« فهرست دروس
درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه

1403/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «5»/فصل اول /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن

 

موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل اول /تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «5»

 

و لا ريب أنّها[1] موضوعة لمفاهيمها بما هي هي مبهمة مهملة بلا شرطٍ أصلاً ملحوظٍ معها[2] ، حتّى لحاظ أنّها[3] كذلك[4] .

و بالجملة: الموضوع له اسم الجنس هو نفس المعنى و صِرف المفهوم غيرِ الملحوظ معه[5] شي‌ءٌ أصلاً -الّذي[6] هو المعنى بشرط شي‌ء-، و لو كان ذاك الشي‌ء هو الإرسال و العموم البدليّ، و لا الملحوظ معه[7] عدمُ لحاظ شي‌ءٍ معه -الّذي هو الماهيّة اللابشرط القسميّ-؛ و ذلك لوضوح صدقها -بما لها من المعنى- بلا عناية التجريد عمّا هو قضيّة الاشتراط و التقييد فيها، كما لا يخفى.

مع بداهة عدم صدق المفهوم بشرط العموم على فردٍ من الأفراد و إن كان يعمّ كلّ واحد منها بدلاً أو استيعاباً. و كذا المفهوم اللابشرط القسميّ، فإنّه كلّيّ عقليّ لا موطن له إلّا الذهن، لا يكاد يمكن صدقه[8] و انطباقه عليها[9] ؛ بداهة أنّ مناطه[10] الإتّحاد بحسب الوجود خارجاً، فكيف يمكن أن يتّحد معها[11] ما لا وجود له إلّا ذهناً؟

 

بیان اصل بحث

قوله: «و لا ريب أنّها موضوعة لمفاهيمها بما هي هي مبهمة مهملة بلا شرطٍ أصلاً ملحوظٍ معها...».

مصنّف می‌فرمایند اسماء اجناس برای مفاهیم خود به صورت مهمله و مبهمه وضع شده‌اند. یعنی ذات معنا و صرف مفهوم بما هي هي، بدون لحاظ تقیّد و یا لحاظ عدم تقیّد آن به شیء دیگر. به عبارتی اسماء اجناس برای ماهیّت به صورت لابشرط مقسمی وضع شده اند که جامع بین بشرط‌شيء، بشرط‌لا و لابشرط قسمی می‌باشد.

بنابراین اسماء اجناس نه وضع شده‌اند برای ماهیّت بشرط‌شيء ولو این که آن شیء ارسال باشد یعنی ماهیّت با لحاظ اطلاق و ارسال و نه وضع شده‌اند برای ماهیّت به صورت لابشرط یعنی ماهیّت با لحاظ عدم لحاظ یک شیء که لابشرط قسمی می‌باشد و از آن به صرف الوجود نیز یاد می‌شود.

اما عدم وضع آن برای ماهیّت به قید ارسال و شیوع به این دلیل است که ماهیّت با قید مذکور قابل صدق بر هر فرد خود به تنهایی نمی‌باشد، چون هر فرد از افراد ماهیّت فاقد شیوع و ارسال است، در حالی که می‌بینیم اسماء اجناس بر هر فرد از افراد خود به صورت حقیقی قابل صدق بوده و در استعمال آنها در افراد خود مجازگویی وجود ندارد.

و اما عدم وضع آنها برای ماهیّت بدون قید و به صورت صرف الوجود به این دلیل است که ماهیّت در این صورت، امری ذهنی بوده و جایگاهی غیر از ذهن ندارد و نباید قابل صدق بر افراد خارجی باشد، در حالی که صدق اسم جنس بر افراد خارجی امری غیر قابل انکار است.

خلاصه آن که مصنّف می‌فرمایند اسماء اجناس برای ماهیّت به صورت لابشرط مقسمی وضع شده‌اند لذا استعمال آنها در افراد مختلف ماهیّت (بشرط‌شيء، لابشرط و بشرط‌لا) حقیقی می‌باشد نه مجازی و با اجرای أصالة الحقیقة ما نمی‌توانیم اطلاق را در کلام ثابت کنیم، بلکه وابسته به مقدّمات حکمت خواهد بود.

محقّق خویی نیز بعد از بیان نکات مقدّماتی در این زمینه می‌فرمایند:

«و بعد ذلك نقول: إنّ اسم الجنس موضوع للماهیّة المهملة دون غیرها من أقسام الماهیّة و هي الجامعة بین جمیع تلك الأقسام بشتّی لحاظاتها و قد عرفت أنّها معرّاة من تمام الخصوصیّات و التعیّنات (الذهنيّة و الخارجیّة) حتّی خصوصیّة قصر النظر علیها و السبب فیه هو أنّه لو کان موضوعاً للماهیة المأخوذ فیها شيء من تلك الخصوصیّات لکان استعماله في غیرها مجازاً و محتاجاً إلی عنایة زائدة حتّی ولو کانت تلك الخصوصیّة قصر النظر علی ذاتها و ذاتیّاتها، لما عرفت من أنّه نحو من التعیّن و هو غیر مأخوذ في معناه الموضوع له فالمعنی الموضوع له مبهم من جمیع الجهات».[12]

خلاصه آن که اسماء اجناس مانند: رجل و فرس، برای معانی و مفاهیم خود وضع شده‌اند و هیچ خصوصیّتی خارج از ذات و ذاتیّات در معنای آنها لحاظ نگردیده است، لذا معنای آنها از ابهام و اهمال برخوردار می‌باشد؛ به همین جهت اگر مقدّمات حکمت جاری گردد ما می‌توانیم با تکیه بر مقدّمات حکمت، اطلاق را بر عهده متکلّم قرار دهیم و الّا کلام از زوایای دیگر اجمال و ابهام خواهد داشت.

 


[1] أي: أنّ اسماء الأجناس.
[2] أي: مع المفاهیم.
[3] أي: أنّ المفاهیم.
[4] أي: مبهمة مهملة.
[5] أي: مع المفهوم.
[6] قید برای «الملحوظ».
[7] أي: مع المفهوم.
[8] أي: صدق اللابشرط القسميّ.
[9] أي: علی الأفراد.
[10] أي:‌ مناط الصدق.
[11] أي: مع الأفراد.
[12] محاضرات في أصول الفقه، ج۵، ص۳۴۷.
logo