1403/10/23
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر و بررسی آیات قرآن در مورد آسمانها و زمین/سوره تکویر (7 نزول) آیات 1-5 /تفسیر تنزیلی
موضوع: تفسیر تنزیلی/سوره تکویر (7 نزول) آیات 1-5 /تفسیر و بررسی آیات قرآن در مورد آسمانها و زمین
تفسیر سوره تکویر
بسم الله الرحمن الرحیم
«إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ»
در نوبتهای گذشته عرض میکردم که سوره تکویر از نظر مضمون و دلالت و همچنین از نظر ترتیب نزول تقریباً مورد توافق است. هم از این جهت که بعد از سوره مسد یا در برخی از روایات، بعد از سوره حمد نازل شده است. البته سوره اعلا هم قبل از آن نازل شده است. همچنین این سوره ۲۹ آیه دارد و هیچ آیه استثنائی در آن نیست. ناسخ و منسوخ نیز در آن وجود ندارد. اینها مورد اتفاق است.
حال میخواهم راجع به غرض سوره و محتوای آن صحبت کنم. ارتباط سوره و گام تحول در آن موضوعاتی هستند که باید توضیح داده شوند. برادران عزیزم، از امروز تفسیر سوره تکویر را آغاز میکنیم. بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، میفرماید:
بعد از «بسمله» میفرماید: « إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ »قبل از اینکه توضیح آیات را عرض کنم، باید اشاره کنم که در این سوره ۱2 ویژگی برای پایان این جهان و آغاز جهان دیگر مطرح شده است. شش ویژگی مربوط به پایان جهان و شش ویژگی مربوط به آغاز آن زمان و تحولات بزرگی که در آنجا به وقوع خواهد پیوست، در این سوره بیان شده است. این تفکیک بین این ۱۲ ویژگی، به دلیل برداشتهایی است که ممکن است مفسرین کرده باشند. این برداشتها موجب شده که برخی از نتایج بهوجود آید که محل تامل باشد. انشاءالله در جای خود این نکات را خواهیم رساند.
در ابتدا، مطلبی که در اینجا مطرح شده است، « از تاریکی خورشید» یا «از درهم پیچیده شدن خورشید» است. این تکبیر را به معنای درهم پیچیده شدن و نابودی است. مفسرین هر سه معنا را برای آن ذکر کردهاند. منتها باید بگویم که معنی دقیق تکبیر این نیست. در سوره تکویر، آن چیزی که مطرح شده «کوّرت»، به معنای پیچیدن عمامه است. وقتی شما عمامه را میپیچید، یعنی چیزی جمع میشود و به هم میآید. ظاهراً مراد خداوند متعال در اینجا اشاره به یک نکته علمی است.
همانطور که میدانید، خورشید از انبوهی از هیدروژنها تشکیل شده است که اینها باعث ایجاد انفجار در خورشید و گرمایی میشود که ما از آن در زمین و سایر سیارات منظومه شمسی بهره میبریم. وقتی این کانون انرژی که باعث انبساط پدیدهها میشود از بین برود، یعنی دیگر گرمایی ندارد، به تدریج خورشید سرد میشود. به طور طبیعی با سرد شدن خورشید، چه اتفاقی میافتد؟ خورشید به تدریج از بین میرود.
قرآن به دقت این مطلب را بیان کرده است و یک مطلب علمی ناب را ارائه میدهد که در حقیقت معجزهای است. زمانی که کانون گرمایی خورشید از بین میرود، جسم در خودش جمع میشود. اگر کسی گفته که نور خورشید از بین میرود، درست است. زیرا وقتی خورشید به پایان میرسد، دیگر نوری ندارد که به دیگران بدهد.
این شروع با «إذا» هم خیلی معنادار است. یعنی خداوند در مقام ایجاد هول ، به تعبیر برخی از مفسرین، میخواهد هولناکی این اتفاقات را نشان دهد. واژه «إذا» به خوبی این هول و ترس را به ما منتقل میکند. بحث تکرار هم برای همین است. این تکرار و شروع با «إذا» برای این است که خداوند شدت و هولناکی این تحولات را به ما منتقل کند.
تقدم شمس در «اذا الشمس کوّرت» به انتها نیز مفهوم خاص خود را دارد. این به معنای اختصاص دادن این ویژگی به خورشید است که میخواهد پیچیده شدن خورشید را نشان دهد. وقتی ا «اذا الشمس کوّرت» میگوید، مفهوم دقیقتری به ما منتقل میشود که بیشتر ما را متوجه این تحول عظیم میکند.
سپس میفرماید: « وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ »؛ و زمانی که ستگارن منکدر میشوند. این به معنای پذیرش تیرگی و کدورت است. قرآن به ما میگوید که نور سیارات منظومه شمسی از خودشان نیست و از خورشید گرفته میشود. تبعیت نجوم از شمس برای اهلش فرصتی را فراهم میکند که نسبت بین سیارات منظومه شمسی و خورشید را برقرار کند.
در مورد ستارگان منکدر، برخی مفسرین گفتهاند که این به معنای پذیرش تیرگی است. یعنی اینها در ذات خود نور ندارند و تنها از بیرون، یعنی از خورشید نور میگیرند. پس وقتی خورشید نورش را از دست میدهد، اینها به خودی خود تاریک میشوند.
اما در کل، این بحثها مربوط به منظومه شمسی و تحولاتی است که در آن به وقوع خواهد پیوست. ما میلیاردها ستاره داریم و خورشید در مقایسه با همه آنها یک خورشید متوسط است. دلیلی ندارد که جهان بهطور کلی دچار نابودی شود تا به اعمال ما رسیدگی شود. لذا «النجوم» جنس نجوم موجود در آسمان را شامل نمیشود، بلکه منظور ستارگانی است که شناخته شده هستند. اینکه چرا میگوید «ستارگان تاریک میشوند» به این معناست که این تحولات فقط مربوط به خورشید و سیارات منظومه شمسی ما نیست. بلکه احتمالاً به تحولات دیگری در جهان نیز اشاره دارد که ممکن است در آینده رخ دهد.
تفسیر و بررسی علمی آیات قرآن در مورد آسمانها و زمین
در این جهان بینهایت، با میلیاردها ستاره و سیاره در حجم وسیع آسمان، اگر این آسمان به هم بریزد، دلالت و اقتضای آن این است که شما، کسانی که قبلاً مرده بودید، زنده شوید و به حساب شما رسیدگی شود. این گستره وسیع که به هم میریزد، نشاندهنده این است که منظور از «الف لام النجوم» جنس خاصی از نجوم نیست، بلکه منظور، نجومی است که پیشروی شماست و شما قادر به مشاهده آن هستید.
شما ممکن است در ابتدا مشاهده کنید که خورشید نورش گرفته میشود، چون نور خورشید برای بسیاری از سیارات در منظومه شمسی حیاتی است. این خورشید فقط در منظومه شمسی برای سیارات خاصی از جمله زمین نورانیکننده است و شامل سیارات و ستارگان دیگر نمیشود.
در قرآن، هنگامی که به سیارات و ستارگان اشاره میشود، نور آنها از خورشید دریافت میشود. ستارگانی که نور خود را از خورشید میگیرند، زمانی که خورشید نورش را از دست بدهد، این سیارات نیز از نور تهی میشوند و تاریک خواهند شد. این تغییرات به نوعی پذیرش کدورت به جای پذیرش نور است.
واژه « انکدار» در اینجا منظور ستارگانی است که نورشان از خودشان نیست و تاریکی و تیرگی و کدورت را پذیرش کردهاند؛ به عبارت دیگر، این ستارگان و سیارات در اصل نور خود را از منبعی دیگر میگیرند و در صورتی که آن منبع از بین برود، این ستارگان به نوعی پذیرای تاریکی خواهند شد. تقدم خورشید در آیات قرآن نشاندهنده توجه به وضعیت خورشید و تغییراتی است که در آن رخ میدهد..
توضیح درباره تغییرات در آسمانها و زمین
سپس میفرماید: « وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ »؛ «سیر» به معنای حرکت کردن است. یعنی مجبورند حرکت داده بشوند. «جبال» را بخاطر توجه دادند مقدم کردهاند. و « اذا» را گفتیم اینجا تکرار کرده است بخاطر این است که میزان هول را بیشتر از گذشته بکند. « وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ » از نظر منطق تکوینی چطور توجیه بشود؟ در اینباره تأمل باید کرد. چطور « وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ » بعد از کدورت ستارگان و تکویر خورشید اتفاق میافتد؟ این هم مطلبی است که باید روی آن تأمل بشود. چه اتفاقی میافتد که کوهها شروع به حرکت میکنند؟
آیا این تغییرات (حرکت کوهها) به زلزلهها یا رانش زمین مربوط است؟ بر اساس تفاسیر مختلف، برخی از مفسرین معتقدند که این تغییرات بیشتر به رانش زمین و حرکت کوهها ارتباط دارد تا به زلزلههای معمولی. در واقع، زمین در اثر بارانهای شدید به حالت نرم و لزج درمیآید و این میتواند باعث حرکت و جابجایی کوهها و زمینهای اطراف شود.
در تعابیر دیگر قرآن مسأله که در مورد حیات مجدد بشر است، مسأله باران «کذلک الخروج» زیاد آمده است. ما به وسیلهی باران خروج میدهیم. حالا این اتفاق دیگری است که دارد برای زمین اتفاق میافتد. به گونهای که به حالت لزج درمیآید که کوهها با میخهایش جریان پیدا میکند. ظاهر آیه مربوط به تحولی است که بیشتر شبیه رانش زمین است.
آیا این حرکات و تغییرات در زمین مربوط به رانش هستند؟ در قرآن کریم، واژههایی مانند «کثیباً مهیلا» به معنی حرکت و جابجایی کوهها استفاده شده است که بیشتر نشاندهنده تحولات زمینشناسی و تغییرات در لایههای سطحی زمین است. این تغییرات میتواند از نوع رانش زمین باشد، جایی که لایههای سطحی زمین از هم جدا میشوند و زمین به حالت نرم و لزج درمیآید
وقتی که زمین در اثر باران یا تغییرات دیگر به حالت نرم و لزج درمیآید، کوهها نیز به دلیل این تغییرات حرکت میکنند و حتی ممکن است جابجا شوند. این تصویر در قرآن به نحوی توضیح داده شده است که کوهها با هم برخورد میکنند و حرکت میکنند، انگار که در اثر تحولات عظیم طبیعی، این جابجاییها در سطح زمین صورت میگیرد.
تحولات و تغییرات عظیم در آسمانها و زمین که در قرآن کریم آمده است، بیشتر به تحولات طبیعی و علمی مانند حرکت کوهها و تغییرات در خورشید و سایر سیارات اشاره دارد. این تغییرات در نهایت به یک تحول کلی در کیهان منتهی میشود که تمامی موجودات و مخلوقات در آن تأثیر خواهند پذیرفت.
در چند وقت پیش هم در هند و افغانستان اتفاقاتی افتاد که نشاندهنده تغییرات زمینشناسی بود. در این نوع رخدادها، زمین شل میشود و کوهها حرکت میکنند، به گونهای که ممکن است روستاها نیز بلعیده شوند. در حقیقت، زمین در چنین شرایطی به نوعی دچار رانش میشود. در گذشته، من این پدیده را بهعنوان زلزله در نظر میگرفتم، اما اکنون متوجه شدم که تعبیر صحیحتر، رانش زمین است.
در قرآن، در مورد تغییرات زمین در روز قیامت صحبت شده است. در آیات مختلف، به طور خاص به « يَومَ تُبَدَّلُ ٱلأَرضُ غَيرَ ٱلارضِ اشاره میشود، که به معنای تغییرات گسترده زمین است. اولین اتفاقی که در زمین رخ میدهد، حرکت و جابجایی کوههاست.
این تغییرات ممکن است به دلیل بارش بارانهای فراوان باشد که باعث میشود جسدهای مردگان در زمین دوباره زنده شوند یا چه اتفاقهای دیگری میافتد، دانشمندان باید در این زمینه فرضیههای خود را مطرح کرده و به بررسی دقیقتر بپردازند. ما اصل قضیه را از قرآن میگیریم، اما توضیحات علمی و دقیقتر را باید از متخصصین علوم طبیعی، زمینشناسی و دیگر رشتههای مرتبط بشنویم. قرآن در آیهای به حرکت کوهها اشاره میکند: « وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ » که میتوان آن را به رانش کوهها تعبیر کرد. حرکت کوهها مانند حرکت حشرات نیست که در یک جهت خاص حرکت کنند. کوهها ممکن است به هر سمتی حرکت کنند و این بستگی به میزان لزج شدن زمین دارد.
هنگامی که زیرساختهای زمین شل میشود، کوهها شروع به حرکت میکنند و به هم برخورد میکنند. این پدیده میتواند شبیه به حرکت یک سلسله جبال باشد که به هم کوبیده میشوند. این نوع تغییرات باید به دقت بررسی شوند تا بفهمیم چگونه این فرآیندها در زمین اتفاق میافتند.
مفسرین قدیمی گاهی به سرعت فرضیههایی ارائه میدهند، اما ما نباید تنها به آنها تکیه کنیم. در مواردی که به علوم طبیعی و زمینشناسی مربوط میشود، باید اجازه بدهیم که دانشمندان در این زمینهها پژوهش کنند و اطلاعات دقیقتری به دست آوریم. قرآن تنها به حرکت کوهها اشاره میکند، اما چگونگی، نحوه و مکان این حرکتها باید توسط دانشمندان بررسی شود.
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ»
تعبیر اشعار قرآن و مفهوم شتر
« وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ »در اینجا، «عشار» به معنای شترهایی اشاره میکند که 10 ماهه هستند و در بهترین وضعیت ممکن به سر میبرند. این شترها جزو بهترین اموال برای عربها بودند، زیرا هم برای حمل بار و هم به عنوان منبع تولید استفاده میشدند. به نوعی بیانگر اموال بسیار با ارزش است که در زمان نزول قرآن، این حیوانات از محبوبترینها برای عربها بودند.
« عُطِّلَتْ » به معنای رها شدن است. در قرآن، بسیاری از تحولات به صورتی بیان شده که انسانها مجبورند در برابر آنها واکنش نشان دهند. تغییرات خورشید، تاریکی ستارگان، حرکت کوهها و تحولات زمین، همه اینها از جمله وقایعی هستند که انسانها باید به آنها توجه کنند. هول یک اتفاقی را در زمین ایجاد میکند که آن انسانی که بیشترن علاقهاش به موجودات مثمر ثمر بود، اینها را رها میکند.
«عشار» مال عربهای معاصر زمان نزول است. امروز باید به این موضوع توجه کنیم که چه چیزهایی برای ما ارزشمند هستند. اگر کسی بپرسد که اگر قرآن امروز نازل میشد، چه مثالی میزد، میتوان گفت که بله، مثالها تغییر میکرد. مثلاً امروز درک بسیاری از مردم از شتر بهعنوان یک نماد، بهطور کامل متفاوت است. شتر در دوران نزول قرآن، سرمایه زندگی مردم عرب بود و این مثال برای آن زمان کاملاً منطقی بود.
اما امروز این مثالها تغییر کرده است. بهجای شتر، میتوان از طلا یا جواهرات سخن گفت. این تغییرات نشاندهنده تحول در ارزشها و اولویتهای جامعه است. در دنیای امروز، افراد به جای شتر، ممکن است به فکر اموالی مانند جواهرات یا کلکسیون ماشینهای لوکس باشند. همچنین، در دنیای مدرن، مثلاً ممکن است برای برخی از افراد برجها و ساختمانهای عظیم نماد قدرت و موفقیت باشند.
اگر قرآن امروز نازل میشد، مثالهای آن بهروزرسانی میشدند تا با شرایط کنونی همخوانی داشته باشند. اما اصل مطلب تغییر نمیکند. قرآن از همان مفاهیم و پیامها سخن میگوید، تنها زبان آن با زمان و مکان تطبیق مییابد.
« وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ »، میخواهد شدت هولناکی را برای ما ترسیم کند. وقتی شما محبوبترین مالتان را رها کنید و کاری به آن نداشته باشید.
در حقیقت، قرآن نه تنها به گذشته، بلکه به وضعیت فعلی و آینده انسانها نیز اشاره میکند. برای مثال، مفهوم شتر برای عربهای بیابانی در آن زمان مهم بود، اما برای ما، شهرنشینان، شاید بیشتر به مسائلی مانند فشارهای اقتصادی یا دستاوردهای تکنولوژیک علاقه داشته باشیم.
در دوران نزول قرآن، اسبهای جنگی نقش مهمی در قدرت نظامی داشتند. اما امروز این جایگاه به ابزارهای مدرن نظامی مانند موشکها و پهپادها تعلق دارد. اگر قرآن امروز نازل میشد، احتمالا از این نوع تکنولوژیها برای مثال زدن استفاده میشد، زیرا همین ابزارها در حال حاضر قدرتهای نظامی را میسازند.
هولناکی پایان دنیا و تاثیر آن بر انسانها
قرآن در مورد هولناک بودن پایان دنیا و تحولات عظیم آن صحبت میکند. این تحولات بهگونهای خواهند بود که انسانها حتی محبوبترین اموال خود را رها خواهند کرد و به خودشان خواهند رسید. در این شرایط، حتی انسانها ممکن است از داراییهای خود بگذرند تا جان خود را نجات دهند.
این تصویر از یک حادثه وحشتناک است که ممکن است انسانها در آن زمان شاهد آن باشند. در آیات قرآن، به توصیف چنین هولناکی پرداخته میشود که انسانها حتی در برابر ارزشمندترین چیزهای خود ممکن است واکنش نشان دهند.
جمع شدن حیوانات و تحولات زمین
« وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ »؛ از قصهی کوهها بحث را روی تحولات زمین برد. سپس در مورد هول مربوط به کوهها و هول مربوط به رها کردن اموال مورد علاقه و در بیان هول یک جنبهی دیگر را اضافه کرده که آن جنبه دیگر در این شرایط، به « وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ » اشاره کرد. یعنی قرآن به جمع شدن حیوانات وحشی اشاره میکند. حیواناتی که معمولاً با هم زندگی نمیکنند، به دلیل ترس و هولناک بودن وضعیت، بهطور طبیعی به یک نقطه جمع میشوند. این جمع شدن نشاندهنده وقوع تحولات عظیم و غیرمنتظره است. حیوانات در این وضعیت تنها به دنبال جایی برای پناه گرفتن خواهند بود، همانطور که انسانها در چنین شرایطی به دنبال نجات جان خود خواهند بود.
میخواهد بگوید این حیواناتی که صفت درندهخویی دارند، به دلیل هولناکی در نقطهای که امنیت احساس میکنند، جمع میشوند. مثلاً اگر جنگل آتش بگیرد، حیوانات در جایی که جنگل آتش نگرفته است جمع میشوند. یعنی به طور طبیعی آنجا گردشان میآوردند.
« وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ » اشاره به این معنا دارد که آنقدر هولناک است کسی به فکر صید و صیادی نیست؛ همه دنبال این هستند که جانشان در امان باشد.
قیامت و حشر حیوانات
معمولاً به ما گفته شده است که در پایان جهان حیوانات بعد از این تحولات میمیرند. از این آیه چه نتیجهای می-گیریم؟ « وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ » ؛ به این معناست که این حیوانات هنوز هستند.
یک استفاده دیگری کردند «حشر حیوانات» در قیامت آیا این حشر حیوانات در قیامت است؟ نه! پایان جهان را دارد میگوید. حشر حیوانات در قیامت اگر هم کسی ادعا بکند، به این آیه نمیتواند استناد کند. اینکه گفته میشود هیج موجود زندهای نیست، خیلی بعید است. فایده این هولناکی این است که همین الان که همهی ما هستیم این اتفاق بیفتد. معمولاً آقایان کلام میگویند: اولاً همه میمیرند و تمام و سپس این تحولات بوجود میآید. این که ترسی ندارد. این سوره دارد میگوید ممکن است همین الان این اتفاقات بیفتد. این آن حالت دهشتناکی است که سوره دارد به ما منتقل میکند.
به هرحال این را توجه کنید که وقتی این سوره را خودمان یا برای دیگران میخوانیم اینگونه گفته نشود که همه فوت میکنند و بعد دوباره جهان شکل میگیرد و سپس صور دمیده میشود همه میمیرند و سپس این تحولات میشود و صور دوم دمیده میشود و همه زنده میشوند؛ ظاهر این آیات این نیست.