1403/09/10
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمهای بر سوره مدثر/سوره مدثر (4 نزول) مقدمات /تفسیر تنزیلی
موضوع: تفسیر تنزیلی /سوره مدثر (4 نزول) مقدمات /مقدمهای بر سوره مدثر
مقدمهای بر سوره مدثر
عرض بنده محضر با سعادتتان اینکه در نوبت گذشته، وارد بررسی چهارمین سوره قرآن، یعنی سوره مدثر شدیم.
بخشی از مقدمات مطرح گردید، اما به دلیل پرسشهایی که مطرح شد، موفق نشدیم مقدمه را کامل کنیم.
امروز تلاش میکنیم ادامهی مقدمه را به پایان برسانیم، و اگر فرصت باشد، وارد تفسیر آیات این سوره نیز خواهیم شد.
نخستین نکته این است که این سوره، به نام «مدثر» شناخته شده است. این نام، نام اختصاصی این سوره است و در مورد هیچ سورهی دیگری بهکار نرفته است.
نکته دوم، مسئلهای است که بحثهای زیادی پیرامون آن شکل گرفته، یعنی ترتیب نزول سوره مدثر.
سؤالاتی در اینباره مطرح است، از جمله اینکه: آیا این سوره، اولین سوره نازلشده بر پیامبر بوده است؟ یا سومین؟ یا چهارمین سوره؟ در این زمینه، اختلافنظر بسیاری وجود دارد.
راهحلی که ما برای این مسئله پیشنهاد کردیم، این بود که: دورهی آغازین سهساله (دوره فترت)، دورهای نبوده که قرآن در آن بهعنوان متن قرآنی نازل شده باشد. در واقع، در آن دوره، اگرچه پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله) نبی بودهاند، اما هنوز رسول به معنای مأمور به ابلاغ عمومی نبودهاند. در این مدت، ممکن بود که برخی وحیها به ایشان برسد، اما ایشان مأمور به ابلاغ آنها نبودند. البته در همین دوره، برخی از خویشان نزدیک پیامبر همچون حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) با این حقایق آشنا میشدند و پیامبر را همراهی میکردند. تا اینکه در آغاز رسالت، با نزول سوره علق، قرآن بهصورت آشکار نازل شد و پیامبر مأمور به ابلاغ آن شدند.
احتمالی دیگر در خصوص دوران پیش از رسالت عمومی
احتمال دیگری نیز میتوان در نظر گرفت: ممکن است پیامبر در آن سالها رسول بودهاند، اما هنوز مأمور به دعوت عمومی نبودهاند. در این صورت، رسالت پیامبر در آن دوره، رسالتی غیرعلنی بوده و پیامبر بهصورت محدود افرادی را دعوت میکردهاند، بدون اینکه متن قرآن نازل شده باشد. بنابراین، اگر کسی تأکید کند که پیامبر دورهای از رسالت غیرعلنی داشتهاند، میتوان گفت که: در آن دوره، قرآن نازل نمیشده، بلکه پیامبر افراد خاصی را به خدا دعوت میکردهاند، بدون اینکه آیاتی بر ایشان نازل شده باشد. اما از زمانی که پیامبر مأمور به دعوت عمومی شدند – یعنی از نزول سوره علق به بعد – قرآن نیز بهصورت تدریجی آغاز به نزول کرد.
روش کشف غرض سورهها
۱. لزوم بررسی کل سوره برای درک غرض
برای کشف غرض یک سوره، گاهی باید کل سوره را با هم مطالعه کرد. در بسیاری از موارد، تنها با بررسی مجموع سوره است که غرض الهی از آن گفتار برای ما روشن میشود. این، اولین گام در کشف غرض سورهها است.
۲. بررسی ارتباط میان سورهها در سیر نزول
گام مهم دیگر در کشف غرض سورهها، بررسی نسبت یک سوره با سورهی پیش و پس از آن در سیر نزول است. باید دید که: خدای متعال، که حکیم است و نزول قرآن تحت تدبیر اوست، چه زمینهای را در سوره قبل فراهم کرده که اکنون در این سوره، آن را تکمیل یا ادامه داده است.
یعنی باید به این توجه داشت که:
• سوره پیشین چه محوری داشته است؟
• سوره فعلی چگونه آن محور را پی میگیرد یا گسترش میدهد؟
• چه پیوند معنایی و هدفمند میان آنها وجود دارد؟
توجه به این پیوستگیها، ما را در فهم غرض دقیق هر سوره و فهم منظومهای قرآن یاری میدهد.نقش فضای نزول در کشف غرض سورهها. نکتهی دیگری که در شناخت غرض سورهها باید به آن توجه کرد، این است که: گاهی چند سوره در یک فضای معنوی و تاریخی مشخص نازل میشوند؛ فضایی که ممکن است فضای هشدار، دعوت، رغبت، تهدید، یا حمایت باشد. در چنین مواردی، برای فهم دقیق غرض یک سوره، کافی نیست فقط به متن همان سوره نگاه کنیم؛ بلکه باید مجموعهای از سورههایی که در آن فضا نازل شدهاند را نیز در نظر بگیریم.
به عبارت دیگر:
• صرف توجه به ابتدای یا انتهای سوره، برای کشف غرض آن کفایت نمیکند.
• گاه باید تمام سوره را با دقت بخوانیم.
• همچنین باید سیر نزولی سورهها و ترتیب نزول آنها را مد نظر داشته باشیم.
• و نیز باید مجموعهای از سورهها را که در یک شرایط مشابه نازل شدهاند، بهعنوان یک کل بررسی کنیم.
نقد نگاه سطحی به ارتباط سورهها
برخی از کسانی که میخواهند ارتباط و تناسب بین سورهها را توضیح دهند، بهگونهای عمل میکنند که انتهای یک سوره را به ابتدای سوره دیگر متصل میکنند، بدون آنکه این اتصال، ریشه در متن، سیاق، یا فضای وحی داشته باشد.
این روش، معمولاً منجر به خطاهای تفسیری میشود.
بهعنوان مثال: ما معتقدیم که سورههای مزمل و مدثر، پشت سر هم نازل شدهاند. اما البقاعی در کتاب نظم الدرر وقتی میخواهد رابطهی این دو سوره را تبیین کند، چنین میگوید: چون خداوند در پایان سوره مزمل، اهل بصیرت را بشارت داده است (اشاره به آیهی ۲۰ سوره مزمل)، بنابراین در ادامه، سوره مدثر را نازل کرده تا پیامبر را مأمور به انذار عمومی کند.
آیهی بیستم سوره مزمل – که دربارهی تخفیف در شبزندهداری و دستور به نماز، زکات، قرضالحسنه و استغفار است – را بهعنوان بشارت خداوند به ارباب بصیرت تفسیر میکند. سپس نتیجه میگیرد که: چون در آن سوره، بشارت «إن الله غفور رحیم» آمده، پس در ادامه، پیامبری که آماده است تا دعوت مردم را به دوش بگیرد، با سوره مدثر مأمور به انذار شد.
نقد منطقی بر این شیوهی تفسیر
اما پرسشی جدی در اینجا مطرح میشود: آیا صرف اینکه یک سوره با بشارت «إن الله غفور رحیم» تمام شود، به این معناست که سورهی بعدی باید با انذار و هشدار آغاز شود؟ اگر چنین منطقی را بپذیریم، آنگاه میتوان هر دو پدیدهی نامربوطی را هم به هم ربط داد! مثلاً بگوییم: چون در سورهای بشارت آمده، پس در سورهی بعدی باید انذار بیاید! این شیوهی ربطدهی، بیاساس و غیر علمی است؛ چراکه: ما در تفسیر قرآن، در حال کشف مراد الهی هستیم؛ و کشف مراد الهی، نیاز به حجت، تحلیل دقیق، و پیوندهای معنایی مستند دارد، نه حدس و ارتباطسازی ظاهری. سوره مزمل، گفتاری مستقل است و سوره مدثر نیز گفتاری مستقل؛ هرچند میتوان میان آنها پیوندهایی جست، اما این پیوندها باید با دقت علمی و قرآنی صورت گیرد، نه با تکیه بر تشابههای سطحی یا تقارنهای لفظی.
معیارهای صحیح در کشف ارتباط بین سورهها
در بحث از ارتباط میان سورهها، نباید صرفاً با کنار گذاشتن "بسم الله" و اتصال پایان یک سوره به ابتدای سوره دیگر، پیام جدیدی استخراج کرد. اگر واقعاً ارتباطی میان دو سوره وجود دارد، باید روند گفتار در سوره اول و هدف سوره دوم را تبیین کرد. یعنی باید ببینیم:
• در سوره قبل، چه مفهومی یا مأموریتی طرح شده؟
• در سوره بعد، چه چیزی بر آن افزوده شده یا ادامه یافته است؟
نمونهای از پیوستگی معقول میان سوره مزمل و مدثر
برای نمونه: در سوره مزمل، خداوند پیامبر را برای تحمل بار هشدار به مردم آماده میسازد. در آن سوره، چهار دستور مهم به ایشان داده شد که نوعی آمادگی معنوی و فردی برای شروع یک رسالت سنگین بود. سپس در سوره مدثر، با خطاب «یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّر»، یعنی «ای کسی که لباس رسمی به تن کردهای»، گویی این آمادگی به رسمیت شناخته میشود و به پیامبر مأموریت عمومی داده میشود. اینگونه میتوان ارتباطی معقول و درونمتنی بین دو سوره برقرار کرد؛ نه با اتصال لفظی بیپایه یا برداشتهای سطحی.
پیوستگی چهار سوره ابتدایی قرآن با محوریت پیامبر (ص)
اگر به چهار سوره ابتدایی قرآن نگاه کنیم، درمییابیم که محور اصلی هر چهار سوره، پیامبر (ص) است:
1. سوره علق: معرفی رب و آغاز بعثت؛ خطاب مستقیم به پیامبر.
2. سوره قلم: دفاع از پیامبر در برابر هجمههایی که او را «مجنون» میخواندند؛ تقویت روحی ایشان.
3. سوره مزمل: آمادهسازی پیامبر برای مأموریت رسالت؛ دستورات فردی برای تهذیب و تقویت باطن.
4. سوره مدثر: آغاز مأموریت عمومی پیامبر؛ فرمان "قم فانذر" برای هشدار به مردم.
این سیر نشان میدهد که هر سوره، مکمل سوره پیشین است و تحولی تدریجی در جایگاه و مأموریت پیامبر را به تصویر میکشد.
تأثیر سورهها بر ساختار تربیتی جامعه
نگاه دیگری که به ارتباط سورهها میتوان داشت، نگاهی است که بر تغییر و تحول در جامعه تأکید دارد. سورهها نهتنها بیانگر مأموریت پیامبر هستند، بلکه از برنامهی تربیتی الهی برای اصلاح جامعه نیز پرده برمیدارند. به ترتیب، این نگاه چنین است:
• سوره علق: آگاهیبخشی نسبت به وجود رب؛ یعنی انسان باید بداند رها و بیصاحب نیست.
• سوره قلم: معرفی رب بهعنوان منبع عدالت و معیار تمایز میان اهل تسلیم و نافرمان.
• سوره مزمل: معرفی پیامبر بهعنوان شاهد و راهنما در مسیر تربیت جامعه.
• سوره مدثر: تأکید بر وظیفهی هشداردهی و ضرورت بیداری جامعه برای نجات از آیندهای خطرناک.
اگر این سورهها را با خطاب به ما (امت) نیز بررسی کنیم، میبینیم که پیامی کاملاً منسجم، هدفمند، و تربیتی دارند.
بنابراین میخواهم این نکته را عرض کنم که در فهم انسجام قرآن کریم، یکی از مهمترین مسائل، تشخیص صحیح ارتباط میان سورهها است. اگر ارتباط بین سورهها بهدرستی درک نشود، ذهن ما در مواجهه با مسیر تحول قرآن دچار گسست خواهد شد. ذهن ما باید بهگونهای تربیت شود که از مهندسی دقیق و انضباط معنایی در تلقی آیات و فهم خط تحولی قرآن برخوردار باشد.
نکته مهم دیگر این است که بعد از آنکه غرض سوره مشخص شد، سؤال بعدی این است: این غرض چگونه در بستر سوره تأمین شده است؟ پیشتر گفتیم که در این سوره، پیامبر مأمور میشود تا مردم را هشدار دهد؛ و این هشدار با استفاده از قرآن صورت میگیرد.
در واقع خداوند، پیامبر را توجیه میکند که وظیفه دارد مردم را نسبت به مسیر گمراهی، شقاوت و ضلالتی که در پیش دارند، آگاه سازد. اگر مردم اعتقادات و رفتار خود را اصلاح نکنند، گرفتار عاقبتی میشوند که آنها را از حقیقت دین دور میسازد و این دوری، در نهایت به جهنمی شدن انسان منجر میشود. بنابراین، هشدار پیامبر برای نجات مردم از شقاوت است، و ابزار این هشدار، قرآن میباشد.
ساختار محتوایی سوره مدثر
سوره مدثر در مجموع ۵۶ آیه دارد و با نگاهی دقیقتر، میتوان آن را به سه بخش اصلی تقسیم کرد:
۱. بخش اول: مأموریت هشدار (آیات ۱ تا ۷)
در این بخش، خداوند دستور میدهد که پیامبر به مردم هشدار بدهد. البته این هشدار شرایطی دارد:
• آمادهسازی نفس برای تحمل بار رسالت؛
• پاکیزگی در لباس و ظاهر؛
• دوری از آلودگیهای اخلاقی؛
• صبر در مسیر رسالت.
این دستورات، همانطور که در سورههای قبلی نیز آمده بود، پایهریزی شخصیتی پیامبر برای شروع مأموریت بزرگ انذار است.
بخش دوم: مواجهه با معارضان و دفاع از پیامبر (آیات ۸ تا ۳۷)
در این آیات، خداوند از برخورد معاندان با پیامبر سخن میگوید؛ معارضانی که محور دشمنیشان، قرآن است.
• این افراد در برابر دعوت پیامبر، مقاومت و هجمه میکنند؛
• خداوند پیامبر را دلگرم میسازد و میفرماید که پشتیبان اوست و این دشمنان، در آینده با عذاب جهنم مجازات خواهند شد. آیه به آیه، پیامبر در برابر فشارهای اجتماعی، حمایت الهی را تجربه میکند.
بخش سوم: هشدار به مردم و توصیف جهنمیان (آیات ۳۸ تا 48)
در این بخش، مضمون سوره به مسئله انذار عمومی مردم برمیگردد:
• هشدار داده میشود که اگر انسان رفتار خود را اصلاح نکند، به سرانجامی تلخ دچار خواهد شد؛
• داستان کسانی روایت میشود که گرفتار جهنم شدهاند و علت آن، روشن است:
◦ نماز نمیخواندند،
◦ فقرا را اطعام نمیکردند،
◦ وارد باطل بودند،
◦ و روز جزا را تکذیب میکردند.
این بخش، یک تصویر تکاندهنده از عاقبت بیاعتقادی و بیعملی ترسیم میکند.
گام سوم در سوره مدثر، آزمونی است که با هشدار جدی درباره عاقبت انسان همراه است.هشدار نسبت به چه چیزی؟ نسبت به سرانجام انسان، اگر مراقب نباشد و از مسیر حق منحرف شود. اگر انسان به خود نیاید، اگر باورها و رفتارش را اصلاح نکند، نهایتاً کارش به جهنم و عذاب الهی خواهد کشید. این هشدار، هشداری است جدی و بیتعارف: الحذر! الحذر!" یعنی: مراقب باشید! خطر در پیش است!
گام چهارم: دلیل اعراض مردم از هشدار (آیات ۴۹ تا ۵۶)
در بخش چهارم سوره، از آیه ۴۹ تا پایان سوره (آیه ۵۶)، موضوع اعراض مردم از تذکر قرآنی مطرح میشود:
• این قرآن کتاب تذکر و یادآوری است؛ آمده است تا مسیر را نشان دهد؛
• اما مردم از آن اعراض میکنند. چرا؟
• خداوند توضیح میدهد که تا وقتی رابطه انسان با رب اصلاح نشود، او نمیتواند از این کتاب بهره بگیرد.
بنابراین، سوره مدثر با محوریت هشدار آغاز میشود، سپس به دفاع از پیامبر و حقانیت رسالت او میپردازد، در ادامه ماهیت هشدار و مضمون انذار را تبیین میکند، و در نهایت، مردم را به بهرهمندی از این کتاب دعوت میکند و علت اعراض آنان را بررسی مینماید.این سوره، مجموعهای هماهنگ، هدفمند، و منظم از پیامهای قرآنی را در اختیار ما قرار میدهد.
سورهای در مسیر تحول انسان و جامعه
سوره مدثر، بهعنوان چهارمین سوره نازلشده، ما را با حقیقتی بنیادین روبرو میکند: قرآن کتاب تحول است.
تحول یعنی:
• خروج از جاهلیت به سوی عقلانیت؛
• عبور از شرک به سوی توحید؛
• توحیدی که در همه ابعاد زندگی، کمکم ظهور پیدا میکند.
وقتی با نزول تدریجی قرآن همراه میشویم، میبینیم که خداوند: ابتدا از درون انسان شروع میکند؛ سپس به رفتار او و در نهایت به عرصه اجتماعی میرسد. تحولی که قرآن در پی آن است، باید در سه ساحت شکل بگیرد:
عقلانیت انسانی تقویت شود؛توحید در همهی ابعاد زندگی جاری شود؛ انسان از غفلت، جهل، و شرک رهایی یابد. جامعهی مخاطب پیامبر، جامعهای بود که: در جهل و شرک غوطهور بود؛ و اگر تحت تربیت قرار نمیگرفت، از این وضعیت خارج نمیشد. قرآن آمده است تا دو درد اساسی بشر را درمان کند: جهل ؛ شرک. و این تحول، در گامهای تدریجی صورت میگیرد.
گام تحولی سوره مدثر
گام تحولی این سوره چیست؟ ایجاد دغدغه در مردم نسبت به رفتارهایی که زمینهی شقاوت و بدبختی آنها را فراهم میسازد. در این سوره: دعوت به عبرتگیری از هشدارها انجام میشود؛ مردم باید از مسیر غلط خود بازگردند؛ و پیامبران آمدهاند تا انسان را دغدغهمند و هشیار کنند وظیفه پیامبران، فقط تعلیم نیست؛ بلکه بیدار کردن دلها و هشدار نسبت به خطرهای آینده است.
"الحذر! الحذر! الخطر؛ یعنی: هشدار، هشدار! خطر در راه است! وظیفه پیامبران این است که ما را از غفلت درآورند و نگذارند بیدغدغه به سوی شقاوت حرکت کنیم. در اینجا، گام تحولی سوره مدثر را میتوان در دغدغهمند کردن جامعه نسبت به رفتارهایی دانست که زمینهساز شقاوت و بدبختی انسان است. سوره مدثر میخواهد ما را از غفلت بیرون آورد، و ما را نسبت به مسیر زندگیمان حساس و هوشیار کند. برای اینکه این دغدغه در وجود انسان شکل بگیرد و در همهی ابعاد زندگی ما جاری شود، توصیهها و پندهای قرآن نقش اساسی دارد. قرآن، یک پندنامهی حیاتبخش است. اما برخی از مردم، همانند گورخری که از شیر گریزان است، از قرآن گریزان هستند. این تشبیه دقیق قرآنی، نشان میدهد که: بعضی افراد، بهجای آنکه از قرآن پند بگیرند، از آن فرار میکنند.این آیات به ما هشدار میدهد که از قرآن فرار نکنید! این کتاب آمده است تا شما را از خطرهای مسیر زندگی برهاند، نه اینکه باعث هراس بیدلیل شود.
اشارهای به فضیلت سوره مدثر
در برخی روایات، به فضیلت سوره مدثر نیز اشاره شده است. البته باید توجه داشت که بسیاری از این فضائل، بهویژه آنهایی که از طریق ابی بن کعب نقل شدهاند، توسط برخی صوفیه ساخته شدهاند تا مردم را به سمت قرآن جذب کنند و از شعر و افسانهها بازدارند. بنابراین، باید در پذیرش اینگونه روایات دقت سندی و ملاحظات محتوایی داشت. اما برخی روایات که از طریق منابع قابل اعتماد شیعه همچون نورالثقلین نقل شدهاند، اگر از نظر محتوا با سوره هماهنگ باشند، میتوانند مورد تأمل و بهرهبرداری قرار گیرند.
روایت امام باقر علیهالسلام درباره سوره مدثر
در کتاب نورالثقلین، روایتی از امام باقر علیهالسلام آمده است: «من قرأها فریضه، کان حقاً علی الله أن یجعله مع محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فی درجته، و لا یشقی فی الحیاه الدنیا ابداً.» کسی که سوره مدثر را در نماز واجب خود بخواند، . در درجهی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله قرار میگیرد. و در زندگی دنیوی خود، گرفتار شقاوت نخواهد شد.
دو نکتهی مهم از این روایت . درجهی پیامبر یعنی چه؟ آیا ما میتوانیم در "درجه" پیامبر قرار بگیریم؟ مسلماً این "درجه"، نه به معنای مقام ذاتی نبوت است، بلکه به معنای همراستایی با هدف پیامبر است. چنانکه در قرآن نیز آمده است: "فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم..." یعنی حتی مردمان عادی نیز میتوانند در جایگاه هشداردهنده و بیدارگر قوم خود قرار گیرند. پس کسی که این سوره را در نماز واجبش با نیت بیدارگری بخواند، در مسیر پیامبر و در همان خط و هدف قرار گرفته است.
شقاوت، سهم کسی است که غافل از حقیقت زندگی است؛ رفتار، اعتقادات، و باورهایش او را به تدریج به سوی جهنم و عذاب ابدی سوق میدهد. اما کسی که خود دغدغهمند است و برای بیداری دیگران تلاش میکند، نخستین کسی است که خود را از شقاوت رهایی بخشیده است.
نقش نماز و میثاقگرایی
نکته قابل توجه در روایت، آن است که تاکید بر خواندن این سوره در نماز فریضه دارد. نماز، محل تجدید میثاق بنده با پروردگار است. خواندن سوره مدثر در این فضا، یعنی: «خدایا! من با تو عهد میبندم که هر کجا بتوانم، مردم را از غفلت بیدار کنم؛ دغدغهمندشان کنم نسبت به آیندهشان.» خواندن سوره در این جایگاه، تجدید عهدی است میان بنده دغدغهمند و خدای هدایتگر. اگر کسی سوره را حفظ نیست، میتواند از روی قرآن بخواند. در روایات آمده است که: «خواندن قرآن از روی مصحف، پاداشی دو برابر دارد.» این توصیه، هم به جهت صحیح خواندن آیات و هم برای حفظ پیوند با مصحف شریف است.
سوره مدثر ما را دعوت میکند که: از زمرهی بیدارگران جامعه باشیم. حتی اگر مردمی که در غفلت به سر میبرند، انسانهای بدی نباشند، باز هم وظیفهی ماست که با دلسوزی، آنان را از خواب غفلت بیدار کنیم. نه آنکه با بیاعتنایی بگوییم: "بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش!" ما اهل رحمت و دغدغهایم. نمیخواهیم کسی سرش به سنگ بخورد. تا جایی که میتوانیم، برای هدایت و بیداری دیگران تلاش میکنیم.