1403/06/28
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین سوره قرآن، کیفیت نزول سوره علق/تفسیر سوره علق /تفسیر تنزیلی
موضوع: تفسیر تنزیلی/تفسیر سوره علق /اولین سوره قرآن، کیفیت نزول سوره علق
تفسیر سوره علق
بنده پیشاپیش ایام خجسته میلاد پیامبر عظیمالشأن را تبریک عرض میکنم. این ولادت بسیار پربرکت بود. امیدواریم ان شاء الله بتوانیم در راستای ارادههای ایشان قدم برداریم و ایشان هم از ما راضی و خوشنود باشند و این کار را مورد تفقد و عنایت خودشان قرار بدهند.
از امروز وارد تفسیر میشویم. همانطور که در اولین جلسه عرض کردم، تفسیر قرآنی که خدمتتان ارائه میشود دو ویژگی دارد: یکی این است که سعی میشود اجتهادی باشد یعنی نظرات و آراء گفته شود و ارزیابی شود و دوم اینکه به سبک تنزیلی است یعنی سیر نزول سورهها را در نظر میگیرد و تلاش میکند که مرادهای خدای متعال را با توجه به سیر نزول سورهها بررسی کند.
اولین سوره قرآن
اولین مسئلهای که در اینجا ما با آن مواجه خواهیم بود، این است که سوره آغازین، کدام سوره میتواند باشد؟ سه نظریه در اینجا وجود دارد؛ بعضیها گفتهاند اولین سوره، سوره حمد است. برخی ادعا کردهاند که اولین سوره سوره مدثر هست و البته اکثر مفسرین و دانشمندان علوم قرآن گفتهاند که اولین سوره، سوره علق است. مسأله دوم این هست که اگر سوره علق را اولین سوره در نظر بگیریم، آیا این سوره یکپارچه نازل شده یا مثلاً در دو مقطع یا سه مقطع نازل شده است؟
بنده اسنادی را خدمت شما عرض میکنم که بر اساس آن اسناد، سوره علق اولین سوره است و نسبت به سوره حمد یا سوره مدثر هم اظهار نظرهایی وجود دارد که مطالبی دربارهاش عرض خواهم کرد. در منابعی که به اهل بیت (علیهم السلام) وصل میشود؛ مثلاً در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) گفته شده است که علق اولین سورهای است که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد. البته فرمودهاند که تا ﴿عَلَّمَ الآنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ﴾ یعنی پنج آیه اول؛ در صورتی که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ آیه مستقل حساب نشود. اما بحرانی در «البرهان» از امام صادق (علیه السلام) روایت فرمودهاند که سوره علق اولین است اما تا آخر سوره. همچنین از امام رضا (علیه السلام) روایتی شبیه به این نقل کردند که سوره علق اولین سوره است و تا آخر سوره نازل شد. حمد در روایات اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان اولین سوره قلمداد نشده است. تنها روایتی که مشکل ضعف سند هم دارد، روایت سعید بن مسیب از امام علی (علیه السلام) هست که نقل میکند که اولین سورهای که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده سوره حمد است. منابعی که ما بر اساس آن، جدولها را سامان دادیم؛ چه جدولهای مسند چه جدول غیر مسند، قبلا به عرض رساندیم که ما ده روایت از طرق مختلف داریم که کنار هم جمع شدند و جدولی درست میشود و چهار روایت که سند ندارد، البته عبدالکریم شهرستانی در تفسیرش اینها را آورده و گفته که من سند دارم اما نیازی به گفتن سند ندیدهام که ما از اینها به عنوان روایات غیر مسند یاد میکنیم. همه اینها به جز روایت سعید بن مسیب، سوره اول را سوره علق دانستهاند.
شهرستانی هم روایت امام علی (علیه السلام) و هم روایت امام صادق (علیه السلام) را آورده است. در مقدمتان که آرتور جفری آماده کرده است؛ مقدمه «المبانی فی نظم المعانی» و مقدمه «المحر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز» ایشان هم در آنجا گفته که سوره علق اولین سوره است. مجمع البیان از عطا از ابن عباس گفته است که سوره علق اولین سوره است. ابن ضریس در «فضائل القرآن» تاکید کرده است که اولین سوره، سوره علق است. بیهقی در «دلائل النبوه»، یعقوبی در «تاریخ یعقوبی» اولی از مجاهد که از شاگردان ابن عباس هست و دومی باز از ابوصالح از شاگردان ابن عباس همین را نقل کردهاند. محمد بن اسحاق ابن ندیم در فهرست ابن ندیم همینطور نقل کرده است. در تنزیل القرآن زهری همینطور. در «الاتقان» به نقل از جابربن زید از شاگردان ابن عباس به همین نحو و روایات ابن واقد، ابن عباس، مقاتل که در غیر مسند شهرستانی نقل شده است، اینها هم به همین ترتیب سوره علق را اولین سوره دانستهاند.
در جداول ترکیبی که قبلا عرض کردم؛ چهار جدول ترکیبی داریم؛ هم از علمای الازهر هم از تفسیر خازن هم از زرکشی و هم از آقای معرفت. همه اینها اولین سوره را سوره علق دانستهاند. روایات زیادی هم آوردهاند؛ هم در تفسیر نورالثقلین هست و هم در البرهان و هم در جامع البیان و هم در الدرالمنثور هست؛ یعنی هم شیعه هم اهل سنت که من همه روایات را آوردم. تقریبا همه تفاسیر روایی ما تاکید دارند که اولین سوره، سوره علق است. اما دو تا روایت هست که به حضرت علی (علیه السلام) متصل میشود و البته سندش قوی نیست که سوره حمد را مطرح کرده است. یک روایت هم به جابربن عبدالله انصاری نسبت داده شده است که گفتند سوره مدثر اولین سوره است که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد. مفسرین ما که بعد از دوره نقل روایات اینها هستند، آنها هم تاکید دارند که اولین سوره سوره علق است؛ مثل علامه در «المیزان»، آقای مکارم در «تفسیر نمونه» و آلوسی در «روح المعانی»، ابن عاشور در «التحریر و التنویر» اینها همه تاکید کردند بر اینکه اولین سوره، سوره علق است.
قاعدتاً ذهن ما درگیر هست با این مطلب مشهور که مثلاً فاتحة الکتاب سوره حمد است یا روایتی که به جابربن عبدالله نسبت داده شده است. اینجا هم آقایان توضیح دادهاند و خود بنده هم ذیل سوره حمد در «همگام با وحی» توضیح دادم و ان شاء الله هنگامی که به تفسیر سوره حمد برسیم مفصل عرض خواهم کرد. مثلاً در رابطه با جابربن عبدالله انصاری آقایان گفتند روایت ایشان حمل میشود بر نزول سوره مدثر بعد از یک دوره فترت؛ یعنی ایشان دارد از آن مقطعی سخن میگوید که وحی قطع میشود و بعد از قطع شدن وحی، دوباره نزول وحی بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) با سوره مدثر آغاز میشود.
من متن روایت جابر بن عبدالله را عرض میکنم تا مطلب روشنتر شود:
راوی یعنی ابوسلمه مدعی شد که اولین سوره سوره مدثر هست. گفتند به چه دلیل؟ گفت: «أخبرنی جابر بن عبدالله أنّه سمع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یحدّث عن فترة الوحی: فبینا انا امشی سمعت صوتا من السماء فرفعت بصری قبل السماء فإذن الملک الذی جاءنی بحراء قاعدا علی کرسی بین السماء والارض فجثثت منه حتى هويت إلى الأرض فجئت اهلی فقلت: زمِّلوني زمِّلوني فزَمَّلوني، فأنزل اللّه تعالى: يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ إلى قوله: فَاهْجُرْ»[1] حضرت از فترت وحی سخن میگفت. فرمود در حالی که من داشتم قدم میزدم، صدایی از آسمان شنیدم. چشمم را به سمت آسمان بلند کردم. ملکی را که قبلاً در حراء بر من آمده بود دیدم که بر یک کرسی در بین آسمان و زمین نشسته بود. ترسی به من دست داد و به سمت زمین سقوط کردم. بعد رفتم سراغ اهلم و گفتم مرا بپوشانید. و خداوند چند آیه اول سوره مدّثّر تا ﴿و الرُّجزَ فَاهْجُرْ﴾ را نازل کرد.
وقتی شما این روایت را دقیق بررسی بفرمایید، میبینید که اصلاً اصراری ندارد بر اینکه بگوید اولین سورهای که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در اولین ارتباطش با حضرت جبرائیل نازل شده، سوره مدثر بوده. میگوید بعد از فترت نازل شده. حضرت اشاره میکند قبلاً هم جبرئیل را در غار حراء دیده است اما اینکه حالا در غار حراء چه چیزی اتفاق افتاد؛ یعنی سوره علق نازل شد یا غیر از آن، اشارهای به آن نکرده است. بنابراین استناد به سخن ایشان برای اثبات اینکه سوره مدثر اولین سوره است حرف درستی نیست. مهمتر اینکه وقتی به سوره مدثر مراجعه بفرمایید، در سوره مدثر مسائلی مطرح میشود؛ مثل اینکه ولید بن مغیره برنامهریزی میکند که نسبتی به وحی بدهد؛ مثلاً بگوید سحر است یا قول بشر هست. برای اینکه این مطلب را به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بگوید، میگوید قرآن را برایم بخوانید. قرآنی که میگویی نازل شده چه بوده؟ یعنی از خصوصیات وحی میپرسد. از خصوصیات قرآنی میپرسد که تا الآن نازل شده است. بنابراین مضمون سوره مدثر کاملاً کاشف از این است که این نمیتواند اول سورهای باشد که بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده باشد. افزون بر اینکه در هیچ جدولی و در هیچ روایتی جز این روایت که از جابر عرض کردم، اول بودن سوره مدثر مطرح نشده است. لذا ابن عاشور گفته مراد این روایت، بعد از سه سالی است که دوره فترت وحی بوده است. بعد از سه سال فترت، این اتفاق افتاده است. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) دو فترت داشته است؛ یکی فترتی که بعد از سه سال بوده و دوم فترتی که قبل از سوره ضحی بوده چون آنجا هم گفته شده که ۱۸ روز وحی بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قطع شد که بعد از آن، سوره ضحی نازل شد. پس مسئله سوره مدّثّر را باید از مدار خارج کرد.
اما درباره مسئله سوره حمد، من مفصل آن را خدمت شما عرض خواهم کرد اما خوب است راجع به سوره حمد فقط به دو نکته اشاره کنم؛ یکی اینکه در صدر اسلام تلقی این بوده که سوره حمد، قرآن نیست بلکه عدل قرآن است. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ﴾ بر این اساس حتی تعدادی از دانشمندان یا مفسران، سوره حمد را داخل در مجموعه سورههای نازل شده بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قلمداد نمیکردند. در روایتی هم که میآوردند اصلاً سوره حمد وجود نداشت. در همین جدولهای مسند، حدود شش یا هفت تا از روایات اصلاً سوره حمد ندارد. چرا ندارد؟ به خاطر اینکه میگفتند این عدل قرآن است. در مصحف عبدالله بن مسعود، سوره حمد نیست. سجستانی وقتی گزارشی از مصحف عبدالله بن مسعود ارائه میدهد میگوید این مصحف، سوره حمد نداشته است. چرا سوره حمد نداشته است؟ نه اینکه به عنوان قرآن قلمداد نمیکردند بلکه میگفتند این عدل قرآن است و در این مصحف تعلیمی خودش، سوره حمد را نمیآورد با اینکه میدانست وحی است؛ کما اینکه معوّذتین را نمیآورد با اینکه میدانست وحی است. میگفت اینها دو تا وحی هستند اما این دو برای چشم زخم است؛ به دلایلی که خودشان بیان کردند. پس سوره حمد یک سورهای است که عدل قرآن قلمداد شده است.
در این رابطه باید به این نکته توجه کرد که ممکن است کسی ادعا کند سوره حمد حتی قبل از نزول قرآن و بعثت پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، بر آن حضرت نازل شده است. شنیدید که میگویند سوره حمد دو بار نازل شده است. ممکن است یک بار بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده باشد حتی قبل از آغاز رسالتشان، مثلاً در دوره نبوت ایشان. به چه عنوان؟ به عنوان نماز پیغمبر (صلی الله علیه و آله). یعنی فرموده باشند شما وقتی میخواهید نماز بخوانید، این سوره را بخوانید. هیچ اشکالی ندارد. اگر روایتی هم از سعید بن مسیب از مولای متقیان علی (علیه السلام) وارد شده باشد، این را میشود بر آن حمل کرد، یعنی وقتی ایشان فرمودند سوره حمد اول است، از این باب بوده که در مقام تعلیم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) برای نمازش اولین بار این سوره را نازل کردند. چون سمهی قرآنی در نزد اینها این صدر اسلام نداشته است، اشکالی ندارد بگویند این اول نازل شده است اما در ترتیب مصحفی که ان شاء الله بعداً صحبت خواهیم کرد، مضامینش به گونهای است که با پنجمین سوره نازل شده بر پیغمبر هماهنگ خواهد بود. مسئله سوره حمد نباید دغدغه ذهنی ما باشد که این اولین سوره نازل به عنوان قرآن شده است چون در منابع روایی غالباً سوره حمد را اصلاً ذکر نکردند و نقلی هم که منسوب حضرت علی (علیه السلام) است را میشود اشاره دانست به اینکه مثلاً در مقام تعلیم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) برای نماز، سوره حمد را اول نازل کرده باشند. اما درباره «فاتحه الکتاب» و اینکه چرا کلید ورود به کتاب است، این هم ان شاء الله در زمان خودش صحبت خواهیم کرد. پس تقریبا اینکه سوره علق اولین سوره است جایی برای تردید ندارد. بحث تکمیلی آن را هم تقدیم خواهم کرد.
کیفیت نزول سوره علق
مسئله دوم این است که آیا نزول سوره علق، تا ﴿عَلَّمَ الآنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ﴾ یعنی پنج آیه اول بوده یا اینکه ۱۹ آیه آن با همدیگر نازل شده است؟ برای توضیحش عرض کنم اولاً بد نیست بدانید وقتی مثلاً میگویند فلان سوره ۱۹ آیه دارد یا فلان سوره ۱۰۰ آیه دارد، این شمارش آیات در زمان خود پیغمبر (صلی الله علیه و آله) انجام نشده. شمارش آیات بعد از دوره پیغمبر (صلی الله علیه و آله) که مدارس قرائی تشکیل شد، در این دوره قاریان شهرها، آیات سورهها را شمارهگذاری کردند. اگر ملاحظه بفرمایید، در یک گزارشی درباره تعداد آیات سوره آمده است که بصری، کوفی، مدنی، مدنی الاول، مدنی الثانی، مثلاً ابن آشور در «التحریر و التنویر» یا مرحوم طبرسی در مجمع البیان چنین گزارش دادند، این اشارهاش به شمارهگذاریهایی است که قاریان کردند؛ یعنی قاریان، سورهها را بر اساس مکثهایی که از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رسیده و اینکه کدام مکث، آیه است و کدام مکث، وسط آیه است اینها را شمارهگذاری کردهاند. غالباً هم دقت کردند که ردیف آیات مراعات شود. قاریان یک شهر گاهی یک بار نشستند شمارهگذاری کردند و گاهی دوبار. اگر ملاحظه فرمودید مثلاً مجمع البیان گفت مدنی الاول ۱۹ آیه و مدنی الثانی ۲۰ آیه است، این تفاوت، اشارهاش به دو مجمع قاریان است که شمارهگذاری میکردند. مثل دعاها که شماره ندارد، دعای کمیل شماره ندارد، دعای ندبه شماره ندارد، بعد کسانی بنشینند این دعاها را شمارهگذاری کنند. این شمارهگذاریها بعداً اتفاق افتاد. بنابراین اولاً شمارهگذاری آیات، اتفاقی است که بعداً توسط قاریان صورت گرفته و اگر شما این تعابیر را ملاحظه کردید که مخصوصاً در مجمع البیان، این اشارهاش به همان جریان تجمیع آیات در سورهها است اما مصحف رسمی ما بر اساس شماره کوفی است چون کوفه یک دوره بسیار مشعشع فرهنگی داشت و در آن دوره، عمل کوفیان معیار شد.
نکته دوم اینکه آیا سوره علق، قطع شده مثلاً تا ﴿عَلَّمَ الآنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ﴾ نازل شده؛ مثل آنچه در روایت منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده بود که البته شماره آیه را ذکر نکرده بود یا تا آخر سوره نازل شده؟ این نکته را هم عرض کنم که شما در بیانات صدر، شماره آیه را نمیبینید. اهل بیت (علیهم السلام) شماره آیه نگفتند. تنها موردی که معصومانه میتوانیم شماره آیه بگوییم، همین آیه قرآن است: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي﴾. جای دیگر نداریم. شما در سوره حمد شماره آیه دارید اما در باقی قرآن چنین شمارهای را در روایات منتسب به معصوم (علیه السلام) نمیبینید. خواستم اشاره کرده باشم که شمارهگذاری، یک مسئله عارضی و تکمیلی بر متن قرآن است مثل اعراب گذاری یا نقطه گذاری که یک مسئله تکمیلی است. اینها از جنس تحسینهای بعدی است. مثلاً ممکن است آیة الکرسی را که احیانا تا سه آیه خوندند، همه آن مجموعه را به عنوان یک آیه قلمداد کرده باشند. اینها را باید بررسی کنیم. باید این دقت نظر را داشته باشیم که اگر گاهی اختلافی میشود، این اختلاف ناشی از از آن امر عارضی است. ما همیشه وقتی سراغ کلام معصوم (علیه السلام) میرویم، اصل این است که اینها به خود مضامین توجه دارند، حتی ملاحظه میفرمایید سورهها را هم که نامگذاری میکنند، این نامگذاریها یک امر عارضی است. در مصاحف مینوشتند «سورة یذکر فیها الفیل»، «سورة یذکر فیها العلق». لذا در روایات معصومان غالباً با چنین واژههایی از سوره یاد میشود. اینکه در لسان روایات گاهی تعابیری میآید که امروزی نیست، به این دلیل است که در آن دوره، مصاحف اینگونه قلمداد میشد یعنی مثلاً اسم سوره، جملهی اولش بود و اینها عارضی است.
اما آیا آیات سوره علق یک بار نازل شده یا دو بار؟ برای اینکه این هم حل شود به نظر بنده باید ببینیم اگر ما این مجموعه را پیوسته ببینیم آیا مشکلی درست میشود؟ یعنی اگر این مجموعه، یک مجموعهای باشد که گویا به هم چسبیده مثل چند پاراگراف که حتی لازم نیست فاصلهای بینشان بیفتد، اگر اینطوری توانستید سوره را به هم وصل کنید، درباره مواردی که گفته شده مثلاً این دو تیکه است یا سه تیکه است میتوانید دربارهاش داوری کنید. الآن مثلاً در روایت از امام رضا و امام صادق (علیهما السلام) آمده تا آخر سوره و در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده تا آیه پنجم. البته تفسیر منسوب امام حسن عسکری (علیه السلام) تفسیر معتبری نیست اما ما الآن احتمال میدهیم این مطلب از امام گرفته شده باشد. الآن میخواهیم داوری کنیم. برای اینکه داوری کنیم، این روایت را به قرآن عرضه میکنیم. این سوره را وقتی با هم میبینیم میتوانیم آن را تکه تکه کنیم؟ مثلاً مثل آیه بیستم از سوره مزمل که دیروز اشاره کردم، میتوانیم آن را جدا کنیم یا نه؟
من میخواهم به این مناسبت، نقش توجه به غرض سوره را در انسجام سورهها محضرتان تقدیم کنم. غرض سورهها موضوعی است که معاصرین بیشتر به آن توجه کردند. غرض سورهها قبلاً به گونهای که الآن مطرح است، مطرح نبود. شیخ شلتوت و علامه طباطبایی و سید قطب و اینها مسئله وحدت سورهها را مطرح کردند و به غرضشناسی سورهها توجه کردند. مرحوم علامه طباطبایی، یا قبل از ورود به سوره یا در اولین توضیح بعد از آیات، تحت عنوان «بیان» به غرض سوره و مضمون و محتوای سوره به اجمال اشاره میکند. سید قطب هم قبلش میآورد. یا مثلاً تفسیر «من هدی القرآن» و ترجمه فارسی آن یعنی «تفسیر هدایت» اول میآورد یعنی در مقدمه توضیح میدهد اما مرحوم علامه غالباً بعد از ورود به سوره، تحت عنوان «بیان» وارد بحث غرض شناسی سوره شده است. غرض در سوره را ما فعلاً به عنوان یه اصل موضوعی بپذیریم. شاید لازم شود در یک جلسه من نظرات دیگران را بیاورم تا این مطلب روشن شود اما فعلاً میخواهم برای انسجام سوره از غرض استفاده کنم. اگر شما غرض سوره علق را اینطور بشناسید: اول رسالت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز رسالتش یک دستورالعمل میگیرد که چه باید انجام دهد و بعد، چه حوادثی برایش پیش میآید و در این حوادث و چالشهایی که پیش میآید، باید چگونه رفتار کند. شما اگر سوره علق را اینطور ببینید، ۱۹ آیه نازل شده که دارد به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) میگوید: ای پیغمبر، شما اولین چیزی که باید به مردم بگویی، معرفی رب است. ویژگیهای رب و پروردگارت را به مردم بگو اما انتظار نداشته باش که همه حرفهایت را گوش بدهند. بعضیها با تو مخالفت خواهند کرد. بعضیها روی لوازم معنایی که تو گفتی یعنی نماز خواندن، موضع خواهند گرفت اما نگران نباش. اینها روز به روز جمعیتشان بیشتر هم خواهد شد اما نگران نباش. من با آنها برخورد میکنم. تو وظیفهی خودت را انجام بده. پس ببینید مجموعه سوره اینطور باشد: ای پیغمبر، باید ربّ خود را به مردم معرفی کنی اما بدان، اینطور نیست که همه با تو همراهی بکنند ﴿كَلَّا إِنَّ الآنسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴾ کار هم دست من است ﴿إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى﴾ مثال هم میزند: ﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى عَبْدًا إِذَا صَلَّى﴾ سرکشی به اینجا میکشد که با اهل نماز هم برخورد میشود. بعد از اینکه این را فرمود توضیح میفرماید که این جریان اولاً گسترده خواهد شد ﴿كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ﴾؛ من این را وسط میدان میآورم و جمعیتش انبوه خواهد شد و او هم همراهان خودش را جمع خواهد کرد. ﴿سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ﴾ من هم پاسبانهایم را روی سر اینها خراب خواهم کرد یعنی تنبیهش میکنم. بعد هم آن آیه سجدهدار را به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) میگوید که رامِ این آدم و این جریان نشو. تو وظیفهات را انجام بده و نمازت را بخوان یا سجده کن یا تقرب به پروردگارت داشته باش. اگر مثلاً شما سوره را اینطوری ببینید آیا مانعی دارد که بگوییم این سوره یکپارچه است؟ یعنی شما غرض سوره را به نحوی ببینید که مجموعه یکپارچهای را در اختیار شما بگذارد. بر این اساس روایت امام رضا (علیه السلام) و روایت امام صادق (علیه السلام) تاکید میشود. لذا علامه طباطبایی میفرماید آن چیزی که از سیاق این سوره به دست میآید این است که این سوره یک پارچه است و دو تکه نیست. بنابراین اگر مثلاً در بعضی از تفاسیر مثل تفسیر نمونه یا مجمع البیان میبینید دو تیکه است، شما با توجه به غرض و انسجامی که سوره دارد میتوانید داوری کنید. وقتی مطالب سوره مثل یک شبکه درهم تنیده هست، دیگر جایی برای تردید در اینکه یکجا نازل شده باقی نمیماند. پس از این جهت هم سوره ظاهرا مسئلهاش حل میشود.
باید توجه داشته باشیم که سوره یک گفتار است. تحدی قرآن به سوره است یعنی تحدی به گفتار است نه به یک جمله. بعضیها وقتی میخواهند با اعجاز قرآن در بیفتند میگویند من هم میتوانم یک جمله مثل قرآن بگویم. قرآن گفته قاف من هم میگویم سین. تحدی قرآن به گفتار است؛ یعنی شما بیایید یک گفتار را حتی در حد سوره کوثر بگویید. میگویند بشر از آوردن یک گفتار کامل ولو مختصر با حد و اندازههای اعجازی و کمالات لسانی و بیانی قرآن عاجز است. لذا شما وقتی مثلاً همین سوره کوثر را میخواهید توضیح دهید، چند صفحه توضیح میدهید و هنوز هم میگویید باز هم مطالبی هست. من مطلبی را از علامه طباطبایی نقل کنم و جلسه امروز را به پایان برسانم. علامه میفرماید که من سوره را مینویسم. وقتی نوشتم و تمام کردم دوباره که نگاه میکنم کلی مطلب هنوز ناگفته باقی مانده است. واقعیت قرآن این است. بنده هم وقتی بخشی از قرآن را مینویسم که تا الآن تقریبا به اواخر سورههای مکی رسیدیم، همین الآن هر سورهای را دوباره شروع میکنم باز مطالب جدید داریم. این واقعیت قرآن از نظر عظمتی است که در مضامینش به کار رفته است.
ما سه تا سؤال در جلسه گذشته مطرح کردیم و قرار بود پاسخ بدهیم. دو سؤال را امروز توانستیم توضیح بدهیم: یکی اینکه اولین سوره کدام است و دوم اینکه آیا سوره علق اگر اول بود، منسجم هست یا منسجم نیست؟ معلوم شد که میتواند منسجم باشد و نیازی نیست که آن را دو تکه کنیم و بعد بگوییم قطعه دوم این سوره چه زمانی نازل شده است. ان شاء الله جلسه بعد درباره سؤال سومی که در نوبت گذشته عرض کردم بحث خواهیم کرد و آن اینکه وقتی وحی شد، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) چه حالاتی داشت و پیرامون آن چیزی که در تاریخ و در برخی از روایات تفسیر آمده است هم ان شاء الله صحبت خواهیم کرد.