1404/01/31
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدّمات حکمت «2»/فصل دوم /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل دوم /مقدّمات حکمت «2»
۱. محقّق خراسانی؟ره؟ در ما نحن فیه مقدّمات حکمت را مشتمل بر سه امر میدانند: اولین مقدّمه این است که متکلّم در مقام بیان باشد؛ مقدّمه دوم این است که قرینه بر تقیید وجود نداشته باشد؛ مقدّمه سوم این است که قدر متیقّن در مقام تخاطب نباشد.
۲. محقّق عراقی؟ره؟ مقدّمات حکمت را چهار امر دانسته و علاوه بر سه مقدّمه مذکور در کلام محقّق خراسانی، عدم انصراف لفظ به فرد یا گروهی خاصّ را نیز از جمله مقدّمات حکمت به حساب میآورند. ایشان پس از ذکر مقدّمات مذکور در پایان میفرمایند: «ثم إنّ من القرائن المانعة عن الأخذ بالإطلاق کما عرفت هو الإنصراف».[1]
۳. محقّق نائینی؟ره؟ مقدّمات حکمت را دو امر میدانند؛ یکی در مقام بیان بودن متکلّم و دیگری عدم وجود قرینه بر اراده تقیید، چه قرینه متّصله باشد و چه قرینه منفصله.[2]
۴. محقّق خویی؟ره؟ مقدّمات حکمت را مشتمل بر سه امر میدانند. مقدّمه اول در نظر ایشان این است که متکلّم متمکّن از بیان قید باشد؛ مقدّمه دوم این است که متکلّم در مقام بیان باشد و مقدّمه سوم این است که قرینه متّصله یا منفصله بر اراده تقیید وجود نداشته باشد.[3]
۵. شهید صدر؟ره؟ مقدّمات حکمت را دو امر میدانند. یکی در مقام بیان بودن متکلّم و دیگری عدم وجود قرینه متّصله بر اراده تقیید. ایشان بعد از ذکر نظریّه محقّق خراسانی راجع به تعداد مقدّمات حکمت، مقدّمه سوم ایشان یعنی عدم وجود قرینه در مقام تخاطب را از مقدّمات حکمت برای استفاده اطلاق، به حساب نیاورده و میفرمایند: «و الصحیح إنّ وجود القدر المتیقّن في مقام التخاطب لا یضرّ بإنعقاد الإطلاق».[4]
۶. محقّق حائری؟ره؟ قائل به این میباشد که یک امر به عنوان مقدمه حکمت در جهت اثبات اطلاق وجود دارد و آن عدم ذکر قرینه بر اراده تقیید میباشد. ایشان بعد از بیان مقدمات حکمت که در کلام محقق خراسانی وجود داشت در صدد نقد و بررسی آنها بر آمده میفرمایند:
«و یمکن أن یقال بعدم الحاجة إلی إحراز کون المتکلّم في مقام بیان تمام المراد في الحمل علی الإطلاق عند عدم القرینة... ثمّ إنّ وجود القدر المتیقّن في مقام التخاطب لا یضرّ بالحمل علی الإطلاق ما لمیصل علی حدّ الإنصراف».[5]
۷. محقّق بروجردی؟ره؟ در نهایه[6] و در لمحات[7] و همچنین حضرت امام در مناهج[8] قائل به این میباشند که تنها مقدّمهای که برای اجرای اطلاق لازم است، در مقام بیان بودن متکلّم میباشد. محقّق بروجردی در لمحات بعد از بیان مقدّمات حکمت مذکور در کلام محقّق خراسانی و نقد و بررسی آنها به صورت تفصیلی در پایان در مقام جمعبندی میفرمایند:
«فتحصّل من جمیع ما ذکرنا أنّ المقدّمات الّتي مهّدها المحقّق الخراسانی؟رح؟ لا تکون دخیلة في التمسّك بالإطلاق -علی مسلکنا- إلّا المقدّمة الأولی؛ أی کون المتکلّم في مقام البیان».[9]