1404/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدّمات حکمت «5»/فصل دوم /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل دوم /مقدّمات حکمت «5»
بسیاری از علما، احراز عدم قرینه را نیز در جهت ظهور کلام در طبیعت مطلقه و اطلاقگیری لازم میدانند و در مقابل بعضی مانند محقّق بروجردی(ره) و حضرت امام(ره) لازم نمیدانند و احراز عدم قرینه را از محقّقات اطلاق میدانند، چون با وجود قرینه، اطلاقی منعقد نمیشود تا ما در صدد اثبات ارسال و شیوع و اراده اطلاق از آن لفظ مقیّد برآییم.
فائدة:
این بیان محقّق بروجردی و حضرت امام (ره) در صورتی صحیح است که مراد قائلین به مقدّمه مذکور، عدم قرینه آشکار بر تقیید باشد ولی همان طور که بیان شد، مراد آنها احتمال قرینه خفیّه یا عدم نقل قرینه و یا احتمال آوردن قرینه بعد از صدور کلام به صورت مطلق میباشد و در این صور، قطعاً احراز عدم تقیید و عدم قرینه از امور لازم در جهت اثبات اطلاق میباشد نه از محقّقات آن؛ فافهم.
در مورد پرسش دوم، دو نظریّه در بین علمای علم اصول مطرح میباشد:
1. بعضی مانند محقّق خویی(ره) تصریح مینمایند که: «الثالث: أن لا يأتي المتكلّم بقرينة لا متّصلة و لا منفصلة»[1] .
2. ظهور عبارات بعضی از علما مثل محقّق خراسانی(ره) این است که ملاک و مناط در ظهورگیری، احراز عدم قرینه متّصله میباشد. البته عبارت ایشان در ما نحن فیه مطلق بوده و میفرمایند: «إنتفاء ما یوجب التعیین» و این ظهور در انتفاء قرینه متّصله و منفصله دارد ولی ایشان در بحث از حجّیّت ظواهر میفرمایند: «لو كان الخلل المحتمل فيه أو في غيره بما اتّصل به لأخلّ بحجّيّته، لعدم انعقاد ظهور له حينئذ وإن انعقد له الظهور لولا اتّصاله».
خلاصه آن که در مورد لزوم احراز عدم قرینه متّصله بحثی نمیباشد و همه قائلین به مقدّمه مذکور آن را قبول دارند، بحث و نزاع در مورد لزوم و عدم لزوم احراز عدم قرینه منفصله است؛ به عبارتی آیا با عدم احراز قرینه منفصله، ظهور تصدیقی برای کلام منعقد میشود یا خیر؟ در صورت اول با پیدا شدن دلیل دالّ بر قرینه، دلیل دوم با دلیل اول تعارض مینماید زیرا کلام اول، ظهور تصدیقی در تمام الموضوع بودن طبیعت مطلقه دارد ولی کلام دوم ظهور تصدیقی در تمام الموضوع بودن طبیعت مقیّده دارد ولی در صورت دوم اصلاً ظهوری منعقد نمیشود.
فائدة:
به نظر میرسد حقّ با مصنّف است چون بعد از احراز این که متکلّم در مقام بیان تمام مراد خود میباشد، احراز عدم قید متّصل، باعث ظهور تصدیقی کلام در طبیعت مطلقه خواهد شد و نهایتاً با پیدا شدن قرینه منفصله، کلام متکلّم که ظهور در طبیعت مطلقه داشت، از حجّیّت ساقط گردیده و باید حمل بر مقیّد گردد.