1404/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «12»/فصل اول /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل اول /تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «12»
و أنت خبيرٌ بأنّه لا تعيّن[1] في تعريف الجنس إلّا الإشارة إلى المعنى المتميَّز بنفسه من بين المعاني ذهناً[2] . و لازمه أن لا يصحّ حمل المعرَّف باللام -بما هو معرَّفٌ- على الأفراد؛ لما عرفت من امتناع الاتّحاد مع ما لاموطن له إلّا الذهن إلّا بالتجريد، و معه[3] لا فائدة في التقييد.
مع أنّ التأويل و التصرّف في القضايا المتداولة في العرف غيرُ خالٍ عن التعسّف[4] . هذا.
مضافاً إلى أنّ الوضع لِما لا حاجة إليه -بل لابدّ من التجريد عنه و إلغائه[5] في الاستعمالات المتعارفة المشتملة على حمل المعرّف باللام أو الحمل عليه- كان لغواً، كما أشرنا إليه.
قوله: «و أنت خبيرٌ بأنّه لا تعيّن في تعريف الجنس إلّا الإشارة إلى المعنى المتميّز بنفسه من بين المعاني...».
احتمال اول مورد پذیرش مصنّف در مورد «ال» جنس واقع نگردیده است زیرا لازمه تعیین و تشخیص در جنس این است که مدخول «ال» به عنوان جنسی از اجناس در ذهن از بین اجناس دیگر تمییز و تشخیص داده شود و لازمه این تعیین و تشخیص ذهنی این است که:
اولاً قابل حمل بر افراد و مصادیق خارجی نباشد؛ چون معنا و مفهومی که از وجود ذهنی برخوردار باشد، جایگاه آن در ذهن بوده و فردی از افراد آن در خارج وجود ندارد، مگر این که از آن تعیین و تشخیص ذهنی، جدا گردد و در این فرض هم ثمرهای برای آوردن «ال» در جهت تعیّن و تشخّص مدخول آن به لحاظ جنس باقی نمیماند؛
و ثانیاً ما میبینیم این الفاظ مثل ﴿خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفاً﴾ بر افراد و مصادیق خارجی صدق میکند، بدون این که تأویل و تصرّفی در معنای آنها صورت گرفته باشد، لذا ادّعای تجرید در این الفاظ در هنگام حمل بر افراد و مصادیق خارجی، ادّعایی صحیح نمیباشد؛
و ثالثاً واضع الفاظ را برای انتقال معانی و مفاهیم مورد نیاز وضع مینماید و از آن جا که احتیاج بشر بکارگیری این الفاظ در جهت فهماندن افراد و مصادیق خارجی است، وضع آنها برای معانی و مفاهیم ذهنیّه امری لغو خواهد بود.