1403/11/30
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «3»/فصل اول /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل اول /تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «3»
و قد نَبَّهْنا[1] في غير مقام[2] على أنّ مثله[3] شرح الاسم، و هو[4] ممّا يجوز أن لا يكون بمُطَّرِد[5] و لابمُنْعَكِس[6] .
فالأولى الإعراض عن ذلك[7] ببيان ما وضع له بعض الألفاظ الّتي يطلق عليها المطلق أو غيرها ممّا يناسب المقام.
نقد تعریف مذکور
قوله: «و قد أشكل عليه بعضُ الأعلام بعدم الاطّراد و الانعكاس، و أطال الكلام في النقض و الإبرام».
بعضی از علما مانند صاحب فصول در مقام ایراد بر تعریف مذکور برآمده و میفرمایند تعریف مذکور مانع اغیار نبوده و جامع افراد نیز نمیباشد؛[8] چون از طرفی تعریف مذکور شامل الفاظ دالّ بر عموم بدلی مانند «أيّ» استفهامیّه میشود زیرا این الفاظ نیز دلالت بر معنای شایع در افراد یک جنس دارند، در حالی که از جمله الفاظ مطلق به حساب نمیآیند و از طرف دیگر شامل الفاظ دالّ بر ماهیّات مانند اسماء اجناس مثل «رجل» نمیشود، در حالی که این الفاظ از جمله الفاظ مطلق به حساب میآیند، لذا مصنّف در ما نحن فیه میفرمایند: «و قد أشكل عليه بعضُ الأعلام بعدم الاطّراد و الانعكاس، و أطال الكلام في النقض و الإبرام».
قوله: «و قد نبّهنا في غير مقام على أنّ مثله شرح الاسم، و هو ممّا يجوز أن لا يكون بمطّرد و لا بمنعكس».
مصنّف در ادامه میفرمایند همان طور که در گذشته مکرّر بیان شد، این تعاریف، از نوع تعریف شرح الإسمی بوده و در صدد بیان ماهیّت و معنای حقیقی نمیباشند تا این که بحث از قواعد تعریف مانند جامعیّت و مانعیّت مطرح گردد، بلکه این تعاریف در صدد آشنایی اجمالی مخاطب با معنا و مفادّ یک حقیقت و ماهیّت هستند.
قوله: «فالأولى الإعراض عن ذلك ببيان ما وضع له بعض الألفاظ الّتي يطلق عليها المطلق أو غيرها...».
مصنّف در پایان میفرمایند مناسب این است که از تعریف مطلق، رویگردانی شود و به یک بیان کوتاه و اجمالی اکتفا گردد و برای آشنایی بهتر با معنای مطلق به الفاظ دالّ بر معنای مطلق مانند اسماء اجناس و الفاظی که با معنای مطلق تناسب دارند مانند عَلَم جنس بپردازیم؛ به همین جهت بعضی از اصولیّون مانند مرحوم شهید صدر در باب مطلق و مقیّد از همان ابتدا به بررسی الفاظ دالّ بر اطلاق پرداخته و سخنی از تعریف مطلق و مقیّد مطرح نکردهاند.
فائدة:
به نظر میرسد بیان تعریف مطلق با کلمات پیچیده، در واقع دور شدن از حقیقت آن را به همراه دارد، در حالی که معنای مطلق در مقابل معنای مقیّد امری روشن و مشخّص در اذهان مردم بوده و نیازی به این تعاریف پیچیده ندارد کما این که مرحوم حضرت امام در تعریف آن فرمودند: «المطلق هو المعنی الخالي عن القید»؛[9] لذا محقّق خویی، در ابتدای بحث از مطلق و مقیّد میفرمایند:
«المطلق في اللغة بمعنی المرسل الّذي لم یقیّد بشيء في مقابل المقیّد الّذي هو مقیّد به و منه یقال: أنّ فلاناً مطلق العنان یعنی أنّه غیر مقیّد بشيء و أمّا عند الأصولیّین فالظاهر أنّه لیس لهم في إطلاق هذین اللفظین إصطلاح جدید، بل یطلقونهما بما لهما من المعنی اللغويّ و العرفيّ...».[10]
خلاصه آن که ایشان میفرمایند عنوان مطلق و مقیّد در اصطلاح علم اصول برخوردار از معنای جدیدی نمیباشد، بلکه مراد اصولیّون از آنها همان معنای لغوی و عرفی میباشد لذا در تعریف مطلق گفته میشود: «لفظی که معنای شایع دارد و قیدی در جهت تضییق آن معنا آورده نشده است» و در مقابل در تعریف مقیّد گفته میشود: «لفظی که برخوردار از معنای شایع می باشد ولی در جهت تضییق آن معنا، قیدی در کلام اخذ شده است».
به نظر میرسد همین بیان محقّق خویی در ما نحن فیه صحیح میباشد چون همان طور که مکرّر بیان شد در علومی که با مباحث الفاظ و معانی سروکار دارند، غرض از تدوین آن علوم، بیان چیزی است که از آن الفاظ در نزد عرف فهمیده میشود لذا مطابق قاعده در صدد بیان معنای عرفی و لغوی میباشند و وجهی برای خلق اصطلاح جدید وجود ندارد و در ما نحن فیه نیز قطعاً مراد اصولیّون از عنوان مطلق و مقیّد، همان معنایی است که در نزد عرف اراده میشود و روشن است که مطلق در نزد عرف یعنی معنای بدون قید و در مقابل، مقیّد یعنی معنا به همراه قید.
بیان الفاظ مطلق
قوله: «فمنها: اسم الجنس، كإنسان و رجل و فرس و حيوان و سواد و بياض... إلى غير ذلك من أسماء...».
بحث در مورد این است که چه الفاظی مفید اراده اطلاق حکم به معنای اراده طبیعت مرسله و من حیث هي هي و با قطع نظر از خصوصیّات متشخّصه میباشند؟
در بیان علمای علم اصول الفاظی در این زمینه ذکر شده است و نسبت به دلالت و عدم دلالت آنها بر اطلاق بحث میباشد لذا مصنّف هر یک از آنها را به صورت مستقلّ مورد بحث و بررسی قرار میدهند.