1403/11/29
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «2»/فصل اول /مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن
موضوع: مقصد پنجم: مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن/فصل اول /تعریف مطلق و بیان مصادیق آن «2»
عُرّف المطلق بأنّه: ما دلّ على شائع في جنسه.
بیان تعریف مطلق
در بین علمای علم اصول، تعاریف مختلفی راجع به مطلق بیان شده است؛ مثلاً فخر رازی در مقام بیان تفاوت عامّ و مطلق میفرمایند:
«اللفظ الدالّ علی الحقیقة من حیث إنّها هي هي من غیر أن یکون فیه دلالة علی شيء من قیود تلك الحقیقة سلباً کان ذلك القید أو إیجاباً فهو المطلق.
و أمّا اللفظ الدالّ علی تلك الحقیقة مع قید الکثرة فإن کانت الکثرة کثرةً معیّنةً بحیث لا یتناول ما یزید علیها فهو اسم العدد و إن لم تکن الکثرة کثرةً معیّنةً فهو العامّ». [1]
و مرحوم شهید ثانی در مقام بیان تفاوت عامّ و مطلق میفرمایند:
«العامّ هو الدالّ علی الماهیّة بإعتبار تعدّدها و المطلق هو الدالّ علیها من حیث هي، لا بقید وحدة و لا تعدّد. و مرجعه إلی أنّ العامّ هو الماهیّة بشرط شيء و المطلق الماهیّة لا بشرط شيء».[2]
محقّق بروجردی در تعریف مطلق و مقیّد میفرمایند:
«المطلق: ما یکون موضوعاً لحکم من الأحکام، بلا دخالة قید فیه غیر ذاته و یقال له المطلق؛ لإطلاقه عن القیود و السلاسل و لکونه جاریاً علی مقتضی ذاته.
و المقیّد: ما یکون موضوعاً لحکم مع دخالة شيء آخر فیه و یقال له المقیّد؛ لتقیّده».[3]
و مرحوم امام در تعریف مطلق میفرمایند: «المطلق هو المعنی الخالي عن القید».[4]
صاحب قوانین در تعریف مطلق میفرمایند: «ما دلّ علی شائع في جنسه»[5] و این تعریف را به اکثر اصولیون نسبت میدهند. مصنّف نیز در ما نحن فیه همین تعریف را بیان نموده و میفرمایند:«عُرّف المطلق بأنّه: ما دلّ على شائع في جنسه» و توضیحی در این زمینه ارائه نمیدهد. صاحب معالم نیز همین تعریف را ذکر نموده است.[6]
محقّق آمدی نیز پس از تعریف مطلق به صورت مجمل به «النکرة في سیاق الإثبات» در مقام تعریف مفصّل بر آمده و میفرمایند: «و إن شئت قلت: هو اللفظ الدالّ علی مدلول شائع في جنسه» و سپس در صدد توضیح قیود تعریف مذکور بر آمده و میفرمایند:
«فقولنا: (لفظ) کالجنس للمطلق و غیره. و قولنا: (دالّ) احتراز عن الألفاظ المهملة. و قولنا: (علی مدلول) لیعمّ الوجود و العدم. و قولنا :(شائع في جنسه) احتراز عن أسماء الأعلام و ما مدلوله معیّن أو مستغرق».[7]
با توجّه به توضیحات محقّق آمدی ذیل تعریف مذکور، مراد از «ما» موصوله در تعریف مصنّف، لفظ میباشد و مراد از قید «دالّ» الفاظ مستعمل است در مقابل الفاظ مهمل و مراد از قید «شایع»، معنا و مفادی است که تعیّن نداشته و قابل صدق بر افراد کثیر میباشد و مراد از «في جنسه»، این است که لفظ مذکور برخوردار از افراد مماثل میباشد، لذا معنای تعریف مذکور این است: «مطلق لفظی است که وضع شده برای دلالت بر معنای کلّی و قابل صدق بر افراد کثیر»؛ لذا محقّق قمّی ذیل تعریف مذکور در مقام تفسیر آن میفرمایند:
«أي: علی حصّة محتملة الصدق علی حصص کثیرة مندرجة تحت جنس ذلك الحصّة و هو المفهوم الکلّي الّذي یصدق علی هذه الحصّة و علی غیرها من الحصص...».[8]