« فهرست دروس
درس تفسیر استاد عبدالکریم بهجت پور

1403/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

مفهوم قول ثقیل در سوره مزمل/سوره مزمل (3 نزول) آیات 4-5 /تفسیر تنزیلی

 

موضوع: تفسیر تنزیلی /سوره مزمل (3 نزول) آیات 4-5 /مفهوم قول ثقیل در سوره مزمل

 

تحلیل و تفسیر آیات سوره مزمل و مفهوم «قول ثقیل»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا وْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً»

خوب، در نوبت گذشته، سوره مزمل را تا اینجا خدمتتان عرض کردیم که این سوره یک برنامه جامع برای پیامبر اکرم است و آماده‌سازی ایشان را برای ورود به عرصه انذار مردم در بر دارد. به همین دلیل، آیات این سوره چهار برنامه را برای پیامبر آماده می‌کند تا در میدان رسالت وارد شوند.

اولین برنامه در زمینه بیداری شب است. در این رابطه هم توضیح دادیم که دو برداشت از این موضوع می‌شود داشت: یکی اینکه پیامبر باید شب‌ها بیدار شوند برای نماز شب، اگرچه برخی شب‌ها استثنا هستند. یا اینکه هر شب باید بیدار می‌شدند و نیمه شب یا بیشتر از آن به نماز و عبادات شبانه می‌پرداختند.

در ادامه آیات می‌فرماید: « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً»، یعنی «به زودی بر تو گفتار سنگینی القا خواهیم کرد». در اینجا بحثی درباره مراد از «گفتار سنگین» که قرار است به پیامبر القا شود، وجود دارد. در این باره اختلافاتی وجود دارد. به طور اجمالی می‌توان گفت معمولاً مفسرین بر این عقیده‌اند که مراد از این گفتار، قرآن است. چرا که قرآن خود یک گفتار سنگین و پرمحتواست.

در موضوع سنگینی قرآن، مطالب مختلفی از سوی مفسرین مطرح شده است. برخی گفته‌اند که دریافت وحی خود سنگین است. برخی دیگر اشاره کرده‌اند که تحمل معارف و دانش‌های قرآن برای پیامبر سنگین بوده است، زیرا قرآن حجمی وسیع دارد که تمام تاریخ بشر را در بر می‌گیرد. برخی نیز گفته‌اند که در مقام اجرا و انتقال این معارف به مردم، قرآن سنگین است، چرا که پیامبر مسئول پیگیری و انتقال این مطالب است.

به طور کلی، هم در زمینه دریافت وحی، هم در مضامین و محتوا، و هم در مقام القاء به مردم، قرآن سنگین است. بسیاری از مفسرین مانند مجاهد و حسن بصری از مفسرین صدر تا معاصر نیز این نظر را دارند که قرآن از ابعاد مختلف سنگین است.

اما اگر بخواهیم « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» را بپذیریم، بررسی کنیم که کدام بعد از ابعاد سنگینی قرآن در این آیه مطرح است، شاید بهتر باشد توجه کنیم که این سنگینی بیشتر به خود "قول" (گفتار) مربوط می‌شود و نه فقط به ماهیت قرآن. بنابراین، وقتی می‌گوییم « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» این اشاره به سنگینی خود گفتار و کلمات قرآن دارد که باید به طور کامل و درست دریافت و منتقل شودکه این معلوم است که کوه این بار سنگین را بردارد و تجلی قرآن بر کوه، آن را می‌شکافد. آنقدر عظمت دارد و قدرت تأثیرگذاری بر قلوب. اگر قلبی مثل کوه هم سخت باشد نزول قرآن می‌تواند آن را متلاشی کند.

یا در جایی می‌فرماید: اگر متنی باشد که بتواند با مرده‌ها حرف زد، همین متن این تأثیرات را بر مخاطبینش داشته باشد. اما وقتی ما وقتی این را در جمله می‌آوریم: « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً»؛ باید ظاهراً قول باشد و وقت القا. الان داریم القا می‌کنیم این گفتار سنگین را. نباید این خصوصیت را از قول ثقیل بگیریم. صرفاً روی این‌که قرآن سنگین است توجه می‌کنند در حالی‌که در این سیاق القا و قول بودن مهم است.

ظاهراً این‌طور باید تصور کرد که « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» یگ گفتاری است که وقتی بنا داری تحملش بکنی، این دریافت سنگینی است. خود قولاً وقتی القا می‌شود این حالت سنگینی را دارد و شاید اشاره‌اش به معانی یا موضوعاتی مثل مقام اجرا و ... نیست. احتمالاً تلقی آن سخت است.

برای درک بهتر، می‌توانیم تفاوت میان کسانی که کتاب‌های رمان و شعر می‌خوانند با کسانی که کتاب‌های علمی، فلسفی یا ریاضی می‌خوانند را در نظر بگیریم. کسانی که به ادبیات و شعر علاقه دارند، ممکن است با خواندن کتاب‌های سنگین‌تر مثل کتاب مرحوم مطهری را بخوانند، به سختی همراه شوند و زود خسته شوند. لذا می‌گویند ذهن‌تان را به دریافت این قبیل مطالب قرار ندهید. این نافی این نیست که در بخش‌های دیگر سنگین باشد اما این‌که در این‌جا چه می‌خواهد بگوید ظاهراً اشاره‌اش به خود این ادبیات است. مثلاً فرض بفرمایید یک شعری ساده است. مثلا مهدی بیا مهدی بیا... . یک شعرهایی هم هست مثل شعر مرحوم کمپانی، سعدی که سنگین می‌شود و حتی خودش هم فلسفه است. « یاد تو بر شیشه‌ی دل یکسره سنگ می‌زند، بر تن تارو پود من عشق تو چنگ می‌زند...»؛ این هم همان مهدی بیا مهدی بیاست، انتظار تو را می‌کشم هست اما حتی در اشعار. لذا گاهی درک خود گفتار، درک سختی است. و این‌جا هم دارد می‌گوید: «« إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» اگر قرار شد که بپذیریم احتمالاً تمرکز روی خود ماهیت قول و الفاظ و ادبیاتی که دارد با آن منتقل می‌شود، سنگین است.

یک معنای دیگری هم به نظر می‌رسد و با توجه به این‌که ما سوره سوم هستیم و دو سوره بر پیغمبر گذشته است. این « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» نه به معنای تمام قرآن، بلکه اشاره به یک مأموریت جدید است که این بخش عمدتاً صورت هشداری و انذاری دارد. وقتی عرض کردیم که سوره مزمل دارد پیغمبر را برای ورود به سوره مدثر آماده می‌کند و در آن‌جا مسأله « قم فأنذر» هست (اعلام خطر کن)، بیدار کردن مردم، هشدار دادن به مردم، خیلی کار سختی است. خیلی اتفاقاتی باید بیفتد که گفتارتان مؤثر باشد.

لذا در سوره مدثر می‌فرماید: « يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ … » این‌ها همه خصوصیاتی است که باید همراه انذار باشد. این‌که پیغمبر جزو انذار دهندگان باشد، خود این قول که ایشان دریافت‌هایی هشدار دهنده به مردم بگوید، این به نظر بنده قوی‌تر است چون جایش بعد از دو سه سوره نازل شده است.

این قرینه را هم داشته باشید که « وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً» که قبل از این نازل شده بود و آن هم قرآنی باشد که در محضرش همه مفسرین این را دارند میگویند خب « وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً» و « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» هم قرآن باشد، چطور جمع می‌شود؟ این هم کارش سخت می‌شود.

پس قاعدتاً «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً» دارد به پیغمبر قرآنی را که دریافت کرده است این را به صورت ترتیل بخوان، ما می‌خواهیم قول سنگینی به تو بدهیم؛ نمی‌شود این قرآن باشد و آن هم قرآن. قاعدتاً این باید بخشی از قرآن باشد. جنبه‌های جدیدی از قرآن باشد که این جنبه‌ها سنگین است و پیشنهاد بنده در فهم « إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» این است که آن قول سنگنین، هشداری است که پیغمبر باید به وسیله‌ی آن اعلان خطر کند. این ممکن است که برداشت مناسب‌تری باشد.

توضیحاتی درباره «قرآن ترتیلا» و مفهوم آن در سوره مزمل

کلمه «رتل» به معنای منظم کردن و مرتب ساختن است. دیروز هم این موضوع را توضیح دادم؛ مرتب کردن چیزها به گونه‌ای که هر چیزی سر جای خود قرار گیرد. مثلاً در خانه‌مان، انباری داریم. وقتی به انباری می‌رویم، ممکن است به صورت غیرمنظم چیزها را در آنجا بگذاریم، اما وقتی به قصد پیدا کردن چیزی می‌رویم، آن را به صورت منظم مرتب می‌کنیم. به همین صورت، اگر بخواهیم چیزی را مرتب کنیم، باید آن را دسته‌بندی کرده و هر چیزی در جای خود قرار گیرد تا پیدا کردن آن آسان شود. کاملا مشخص و آشکار است.
در اینجا منظور از «رتل القرآن» این است که قرآن به صورت مرتب خوانده شود. قرآن مصدر از قرائت است. مثل ثعبان، کثرت در قرائت را قرآن می‌گویند. این مصدر که دارد کثرت را می‌رساند، می‌تواند خود قرآن باشد‌، می‌شود چیزهای دیگری هم فرض کرد.

مثل ابن عاشور که می‌گوید به قرینه‌ی نماز قرآن در حین نماز است. غالب مفسرین به این نکته توجه نکرده‌اند که این چون در سیاق « قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا » و امثالهم هست، مراد از خوانش، خوانش قرآن در نماز است. این « قم اللیل الصلاة» این بیداری در نماز اگر این باشد مراد این است که قرآن‌هایی را که در نماز می‌خوانی به ترتیب بخوان.

علامه طباطبایی می‌فرماید: کل نمازی که خوانده می‌شود قرآن است. می‌گوید: « نیز در این زمینه دیدگاه مشابهی دارد. به‌نظر ایشان، منظور از «قرآن» همان «نماز شب» است. در سوره اسرا نیز آمده که « أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ»؛ این «قرآن الفجر» اشاره به نماز شب است. کل نماز شب را «قرآن الفجر» می‌گویند. ایشان می‌گویند تبدیل شدن قرآن به اصطلاح معهود سال‌ها بعد بوده است. کثرت استعمال ذهن را به سمت قرآن منصرف کرده است. پس علامه می‌فرمایند که کل خواندنی نماز شب را قرآن می‌دانیم. شاهد ایشان هم « قرآن الفجر» سوره اسرا است. پس این برداشت هم می‌شود.

نماز شب و خواندن قرآن به ترتیل
علامه طباطبایی در نظر دارد که این «قرائت مرتب» به‌طور کلی شامل تمام عبادات شبانه می‌شود. یعنی در هنگام شب، شما باید تمام اذکار، دعاها، و حتی تلاوت قرآن را به‌صورت منظم و شمرده بخوانید. اینگونه نیست که مثلاً تند و بی‌دقت بخوانید، بلکه باید در خواندن دعاها و قرآن، دقت کنید و آن را با تعنی و شمرده بخوانید تا اثر بیشتری داشته باشد.

این نکته که نماز شب و عبادات شبانه باید با دقت و ترتیب خوانده شود، از اهمیت زیادی برخوردار است. این امر نه‌تنها به‌دلیل معنای فقهی‌اش، بلکه به‌خاطر ظرفیت روحی بالایی است که این عبادات به‌دنبال دارند. لذا اگر شما به‌طور مرتب و با دقت قرآن و دعاها را بخوانید، ظرفیت روحی شما برای پذیرش معانی قرآن افزایش پیدا می‌کند.
بنابراین، برداشت صحیح از «قرآن ترتیلا» این است که قرآن و عبادات شبانه باید به‌صورت منظم و مرتب انجام شوند تا انسان بتواند به‌درستی معانی عمیق قرآن را درک کرده و آمادگی دریافت وحی سنگین را پیدا کند. در این فرآیند، نظم و ترتیب در گفتار و عمل اهمیت زیادی دارد.

توضیحات درباره ترتیل قرآن

حالا که به اینجا رسیدیم، خوب است که من راجع به رد قرآن ترتیلا هم توضیحاتی بیشتری بدهم. دیروز، بعد از درس، به دلیل سوالات دوستان، عملاً بخش قابل توجهی از این آیه را توضیح دادیم. دوباره هم بد نیست که برای تاکید، تطبیق آن را با بیداری شب و این‌ها نیز بررسی کنیم.

قرآن ترتیلا به معنای منظم کردن و مرتب کردن است. دیروز هم توضیح دادم که به اصطلاح مرتب کردن چیزها، مثلاً شما یک انباری دارید. در این انباری می‌روید و دم در می‌ایستید و وسایل را پرت می‌کنید داخل. اما مدل دیگر این است که به صورت مرتب قفسه‌بندی کنید؛ مثلاً وسایل برقی یک طرف و وسایل غیر برقی طرف دیگر. هر چیزی سر جای خود قرار می‌گیرد. وقتی چیزی را می‌خواهید پیدا کنید، کاملاً مشخص است و دیگر نیازی به جستجو ندارید. این نوع مرتب کردن همان «رتل» است.

بنابراین، در مفهوم ترتیل قرآن، یعنی خواندن قرآن به طور مرتب و منظم. این امر به این معنا نیست که قرآن توسط پیامبر (ص) مرتب شده است، بلکه پیامبر (ص) در هنگام نزول قرآن، قرآن را به گونه‌ای می‌خواند که آیات به ترتیب خاصی برای مردم منتقل شود.

در این زمینه، علامه طباطبایی می‌فرمایند که اگر کسی بخواهد قرآن را در نماز شب بخواند، باید با دقت و به طور مرتب آن را تلاوت کند تا آماده دریافت معانی عمیق قرآن شود. به همین ترتیب، در نماز شب، باید عبادات و اذکار نیز به صورت شمرده و مرتب ادا شوند.

در قرآن و روایات اهل بیت، نسبت به تلاوت قرآن با ترتیل تأکید شده است. امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند که قرآن را باید با دقت و تأمل خواند. خواندن قرآن به طور بی‌نظم، مثل رمل و پخش کردن، صحیح نیست. بلکه باید هر آیه را با تأمل و تعنی خواند.

امام صادق علیه‌السلام نیز می‌فرمایند که نباید قرآن را مخلوط و بی‌نظم خواند. بلکه باید هر آیه را با تأمل خواند و در هنگام تلاوت آیات جهنم از خداوند پناه بخواهیم و هنگام خواندن آیات بهشت، از خداوند درخواست نعمت‌های بهشتی کنیم. این نوع تلاوت به «تدبر در قرآن» معروف است. تدبر یعنی این‌که با هر آیه تأمل کنیم و به عمق آن پی ببریم.

این نوع خواندن قرآن نه تنها به درک معنای آیات کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود که آیات به قلب نفوذ کرده و تأثیرگذارتر باشند. حضرت علی علیه‌السلام نیز در مورد تأثیر قرآن می‌فرمایند که با آن دل قاسی خود را بکوبید. اگر قلب انسان سخت و بی‌اثر شده باشد، باید با تأمل در آیات قرآن، آن را نرم کرد.

بنابراین « و رتل القرآن ترتیلا» یک معنای بسیار گسترده و مؤثر و مفید دارد. این را هم عرض کنم که قرآن با صوت یا شیوه‌های دیگر قرآن که با تحقیق و ... می‌خوانند منافات دارد؟ نه، اثبات شئ نفی ماعدا نمی‌کند. تو که داری قرآن می‌خوانی حتماً قرائتت همراه با تأمل در مضامین باشد. در معنای سکون ، سکون کن توقف کن.

نماز شب و فعالیت‌های اجتماعی

« إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً»، چه اثری دارد؟ ظرفیت تو را بالا می‌برد. آقایان کسانی که می‌خواهند وارد فعالیت‌های اجتماعی بشوند، کسانی که می‌خواهند مردم را راه بندازند، کسانی که می‌خواهند مدیریت‌های اجتماعی و دینی انجام بدهند مخصوصا با ادبیات هشدار؛ این‌ها باید نماز شب خوان باشند. اگر نماز شب خوان نباشید، قدرت و تحمل فعالیت اجتماعی مفید را هم نخواهید داشت. زود دل‌مان گرفته می‌شود. راه‌حل نماز شب است. براساس این آیات کسانی که اهل نماز شب نباشند، توصیه روحی پیدا نمی‌کنند. دل‌شان گنجشکی است. دو تا توهین ببینند پس می‌کشند. تا دو تا مشکل دیدند پس می‌کشند. قدرت نهی از منکر ندارد. افرادی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند، باید توسعه‌ی روحی داشته باشند. اگر توسعه روحی نداشته باشند سخنان‌شان تأثیر و ماندگاری لازم را نخواهد داشت. خودشان قدرت چانه‌زنی و رفت و آمد با مردم را نخواهند داشت.

بنابراین می‌خواهم این را عرض کنم که مسأله نماز شب (عبادت‌های شبانه) یک برنامه شخصی نیست، قرآن به زیبایی این را به یک برنامه اجتماعی تبدیل کرد. از عبادت شبانه شیر صبح درست می‌شود. تا عبادت شبانه نباشد، انسان شیر روز نمی‌شود و تأثیرگذار نخواهند بود. طلبه‌هایی که نماز شب نمی‌خوانند در برابر خطر نمی‌توانند بایستند. با جریان‌های مفسد نمی‌تواند مبارزه کند. این‌هایی که می‌خواهند مبارزه کنند، باید عابد شبانه باشند. تا عابد شب نباشند شیر روز نمی‌شوند.

نتیجه‌گیری

گاهی خود گفتار از سنخ سنگینی است. یعنی گفتار قرآن، ادبیاتش راقی است. پر از اسرار و مطالب است. هر کدام از کلماتش معنا دارد. حتی حروف مقطعه آن هم معنا دارد. این لفظ، این قول، قول سنگینی است. می‌گفتیم خود این لفظ ماهیت سنگینی است. الان اشعار حافظ را خیلی‌ها نمی‌فهمند اما بعضی از اشعار را خیلی‌ها هم می‌فهمند. این ادبیات گاهی آن‌قدر راقی می‌شود که تلقی آن سنگین می‌شود. این «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلاً» این بخش را دارد می‌گوید.

 

logo