1404/01/19
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «11»/فصل اول /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل اول /تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «11»
و الظاهر: أنّ الخصوصيّة في كلّ واحد من الأقسام من قِبل خصوص «اللام» أو من قِبل قرائن المقام من باب تعدّد الدالّ و المدلول، لا باستعمال المدخول ليلزم فيه [1] المجاز أو الاشتراك[2] ، فكان المدخول على كلّ حال مستعملاً في ما يستعمل فيه غير المدخول.
و المعروف أنّ «اللام» تكون موضوعةً للتعريف و مفيدةً للتعيين في غير العهد الذهنيّ.
نقد و بررسی احتمالات مذکور
قوله: «و الظاهر: أنّ الخصوصيّة في كلّ واحد من الأقسام من قِبل خصوص «اللام» أو من قِبل قرائن...».
ظاهراً احتمال سوم قائلی ندارد چون لازمه آن این است که مدخول «ال» مانند «الرجل» به صورت مجازی یا به صورت اشتراک لفظی در جهت افاده خصوصیّتی از خصوصیّات مذکور به کار گرفته شود؛ مثلاً در آیه شریفه ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...﴾، لفظ «إنسان» در جهت افاده معنای عمومیّت و شمولیّت نسبت به تمام افراد و مصادیق به کار گرفته شده باشد و این امری است که بالوجدان قابل پذیرش نمیباشد، چون لفظ «إنسان» در همان معنای موضوعله خود به کار گرفته شده است لذا مصنّف در این زمینه میفرمایند:
«و الظاهر: أنّ الخصوصيّة في كلّ واحد من الأقسام من قِبل خصوص «اللام» أو من قِبل قرائن المقام من باب تعدّد الدالّ و المدلول، لا باستعمال المدخول ليلزم فيه المجاز أو الاشتراك، فكان المدخول على كلّ حال مستعملاً في ما يستعمل فيه غير المدخول».
قوله: «و المعروف أنّ «اللام» تكون موضوعةً للتعريف و مفيدةً للتعيين في غير العهد الذهنيّ».
اما احتمال اول و دوم -یعنی احتمال اشتراک لفظی یا اشتراک معنوی- نظریّه معروف و رایج است.
البته مشهور، این نظریّه را در مورد «ال» عهد ذهنی قبول ندارند و در عهد ذهنی، شناخت مخاطب و متکلّم را مفید تعیین و تشخیص میدانند. به عبارتی در مواردی مانند عهد ذکری اگر «ال» بر کلمه وارد نشود، مثلاً گفته شود: «جائني رجل و رجل ذهب»، تعریف و تشخیص ایجاد نگردیده و رجل ثانی، غیر از رجل اول خواهد بود ولی اگر عهد ذهنی وجود داشته باشد و ما بگوییم: «جائني رجل و رجل ذهب»، مخاطب متوجّه رجل مورد نظر میشود، لذا مصنّف در ما نحن فیه میفرمایند: «و المعروف أنّ «اللام» تكون موضوعةً للتعريف و مفيدةً للتعيين في غير العهد الذهنيّ».