1403/10/30
بسم الله الرحمن الرحیم
/بیماری خستگی /آیات الأبدان در قرآن
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/بیماری خستگی /
بیماری خستگی
از دیگر آیات طبی قرآن آیه 62 سوره کهف است.
﴿فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبًا﴾[1]
شاهد ما ذیل آیه است: حضرت موسی (ع) به همراه خدمتکارشان در جستجوی ولی خدا، حضرت خضر (ع) بودند و قرار ملاقات آنها با آن حضرت در منطقهای به نام مجمع البحرین بود. آن دو بزرگوار از مجمع البحرین گذر کردند، مسافت زیادی را طی کردند و به منطقهای رسیدند که در آنجا حضرت موسی در اثر طی طریق زیاد، احساس خستگی کردند؛ لذا به خدمتکار خود بیان داشتند: صبحانه ما را بیاور، چرا که ما در این سفر بسیار خسته شدیم. شاهد ما این قسمت از آیه است: ﴿لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبًا﴾
ما بخاطر مسافت زیادی که طی کردیم، دچار خستگی شدیم.
خستگی میتواند نوعی بیماری به حساب بیاید. بسیاری از بیمارانی که به ما مراجعه میکنند، از اینکه معمولا احساس خستگی میکنند، شکایت میکنند و در خود توان تحرک و کار نمیبینند؛ در ماهیچهها، عضلات و کل بدن حالت کوفتگی و خستگی احساس میکنند. آیا در طب اسلامی درمانی برای چنین حالتی وجود دارد یا نه؟ همانطور که میدانید انسان یک موجود ضعیف است: ﴿خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا﴾[2] و توان محدودی دارد. توان همهی انسانها برابر نیست. اگر انسان بیش از آن کمیتی که بدن توان دارد، کار و تلاش کند، دچار خستگی میشود. حتی اگر به لحاظ کیفیت، سطح کار سنگین باشد و به تعبیری بیش از توان بدن باشد، باز بدن دچار خستگی و کوفتگی میشود.﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا﴾[3] ، خدا انسان را مکلف نمیکند مگر برای تحصیل رزق و روزی حلال که بیش از توانش کار کند؛ حتی در رابطه با تکالیفی که بر او واجب کرده، جایز ندانسته است که بیش از توانش به تکالیف عمل کند. به اندازه وسعت، تکلیف وجود دارد؛ تکوینا همین است یعنی تشریع مترتب بر تکوین است. اگر کسی تکوینا نمیتواند ایستاده نماز بخواند، خداوند در مقام تشریع او را موظف نمیکند که ایستاده نماز بخواند یا اگر تکوینا نمیتواند روزه بگیرد یا حج به جا آورد، خدای متعال تشریعا بر او واجب نمیکند که بیش از توان روحی یا بدنیاش کاری انجام دهد. این آیه یکی از لطیفترین آیات قرآن کریم است. حال در این بحث باید به این مسئله پرداخت که معمولا چه عواملی موجب خستگی میشود و چه عواملی به عنوان درمان خستگی در روایات یا سخن حکما وارد شده است.
عوامل خستگی:
1) کار بیش از توان و قوت انسان
2) ملاحظه نکردن برخی از تدابیر
فرض کنید سردی و گرمیهایی به طور متوالی بر بدن عارض میشود؛ فردی کار فیزیکی انجام میدهد و بدنش گرم میشود و بعد سریعا جلوی پنکه و کولر خودش را خنک میکند. بسط و قبضهای مداومی که بر بدن عارض میشود، نوعی خستگی و کوفتگی در عضلات ایجاد میکند.
3) بلند کردن چیز سنگین
بلند کردن چیزهای سنگین بیش از اندازه، فشار خاصی بر عصبهای بدن وارد میکند.
4) عدم تحرک
اگر کسی بر عکس از بدنش کار نکشد و آن را به تحرک وا ندارد، عصبها و ماهیچهایش حالت خشکی پیدا میکند و احساس خستگی میکند.
5) فاصله افتادن بین فعالیتهای بدنی
فرض کنید فردی ابتدائا ورزشی را انجام میداده است اما بعد از مدتی آن را تعطیل میکند و مجددا به امر ورزش میپردازد. بعد از شروع ثانویه ورزش یا همان زمانی که فرد ورزش و کار را تعطیل کرده است، نوعی خستگی و کوفتگی در بدن یا در عصبهای آن احساس میکند.
درمانهای خستگی در روایات:
در روایات اهل بیت (ع) درمانهایی برای رفع خستگی ذکر شده است.
1) کم کردن سطح فعالیت
﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا﴾[4] ، خدا در مقام تشریع بیش از توان تکوینی شما، شما را مکلف به کار و تلاش نمیکند. اگر شما بیش از توانتان از بدنتان کار کشیدید و دچار خستگی و کوفتگی شدید، یک راهش این است که سطح کار را کم کنید؛ در حد توانی که خدا به شما داده است، چه توان فکری و چه توان فیزیکی باشد. لذا حضرت فرمودند:
«يُقَلُّ مِنَ اَلرِّيَاضَةِ»[5]
در تابستان کار و تلاش کم میشود.
اگر تحرک و تلاش کم نشود، فرد دچار غلبه صفرا و مزاجش گرم و خشک میشود.
2) بکارگیری رفعکنندههای خستگی
ممکن است فرد در اثر ورزش زیاد یا ورزش سخت، کار زیاد یا بیش از توان بدن یا عدم بکارگیری استفراغات عمومی بدن، دچار خستگی شود. در اثر انجام کار، بدن دچار نوعی ضایعات و رسوبات میشود و لازم است این مواد زائد از بدن خارج شود. کار، تلاش و ورزش کردن نوعی گرمی در بدن ایجاد میکند، گرمی رسوبات داخل رگها را به جریان میاندازد. بنابراین لازم است این رسوبات با حجامت کردن، خوردن برخی از چیزهایی که خون را صاف میکند؛ مانند برگ چغندر، خوردن تعدیل کنندههای صفرا؛ مانند شربت سکنجبین از بدن خارج شود.
3) روغنمالی
اگر کار و فعالیت سنگین، بر عصبهای بدن فشار وارد کرده است و فرد بدنش را روغنمالی نکند، دچار خستگی میشود؛ در حالی که موظف بوده است، بدنش را مخصوصا در شب روغنمالی کند تا عصبها تقویت شوند:
«يَشُدُّ اَلْعَصَبَ»[6]
خستگی از بدن بیرون رود.
4) حمام رفتن
اگر بهخاطر تعریق سرد یا سردی خارجی که در بدن ایجاد شده، عضلات دچار انقباض و بلغم زیاد شده باشد، فرد موظف است به حمام برود تا ماهیچهها باز و انقباض آنها برطرف شود و در صورت عدم انجام این این کار دچار خستگی میشود.
5) استفاده از خنککنندهها
همچنین فرد موظف بوده است، در هنگام خستگی از برخی نعم الهی که رافع خستگی هستند، استفاده کند؛ مانند کولر، پنکه، باد خنک و بادبزن.
هنگامی که گرمای بدن حالت غیر معمول به خود گرفته باشد، فرد موظف بوده است:
«يُرَوِّحُ بَدَنَهُ»[7]
بدنش را استراحت دهد.
فرد موظف بوده است که بدن را در معرض باد و خنکی قرار دهد یا از سایه، پنکه و کولر استفاده کند ولی این اقدامات را انجام نداده است، لذا فرد احساس خستگی میکند.
6) خوردن پیاز
همچنین موظف بوده است از خوردنیهایی که خستگی را از بین میبرد و در روایات وارد شده است، استفاده کند؛ مثلا خوردن پیاز خستگی را از تن بیرون میبرد:
«اَلْبَصَلُ يَذْهَبُ بِالنَّصَبِ»[8]
خوردن پیاز خستگی را از تن انسان بیرون میبرد.
7) خوردن خرمای برنی
فرد موظف بوده است خرما و مخصوصا خرمای برنی [خرمای مکه] بخورد:
«خَيْرُ تُمُورِكُمُ الْبَرْنِيُّ يَذْهَبُ بِالدَّاءِ وَ لَا دَاءَ فِيهِ ... وَ يَذْهَبُ بِالْإِعْيَاءِ»[9]
بهترین خرمای شما، خرمای برنی است. بیماری را میبرد و هیچ بیماری به همراه ندارد و خستگی را از تن میبرد.
«اعیاء» یعنی خستگی.
خرمای برنی بهترین خرما است ولی خرماهای دیگر هم چنین خاصیتی دارند.
8) خوردن کشمش
افرادی که کارگر یا کارمند هستند یا مشغول کار فیزیکی یا فکری هستند، برای رفع خستگی از خرما یا کشمش استفاده کنند؛ هنگام کار کشمش بخورند. حضرت پیامبر (ص) فرمودند:
«عَلَيْكُمْ بِالزَّبِيبِ فَإِنَّهُ ... وَ يُذْهِبُ اَلنَّصَبَ»[10]
بر شما باد به خوردن کشمش و مویز؛ خواص زیادی دارد از جمله اینکه خستگی را از بدن میبرد.
9) خوردن روغن زیتون
در برخی نسخهها به جای «زبیب»، «زیت» آمده است. این امکان وجود دارد که هر دو نسخه درست باشد: «علیکم بالزبیب» و «علیکم بالزیت»؛ بر شما باد به خوردن کشمش و بر شما باد به خوردن روغن زیتون که خستگی را از تن و بدن بیرون میبرد:
«عَلَيْكُمْ بِالزَّيْتِ فَإِنَّهُ ... وَ يَذْهَبُ بِالْإِعْيَاءِ»[11]
یا
«عَلَيْكُمْ بِالزَّيْتِ فَإِنَّهُ ... وَ يَذْهَبُ بِالضَّنَى»[12]
یا
«عَلَيْكُمْ بِالزَّيْتِ فَإِنَّهُ ... وَ يَشُدُّ اَلْعَصَبَ»[13]
10) آشامیدن آب
خوردن سکنجبین کبد گرم را خنک میکند؛ حتی گاهی لازم است از آب خنک برای رفع خستگی استفاده شود. گفتیم کار و تلاش زیاد صفرا را بالا میبرد و یکی از درمانهای صفرا نوشیدن آب خنک است. ما در همین حد میتوانیم خستگی را از تن بیرون بریم.
11) غمز
یکی از مواردی که در روایات اهل بیت (ع) با صراحت ذکر شده که خستگی را از بدن بیرون میبرد، ماساژ دادن است. خستگی در ماهیچهها و عضلهها احساس میشود و داخل عضلات میافتد. در چنین هنگامی مناسب است که فرد ماساژ ببیند. البته گاهی خستگی، خستگی روحی است. هنگامی که روحش آدمی خسته میشود، میتواند مسافرت کند. وقتی مدت زمانی مشغول کاری باشد، حالت یکنواختی در کارش احساس میکند و روح طلب میکند که از عوامل شادیبخش، نشاطبخش و برطرف کنندهی خستگی استفاده کند. از جمله امور شادیبخش میتوان به مسافرت کردن، نگاه کردن به سبزهجات، گفتگو کردن با دوستان، مطالعه کردن، ملاحظه کردن روایاتی که شادی آور هستند؛ مثلا روایاتی که در باب توصیف بهشت وارد شده، استفاده کرد. لذا در روایات آمده است همانطور که جسم خسته میشود، روح نیز خسته میشود و بایستی غذای جان را به جان انسان عطا نمود؛ با یاد و نام خدا، نماز خواندن، دعا خواندن و تقویت روحی کردن در هنگام خستگی. گاهی وقتها مغز دچار خستگی میشود، برای تقویت آن میتوان در بینی روغن گلبنفشه یا روغنهای متناسب با مزاج چکاند. گاهی ممکن است مغز به علت کار علمی دچار خستگی شده باشد یا کار بدنی که مغز به اعضا دستور داده و فرد کارهای گوناگونی انجام داده، او را دچار خستگی کرده است. در این هنگام میتوان از آیت الهی خواب استفاده کرد؛ حتی میتواند دراز بکشد ولو اینکه نخوابد یا حتی تکیهدادن میتواند رفع خستگی کند. تعبیر «متکئین» که در قرآن آمده است: ﴿مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ﴾[14] ، بر متکاهای بهشتی تکیه میدهند. البته براساس آیه 35 سوره فاطر، در بهشت خستگی وجود ندارد؛ از زبان بهشتیان این طور وارد شده است: ﴿لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ﴾[15] ؛ بهشتیان در بهشت هیچگونه خستگی و رنجی احساس نمیکنند. رنج و خستگی مربوط به دنیا است که میتوان از تکیه دادن بر متکا یا دراز کشیدن یا خوابیدن برای رفع آن استفاده کرد.
خستگی از منظر حکیم بوعلی
در کتاب قانون حکیم بوعلی بحث خستگی به عنوان بیماری مطرح شده است. ایشان میفرماید: منشأ خستگی دو چیز است: ورزش کردن و عوامل خودبخودی؛ یعنی خستگیهایی که فرد خودبهخود در خود احساس میکند. اگر چه اهل ورزش نبوده باشد و ورزش نکرده باشد. حکیم بوعلی چهار نوع خستگی را معرفی کردند که هر کدام نشانهها و درمانهایی دارد.
در کتاب «قانون» جلد اول ترجمه عبدالرحمن شرفکندی آمده است:
خستگیهای بعد از ورزش
«میگوییم: سه نوع خستگی وجود دارد ولی نوع چهارمی نیز به آنها اضافه میشود و همهی آنها از دو منبع سرچشمه میگیرند. خستگیهای سهگانه عبارتند از: خستگی قرحهای، خستگی کشیدگی (تمددی) و خستگی ورمی (دملی). آنچه که به عنوان خستگی نوع چهارم بر آنها افزوده میشود نوعی است که به خستگی زبری و خشکی و بیتوشی معروف است.»[16]
1) خستگی قرحهای
«در این خستگی در سطح پوست دردی احساس میشود که شبیه موقع دست زدن به زخم میماند و اگر در زیر پوست احساس شود، شدیدتر است و آن را نیز با حس کردن به وسیلهی دست میتوان شناخت. ممکن است دردمند، این درد را در موقع حرکت کردن احساس کند و آن را مانند درد خلیدن (نیش زدن) خار درک کند. کسانی که به این درد خستگی گرفتارند از حرکت و حتی کش دادن اندامهای خود ناراحت میشوند و یا کش دادن را با ناتوانی انجام میدهند. اگر درد شدت یابد به لرزش دچار میشوند و اگر خیلی شدیدتر شد به تب و لرز گرفتار میگردند. عامل این درد ورزشهای سخت است که موجب زیاد شدن مواد دفعی آبکی و تند گردیده است و یا از شدت حرکت گوشت و پیه گداخته است و بطور کلی از خلطهای بد است که در رگها منتشر شدهاند و خون پسندیده، نیروی آنها را از هم پاشیده است و موقعی که به اطراف پوست میرسند، از آزار رسانی بازماندهاند و تنها آزارشان آن است که این نوع خستگی را همراه دارند. اگر این خلطها کمی بجنبند، لرزه بر اندام میافتد و اگر زیاد بجنبند تب و لرز ببار میآید. گاهی نیز ممکن است خلطهای تند جدا شوند و بصورت خام در رگها بمانند و نیز ممکن است که خلطهای خام در گوشت نیز باشند.»[17]
به نظر میرسد عبارت «خون پسندیده» در واقع خون ناپسند بوده باشد؛ منظور حکیم بوعلی خون ناپسند بوده است که وقتی مواد دفعی یا خلطهای بد در رگها جمع شدند، اینها نیروی بدن را از هم پاشیدهاند.
در رابطه با درمان این نوع خستگی جناب بوعلی در فصل چهاردهم در ذیل عنوان علاج خستگی ناشی از ورزش آورده است:
درمان خستگیهای قرحهای
«اگر ورزشکار خستگی قرحهای داشته باشد و درد از ورزش ناشی شده باشد به محض پیدا شدن خستگی باید ورزش را کاهش دهد. اگر درد بر اثر زیادی خلطها روی آورد باز باید ورزش را کم کرد؛ چنانچه ناشی از بیماری پرخوری باشد و مدت زیادی از بیماری نگذشته باشد، باید زیان آن را به وسیلهی گرسنگی و تخلیه از بین برد و درد طرف پوست را با ماساژ آهسته و زیاد و همراه روغنمالی چاره کرد و نباید تا روز سوم بر جای درد فشار وارد ساخت. ورزش بعد از این مراحل بازیابی نیرو را انجام میدهد. در روز اول غذای بیمار همان غذای عادی قبلی است ولی باید کمتر بخورد و در روز دوم باید خوراکهای نمبخش تناول کند. اگر رگها از آلایش پاک باشند و مواد خام در پیه رودهها باشد، مالش خام را پخته میگرداند، به ویژه اگر داروی گرمکنندهای نیز به بیمار برسد. روغن ترنگوت (غرب)، روغن شبیت و بابونه و این قبیل گیاهان در چنین حالتی بسیار مفیدند. همچنین اگر ریشهی سلق را با روغن در ظرف گشادی بپزند داروی خوبی است. روغن ریشهی گل ختمی، روغن ریشهی قثاع الحمار، روغن هزار گوشان، روغن اشنان و هر روغن دیگری که اثری از اشنان در آن باشد، مفید است.»[18]
منظور جناب بوعلی از تعبیر «مالش خام را پخته میگرداند» این است که به صورت ملایم دور ناف را در خلاف جهت عقربههای ساعت ماساژ رودهای دهند؛ ابتدا روده کوچک و بعد رودهی بزرگ را ماساژ دهند؛ این موجب پختگی مواد داخل روده میشود.
روغن شبت یا شبیت همان روغن شوید است. روغن بابونه عصبها را تقویت میکند. عصبهای داخل ماهیچهها را تقویت و میتواند خستگی را از دل ماهیچهها از بین میبرد.
به چغندر، سِلق میگویند؛ چغندر، ساقه و برگ آن. در توضیح عبارت «اگر ریشهی سلق را با روغن در ظرف گشادی بپزند داروی خوبی است»، میتوان گفت که بهترین روغن، روغن برگ چغندر است زیرا در روایات تأکید زیادی بر برگ چغندر شده است و برگ چغندر، «عَلَيْكُمْ بِالسِّلْقِ ... وَ هُوَ يَشُدُّ اَلْعَصَبَ»[19] عصبها را تقویت میکند. لذا بهتر است برگ چغندر را در روغنی حرارت دهند و استفاده کنند.
اشنان معمولا در صنعت صابونسازی استفاده میشود و شویندهی خوبی است. برای عفونتزدایی دهان و شستوشو و پاک کنندگی آن خوب است. گیاه اشنان را گرفته و در روغن قرار دهند و حرارت دهند تا هر چه خواص دارد، به روغن منتقل شود. این روغن را به بدن بمالند که برای رفع خستگیها بسیار مفید است.
دیگر انواع خستگی و درمانهای آنها در جلسات بعد بیان خواهد شد.