1403/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
/ کیفیت انجام دادن نوافل /کتاب الصلاة
موضوع:کتاب الصلاة/ کیفیت انجام دادن نوافل /
بحث در سند روایت اول از روایات مربوط به فرع اول از مسأله 1176 بود. به همین مناسبت قرار شد که نکتهای در رابطه با کتابِ مسائل علیبن جعفر (ع) که ایشان روایت مذکور را از برادرش امام کاظم (ع) نقل کرده است، ذکر شود.
کتابِ مسائل، به عنوان یکی از اصول اربعماء شناخته میشود و مجموعهای از سؤالاتی است که علیبن جعفر (ع) از برادرش امام موسیبن جعفر (ع) پرسیده است و این مجموعه سؤالات و پاسخها به نام کتابِ مسائل علیبن جعفر (ع) نامگذاری شده است.
عبدالله بن جعفر حِمیری در کتاب قرب الإسناد تعداد پانصد و سی و سه روایت را به سند علیبن جعفر (ع) از امام کاظم (ع) نقل کرده است و این روایات را بر اساس ابواب فقهی تنظیم و باببندی کرده است.
علامه مجلسی (ره) در باب هفدهم از جلد دهمِ کتاب بحار الأنوار روایات منقول از علیبن جعفر (ع) را تحت عنوان ما وصل الینا من اخبار علیبن جعفر (ع) عن اخیه موسی (ع) بغیر روایة الحمیری آورده است، یعنی آنچه از اخبار علیبن جعفر (ع) از برادرش موسیبن جعفر (ع) به ما رسیده است حدود چهار صد و بیست و نُه روایت است که واسطه در نقل، عبدالله بن جعفر حمیری نمیباشد.
البته علامه مجلسی (ره) این روایات را باببندی نکرده است و فقط روایات را ذکر کرده است.
سؤال: بین روایات علیبن جعفر (ع) در کتاب قرب الإسناد و کتاب بحار الأنوار چه نسبتی از نسب اربع وجود دارد؟
پاسخ: نسبت بین روایات علیبن جعفر (ع) در این دو کتاب عموم و خصوص منوجه است، به این نحو که بعضی از روایات در هر دو کتاب، مشترک است که حدود دویست و پنجاه روایت است و بعضی از روایات، در کتاب قرب الإسناد وجود دارد و در کتاب بحار الأنوار وجود ندارد که حدود دویست و هشتاد و سه روایت است و بعضی از روایات در کتاب بحار الأنوار وجود دارد و در کتاب قرب الإسناد وجود ندارد که حدود صد و هفتاد و نُه روایت میباشد.
البته ناگفته نماند که روایاتِ زیادی در کتاب مسائل علیبن جعفر (ع) وجود دارد که در هیچ یک از این دو کتاب نیامده است، بلکه در کتب اربعه یا سایر مجامعِ روایی، مثل محاسنِ برقی آمده است.
آیت الله خویی (ره)، روایاتِ مسایل علیبن جعفر (ع) در کتاب قرب الإسناد را معتبر نمیداند چون معتقد است که در طریق آن روایات، عبدالله بن حسن قرار دارد و او از مجاهیل است و توثیقی در رابطه با او وارد نشده است و چون از مجاهیل است، روایات منقول از او ضعیف است.
از طرف دیگر، همه افرادی که در سندِ مجلسی (ره) [در بحار الأنوار]، به کتاب مسائلِ علیبن جعفر (ع) آمدهاند از مجاهیل میباشند.
پس، از یک طرف، قرب الإسناد از نظر آیت الله خویی (ره) معتبر نیست و از طرف دیگر روایاتی که مجلسی (ره) در بحار الأنوار از کتاب مسائلِ علیبن جعفر (ع) نقل کرده است نیز ضعیفاند چون همه افراد یا بخش اعظم از افرادی که در سند آن روایات آمدهاند از مجاهیل و ضعاف میباشند. روایت ذیل از جمله آن روایات است؛
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي الْعَبَّاسِ؛ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرِ بْنُ يَزِيدَ بْنِ النَّضْرِ الْخُرَاسَانِيُّ مِنْ كِتَابِهِ فِي جُمَادَى الْآخِرَةِ سَنَةَ إِحْدَى وَ ثَمَانِينَ وَ مِائَتَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ؛ قَالَ:...»[1] .
ناقل اين «اخبرنا»، معلوم نيست و ما او را نمىشناسيم و تمام افراد ديگر مجهولند و فقط نام علىبن حسنبن على در كتب انساب آمده ولى در آنجا هم، حالات وى ذكر نشده است و چيزى كه دلالت بر وثاقت وى باشد در آنها نيامده است لذا اين طريق را نمىتوان طريق صحيحى دانست.
آیت الله خویی (ره) فرموده است که روایاتی که در کتاب وسائل الشیعة از غیر طریق حمیری از علیبن جعفر (ع)، از امام کاظم (ع) نقل شده است، صحیحاند. ایشان فرموده است که طریق صاحب وسائل الشیعة (شیخ حر عاملی (ره)) به شیخ طوسی (ره) صحیح است و شیخ طوسی (ره) نیز طریق صحیح به کتاب علیبن جعفر (ع) دارد لذا در جایی که صاحب وسائل به طریقی غیر از طریق حمیری از علیبن جعفر (ع) روایت کرده است، روایاتش صحیح است.
در ذیل به چند نمونه از تعابیری که آیت الله خویی (ره) در رابطه با طریق صاحب وسائل (ره) به کتاب علیبن جعفر (ع) به کار برده است اشاره میشود؛
«و قد ذكرنا غير مرّة أن طريق صاحب الوسائل إلى كتاب علي بن جعفر صحيح لأن طريقه يصل إلى طريق الشيخ و طريق الشيخ إلى الكتاب صحيح»[2] ؛ چندین مرتبه یادآوری کردهایم که طریق صاحب وسائل به کتاب علیبن جعفر (ع) صحیح است زیرا طریق او به طریق شیخ طوسی (ره) میرسد و طریق شیخ (ره) به کتاب علیبن جعفر (ع) صحیح است.
آیت الله خویی (ره) در کتاب حج فرموده است: «و الرواية [عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ إِذَا هَمَّ بِالْحَجِّ يَأْخُذُ مِنْ شَعْرِ رَأْسِهِ وَ لِحْيَتِهِ وَ شَارِبِهِ مَا لَمْ يُحْرِمْ، قَالَ: «لاَ بَأْسَ»[3] ] صحيحة سنداً كما عبّر عنها في الجواهر بالصحيحة، لأنّ طريق الوسائل إلى الشيخ صحيح و طريق الشيخ إلى كتاب علي بن جعفر صحيح، فلا مجال للتأمّل في صحّة السند و مقتضاها جواز أخذ»[4] ؛ روایت علیبن جعفر (ع) از حیث سند صحیح است، کما اینکه در جواهر نیز از آن به صحیحه تعبیر شده است زیرا طریق وسائل به شیخ طوسی (ره) صحیح است و طریق شیخ طوسی (ره) به کتاب علیبن جعفر (ع) صحیح است پس، مجالی برای تأمل در سند این روایت نیست و مقتضای آن جواز اخذ به آن روایات است.
آیت الله خویی (ره) در احکام نجاست نیز فرموده است: «أنّ الرواية [عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ؛ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الدَّابَّةِ تَبُولُ فَيُصِيبُ بَوْلُهَا اَلْمَسْجِدَ أَوْ حَائِطَهُ أَ يُصَلَّى فِيهِ قَبْلَ أَنْ يُغْسَلَ، قَالَ: «إِذَا جَفَّ فَلاَ بَأْسَ»[5] ] لا إشكال في سندها حيث إن صاحب الوسائل (قدس سره) رواها بطريقين فبطريق عبد اللّه بن الحسن تارة و هو الذي ضعّفناه في بعض أبحاثنا و عن كتاب علي بن جعفر اخرى و طريقه إلى كتابه صحيح»[6] ؛ سند این روایت مشکل ندارد چون صاحب وسائل این روایت را به دو طریق روایت کرده است؛ یک بار به طریق عبدالله بن حسن است و این طرق، همان است که ما در بعضی از بحثهایی که داشتهایم آن را تضعیف کردهایم و طریق دیگر، کتاب علیبن جعفر (ع) است و طریق صاحب وسائل به کتاب علیبن جعفر (ع) صحیح است.
در تبیین فرمایش آیت الله خویی (ره)، عرض میشود که شیخ حر عاملی (ره) در فایده چهارم از خاتمه کتاب وسائل الشیعه، مصادر و منابع تألیف کتاب وسائل را ذکر کرده است و فرموده است که یکی از مصادر تألیف این کتاب، کتاب علیبن جعفربن محمد (ع) است[7] . شیخ حر عاملی (ره) در فایده پنجم از خاتمه کتاب وسائل الشیعة، طرق خود به مصادر کتاب وسائل [که یکی از آن مصادر، کتاب علیبن جعفر است] را ذکر است و یکی از طرق خود به علیبن جعفر را طریق شیخ طوسی (ره) معرفی کرده است.
آیت الله خویی (ره) از ضمیمه این دو، یعنی از ضمیمه طریق وسائل به شیخ طوسی (ره) و طریق شیخ طوسی (ره) به کتاب علیبن جعفر (ع) [که آیت الله خویی (ره) هر دو طریق را صحیح میداند]، به صحیح بودن روایاتی که شیخ حر عاملی (ره) در وسائل از کتاب علیبن جعفر (ع) نقل کرده است، حکم کرده است.
نظر مختار، این است که ما بر خلاف نظر آیت الله خویی (ره)، وثاقت عبدالله بن حسن را میپذیریم و ثقه بودن او از باب امامزاده بودن ایشان نیست، بلکه وثاقت عبدالله بن حسن، به خاطر إکثار روایتِ عبدالله بن جعفر حِمیری [که از أجلّاء است] از او است لذا روایات کتاب قرب الإسناد از طریق علیبن جعفر (ع) را صحیح و معتبر میدانیم.
اما نسبت به روایاتی که در کتاب تهذیب و من لایحضره الفقیه به صورت مستقیم از علیبن جعفر (ع) نقل شده است، مثلاً شیخ صدوق (ره) در من لایحضره الفقیه به صورت مستقیم از علیبن جعفر (ع) روایت کرده است و نوشته است: «رَوَی علیُبن جعفر (ع) عن أخیه...» یا شیخ طوسی (ره) در تهذیب نوشته است: «سَئَل علیُبن جعفر (ع) أخاه»، عرض میکنیم که چون طریق شیخ طوسی (ره) در کتاب فهرست و مشیخه تهذیب و طریق شیخ صدوق (ره) در مشیخه من لایحضره الفقیه به کتاب علیبن جعفر (ع) صحیح است لذا روایاتی که از علیبن جعفر (ع) در دو کتابِ تهذیب و من لایحضره الفقیه نقل شده است، صحیح میباشد.
اما در مواردی که شیخ طوسی (ره) و شیخ صدوق (ره) سند خود را به علیبن جعفر (ع) ذکر کردهاند، سند مورد نظر، مورد بررسی قرار میگیرد، مثل اینکه شیخ طوسی (ره) در کتاب تهذیب نوشته است: «العیّاشی عن جعفربن محمد؛ قال: حدَّثنی عن عَمرکی عن علیبن جعفر (ع) عن أخیه موسیبن جعفر (ع)» که در این صورت باید رواتِ این سند از حیث وثاقت و عدم وثاقت مورد بررسی قرار گیرند.
اما نسبت به روایاتی که صاحب وسائل (ره) مستقیماً از کتاب علیبن جعفر نقل میکند، مثلاً گفته است: «علیبن جعفر (ع) فی کتابه عن أخیه موسیبن جعفر (ع)» و این روایات در کتب اربعه و قرب الإسناد نیز نیامده است، نظر آیت الله خویی (ره) این است که این روایات، صحیح السند میباشند زیرا صاحب وسائل (ره) به شیخ طوسی (ره) طریق صحیح دارد و شیخ طوسی (ره) نیز به کتاب مسائل علیبن جعفر (ع) طریق صحیح دارد لذا این روایات صحیح میباشند.
نکته اول: کلینی (ره) در کتاب کافی، همه روایاتی که از علیبن جعفر (ع) نقل میکند را با ذکر سند آورده است لذا باید سند آن روایات مورد بررسی قرار گیرند. روایات منقول از علیبن جعفر (ع) در کتاب کافی نوعاً به این نحو است: «محمدبن یحیی عن العَمرکی عن علیبن جعفر (ع) عن أخیه (ع)» و این سند مشکلی ندارد.
نکته دوم: صاحب جواهر (ره)، وحید بهبهانی (ره)، امام خمینی (ره)، شهید صدر (ره)، آیت الله تبریزی (ره) و عدهای دیگر قائلاند که روایاتی که صاحب وسائل (ره) مستقیماً از کتاب علیبن جعفر (ع) نقل میکند، صحیحاند. البته بعضی از این بزرگان، مثل وحید بهبهانی (ره) با استناد به معروفیت و مشهور بودن کتاب علیبن جعفر (ع)، به صحت روایات صاحب وسائل (ره) از این کتاب قائل است، یعنی ایشان مشهور بودن کتاب علیبن جعفر (ع) را دلیل بر صحت روایات این کتاب میداند.
در مقابلِ کسانی که قائل به صحت روایاتِ کتاب علیبن جعفر (ع) میباشند، بعضی از بزرگان، مثل سید بحرالعلوم (ره)، آیت الله بروجردی (ره)، آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) در انتساب روایاتی که صاحب وسائل (ره) از کتاب علیبن جعفر (ع) نقل کرده است اشکال کردهاند که در ذیل به کلمات آنها اشاره میشود؛
سید بحرالعلوم (ره) فرموده است: «ما قيل من صحّة كتاب عليّ بن جعفر، فهو مبنيّ على تواتر نسبته إليه و هو ممنوع و الظاهر أنّه يتبع حال السند المذكور في أوّله و هو مشتمل على عدّة مجاهيل»[8] ؛ اینکه گفتهاند که روایات کتاب علیبن جعفر (ع) به دلیل تواترِ نسبت این کتاب به او، صحیح است، درست نیست زیرا این کتاب که به کتاب علیبن جعفر (ع) موجود است برگرفته از نسخه مجلسی (ره) است که سند آن مشتمل بر عدهای از مجاهیل است و ضعیف است لذا اصلاً تواتری در انتساب این کتاب به علیبن جعفر (ع) وجود ندارد.
آیت الله بروجردی فرموده است: «لم يثبت لنا حجّية كتاب علي بن جعفر، فالأظهر هو القول بالتأخير و الإتيان بالسجدة بعد الصلاة، كما يشهد له استصحاب حرمة إبطال الصلاة و وجوب المضيّ فيها إلّاأنّ الأحوط هو الجمع بين الإيماء و السجدة بعد الصلاة كما لا يخفى»[9] ؛ حجّیت کتاب علیبن جعفر (ع) برای ما ثابت نشده است.
آیت الله بروجردی در جای دیگر (ره) فرموده است: «لم يحرز كون النسخة التي بيد المتأخّرين مطابقة لنسخة الأصل و كيف كان فلو لم نقل باعتبار الرواية، فلا دليل على بدلية الإيماء عن السجود»[10] .
آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) نیز فرموده است که انتساب کتاب علیبن جعفر (ع) به او روشن نیست[11] .