« فهرست دروس
درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه

1403/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

ادوات عموم «3»/فصل دوم /مقصد چهارم: عام و خاص

 

موضوع: مقصد چهارم: عام و خاص/فصل دوم /ادوات عموم «3»

و[1] لا ينافي اختصاصه[2] به[3] استعمالَه[4] في الخصوص عنايةً[5] ، بادّعاء أنّه[6] العموم، أو بعلاقة[7] العموم و الخصوص

قائلین به نظریّات مذکور برای اثبات نظریّه خود ادلّه مختلفی ذکر نموده‌اند که در کتب مفصّل اصولی مانند: معالم‌الدّین، العدّه و الذّریعه و الإحکام آمدی به آنها پرداخته شده است ولکن ذکر همه آن ادلّه و نقد و بررسی آنها از مجال بحث ما خارج است و به ذکر ادلّه‌ای که مصنّف در ما نحن فیه در صدد نقد و بررسی آنها برآمده، اکتفا می‌شود.

یکی از ادلّه قائلین به نظریّه سوم یعنی اشتراک، مطابق بیان صاحب معالم این است که:

«أنّ الألفاظ الّتي یدّعی وضعها للعموم تستعمل فیه تارة و في الخصوص أخری، بل استعمالها في الخصوص أکثر و ظاهر استعمال اللفظ في شیئین أنّه حقیقة فیهما و قد سبق مثله»[8] ؛

یعنی الفاظی مانند: «کلّ» و «جمیع» که ادّعا شده است از ادوات مختصّ به عموم می باشند، در بسیاری از موارد در معنای خصوص به کار گرفته شده‌اند و این نشان‌دهنده آن است که برای معنای جامع میان عموم و خصوص وضع شده‌اند و اختصاصی به عموم ندارند لذا استعمال آنها، هم در عموم استعمال حقیقی می‌باشد و هم در خصوص.

محقّق خراسانی در پاسخ می‌فرمایند اختصاص این الفاظ به عموم منافاتی با استعمال آنها در معنای خاصّ ندارد چون استعمال، اعمّ از حقیقت و مجاز است لذا شاید استعمال این الفاظ در معنای خاصّ از باب مجاز در کلمه باشد به این صورت که از خاصّ ادّعای عامّ شود کما ذهب إلیه السکّاکي یا از باب مجاز مرسل باشد به علاقه عموم و خصوص.

فائدة

البته با تأمّل در عبارات قائلین به استدلال مذکور روشن می‌گردد که استدلال آنها به بیان مذکور نمی‌باشد تا این که در پاسخ گفته شود: «إنّ الإستعمال أعمّ من الحقیقة و المجاز»، بلکه استدلال آنها این است که لفظ «کلّ» و مانند آن در مقام‌های مختلف مانند: «أکرم کلّ عالم» و «أکرم کلّ عالم عادل» و «أکرم کلّ عالم إلّا زیداً» در جهت افاده معنای عمومیّت یا معنای خاصّ به کار گرفته می‌شوند، در حالی که هیچ قرینه صارفه‌ای هم وجود ندارد و این نشان‌دهنده آن است که تمام استعمالات مذکور، استعمال حقیقی می‌باشد لذا ما نمی‌توانیم بگوییم لفظ «کلّ» و مانند آن اختصاص به معنای عموم داشته و برای افاده معنای عامّ وضع شده‌اند و به کارگیری آنها در جهت افاده معنای خاصّ، مجاز بوده و نیازمند به علاقه و قرینه می‌باشد.

با توجّه به بیان مذکور پاسخ مصنّف، پاسخی صحیح نمی‌باشد چون آنها نمی‌گویند صِرف به کارگیری این الفاظ در جهت افاده معنای خاصّ مساوی با استعمال حقیقی می‌باشد تا این که در پاسخ گفته شود استعمال یک لفظ در یک معنا، اعمّ از حقیقت و مجاز بوده و دلیل بر استعمال حقیقی نمی‌باشد.

به نظر می‌رسد در پاسخ گفته شود لفظ «کلّ» و مانند آن در تمام موارد در جهت افاده معنای عمومیّت بکار گرفته می‌شود، چون همان طور که در ادامه نیز مطرح می‌گردد مراد از عمومیّت، تمامیّت نمی‌باشد تا این که گفته شود در مانند «أکرم کلّ رجل عالم»، تمام افراد «رجل» را شامل نمی‌شود لذا استعمال آن در معنای خاصّ می‌باشد، بلکه مراد از عمومیّت، عمومیّت مدخول آن می‌باشد و روشن است که در تمام موارد، لفظ «کلّ» و «جمیع» دلالت بر عمومیّت ما یراد من المدخول دارند حتّی در مواردی مانند «أکرم کلّ رجل عالم إلّا زیداً» و حتّی در مواردی مانند «أکرم کلّ عالم» که مراد متکلّم به حسب اراده جدّی از باب مجاز سکّاکی، زیدِ عالم باشد.

بنابراین لفظ «کلّ» و مانند آن در تمام موارد در جهت افاده معنای عمومیّت به کار گرفته می‌شوند و وجهی برای وضع آنها برای معنای مشترک وجود ندارد.

 


[1] ) استیناف بیانی و پاسخ به سوال مقدّر.
[2] ) أي: اختصاص الـ«کلّ» و ما یرادفه.
[3] ) أي: بالعموم.
[4] ) أي: استعمال لفظ الـ«کلّ» و ما یرادفه.
[5] ) مفعول مطلق نوعی – یعنی استعمال مجازی.
[6] ) أي: أنّ الخاصّ.
[7] ) عطف بر «بادّعاء».
logo