعبر عن السُّبع بالقدم و عن طول الشاخص الذي يُقاس به الوقت بالقامة و إن كان في غير الإنسان و قد جَرَت العادة بأن تكون قامة الشاخص الذي يجعل مقياسا لمعرفة الوقت ذراعا»[8] ؛ به درستی مقرر شده است که قد هر انسانی، هفت قدم به اندازه‌ی قدم‌هایش است و همچنین، سه و نیم ذراع به اندازه‌ی ذراع خودش است و هر ذراع نیز دو قدم محسوب می‌شود پس، به همین دلیل، از یک هفتمِ قامت به قدم تعبیر می‌شود و از طول شاخصی که وقت با آن اندازه‌گیری می‌شود به قامت تعبیر می‌شود، هرچند که آن قامت، غیر از انسان باشد [، مثلاً چوب باشد] و رسم و عادت این است که قدّ شاخصی که برای اندازه‌گیری و شناختِ وقت (مانند وقت نماز) به کار می‌رود، به اندازه یک ذراع باشد.

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌بِإِسْنَادِهِ‌ عَنِ‌ اَلْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنْ‌ فَضَالَةَ‌ عَنْ‌ حُسَيْنِ‌ بْنِ‌ عُثْمَانَ‌ عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ مُسْكَانَ‌ عَنْ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ بْنِ‌ عَبْدِ الْخَالِقِ‌؛ قَالَ‌: سَأَلْتُ‌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنْ‌ وَقْتِ‌ الظُّهْرِ، فَقَالَ‌: «بَعْدَ الزَّوَالِ‌ بِقَدَمٍ‌ أَوْ نَحْوِ ذَلِكَ‌ إِلاَّ فِي يَوْمِ‌ الْجُمُعَةِ‌ أَوْ فِي السَّفَرِ فَإِنَّ‌ وَقْتَهَا حِينَ‌ تَزُولُ»[9] ‌.

راوی از امام صادق (ع) درباره وقت ظهر سؤال کرده است، آن حضرت (ع) فرموده است که وقت ظهر، زمانی است که از زوال خورشید، به اندازه یک قدم یا مثل آن گذشته باشد مگر در روز جمعه یا در سفر که در این دو، وقت ظهر، هنگام زوال خورشید است.

سند این روایت مشکلی ندارد زیرا همه طرق محمدبن حسن (شیخ طوسی (ره)) به حسین‌بن سعید اهوازی صحیح است و حسین‌بن سعید اهوازی، فضالة‌بن ایوب، عبدالله‌بن مسکان و اسماعیل‌بن عبد خالق از أجلّاء ثقات می‌باشند و در ثقه بودن آنها بحثی نیست. حسین‌بن عثمان نیز توسط نجاشی توثیق شده است و نجاشی درباره او گفته است: «الحسين بن عثمان الأحمسي البجلي كوفي (الكوفي) ثقة»[10] .

کشّی نیز درباره حسین‌بن عثمان گفته است: «حَمْدَوَيْهِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَشْيَاخِي يَذْكُرُونَ: أَنَّ حَمَّاداً وَ جَعْفَراً وَ الْحُسَيْنَ بَنِي عُثْمَانَ بْنِ زِيَادٍ الرَّوَّاسِيِّ، وَ حَمَّادٌ يُلَقَّبُ بِالنَّابِ وَ كُلُّهُمْ فَاضِلُونَ خِيَارٌ ثِقَاتٌ»[11] ؛ حَمْدَوَیْه، گفته است که شنیدم که مشایخ و استادانم ذکر می‌کردند [و این‌گونه حکایت می‌کردند] که: حمّاد و جعفر و حسین، پسران عثمان بن زیاد رَوّاسی [از قبیله یا منسوب به روّاس بودند] و حمّاد ملقب به «ناب» [یا به معنای دندان نیش، که شاید کنایه از تیزی و زیرکی او بوده یا لقبی خاص بوده] و همگی آنان [یعنی حمّاد، جعفر و حسین] افرادی فاضل، نیکوکار و مورد اعتماد بودند.

دلالت روایت مذکور، بر اینکه ابتدای وقت نماز ظهر، زمانی است که سایه شاخص به اندازه یک قدم از زوال خورشید گذشته باشد، واضح است.


[1] أبو محمد عبد الله بن أحمد بن محمد بن قدامة، المغنی، ج1، ص287؛ ابن قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، ج1، ص446.
[2] ابن رشد، محمدبن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج1، ص79.
[3] حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، ابواب المواقیت، باب4، ص125، ح1.
[4] همان، ص126، ح5.
[5] همان، ص127، ح9.
[6] نجاشی، احمدبن علی، رجال النجاشی، ص40.
[7] کشی، محمدبن عمر، رجال کشی- اختیار معرفة الرجال، ص406.
[8] فیض کاشانی، محمدبن شاه مرتضی، الوافی، ج7، ص216.
[9] حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، ج4، کتاب الصلاة، ابواب المواقیت، باب8، ص143، ح11.
[10] نجاشی، احمدبن علی، رجال النجاشی، ص54.
[11] . کشی، محمدبن عمر، رجال کشی- اختیار معرفة الرجال، ص372.
logo