1404/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل اول: سیره عقلاء«1»/ باب اول : مشروعیت سازمان بورس به عنوان شخص حقوقی/فقه بورس و اوراق بهادار
موضوع: فقه بورس و اوراق بهادار/ باب اول : مشروعیت سازمان بورس به عنوان شخص حقوقی/ دلیل اول: سیره عقلاء«1»
باب اول: مشروعیت سازمان بورس به عنوان شخص حقوقی
در این باب مشروعیت معاملاتی که در بورس انجام می شود مورد بررسی قرار نمی گیرد ،بلکه اصل مشروعیت بورس به عنوان یک شخصیت حقوقی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .
در این زمینه شش دلیل مطرح گردیده و مورد بحث و بررسی قرار مي گيرند و آن ادله عبارتند از :
۱. تمسک به سیره عقلا
۲. دلالت التزامیه عمومات و اطلاقات ادلّه صحت معاملات
۳. ادله تفویض الأمر إلی المؤمن
۴. قاعده لزوم عدم تضییع حق افراد
۵. قاعده اختلال نظام
۶. إعمال ولایت فقیه
دلیل اول : سیره عقلا
تعریف سیره عقلا
سیره عقلا در اصطلاح فقه و اصول فقه، به روش و شیوه زندگی، رفتارها و عاداتی گفته میشود که در میان انسانهای عاقل و خردمند در جوامع مختلف، بدون توجه به دین و مذهبشان، رواج دارد، برخلاف سیره متشرعه که به رفتار مسلمانان متدین محدود میشود و بر خلاف حکم عقل که بر اساس درک مصالح و مفاسد می باشد؛ مثلا عقلای عالم در اختلافات و منازعات به داور و متخصص مراجعه می کنند و یا برای تأمین مایحتاج زندگی خود به شیوه های مختلف به داد و ستد می پردازند.
تمام شئونات زندگی اجتماعی افراد جامعه را بناء عملی عقلاء که بر اساس مصالح و مفاسدی که عقلاء آنها را درک میکنند، تشکیل میدهد. لذا بناء عقلاء ارتباطی با سطح سواد یا بی سوادی مردم جامعه ندارد، مثلا وقتی به نانوایی مراجعه میشود اول صبح و عصر نان پخت می شود ولی در ظهر معمولا پخت نان معنا ندارد، چون مصلحت عقلا اینگونه است که افراد جامعه برای صبحانه و شام از نان تازه استفاده می کنند ولی غالباً ظهر نان استفاده نمی کنند، لذا مصلحت را در این دیدند که ظهر نان پخته نشود، و این مصلحت ربطی به سطح سواد مردم ندارد.
سیره عقلا بر اساس زمان یا مکان قابل تغییر است مثلاً در شرایط اضطراری و خاص گاهی اوقات مردم غذای مجانی در اختیار یکدیگر قرار میدهند ولی در شرایط عادی چنین کاری مرسوم نیست، یا اگر در ایام اربعین برای زیارت سیدالشهدا علیه السلام به کشور عراق سفر کنید، مردم عراق زائرین اباعبدالله علیهالسلام را به منازلشان برای استراحت دعوت میکنند ولی در باقی ایام سال چنین رسمی ندارند.
این سیره مبنای بسیاری از احکام فقهی، حقوقی، اخلاقی و سیاسی را تشکیل میدهد و به فقها این امکان را میدهد که با توجه به شرایط زمان و مکان، احکام را استنباط کنند. به این ترتیب، سیره عقلا می تواند در صورت اثبات حجیت و اعتبار آن در نزد شارع به عنوان یک مستند شرعی در کنار قرآن و سنت قرار گیرد و به پویایی فقه کمک نماید.
یکی از مسائلی که در مباحث حقوقی مطرح میشود این است که قصاص نفس با چوبه دار انجام میشود، در حالی که وقتی به کتب فقهی مراجعه میکنیم چنین تصریحی نیامده است که حتماً قصاص نفس باید با چوبه دار انجام شود ولی بناء عملی عقلاء این است که امروزه اگر کسی را بخواهند قصاص نفس یا از باب مجازات، اعدام کنند، با چوبه دار انجام میدهند. لذا بعضی از افراد این سوال یا شبهه را مطرح میکنند که چرا باید مجرم را اذیت کرد و با چوبه دار که وجهه خوبی ندارد اعدام کنیم، میتوانیم یک دارویی به او بدهیم که با خوردن آن دارو بمیرد و دیگر اذیت نشود، در حالی که غرض عقلاء از اعدام فقط مردن نیست بلکه غرض مجازات میباشد.
در باب طهارت فقهاء فرمودهاند که تیمم باید بر صعید باشد، وقتی به کتب لغت مراجعه می کنیم معنای دقیق کلمه صعید را متوجه نمی شویم، بعضی از کتب لغت گفتهاند صعید یعنی مطلق وجه الارض بعضی دیگر گفتهاند معنای صعید خصوص التراب است لذا با مراجعه به کتب لغت نتوانستیم متوجه معنای صعید بشویم ولی میبینیم بنای عملی عقلاء در تیمم با تراب است و خاک را بر همه چیز ترجیح میدهند، در اینجا با تکیه بر بناء عملی عقلاء موضوع حکم شرعی که تیمم است را کشف میکنیم.
در مباحث اخلاقی باید شیوه جاری در بین عقلاء را یاد بگیریم؛ مثلا اگر شخصی وارد مجلس ترحیم بشود و از جلوی درب که صاحبان عزا نشسته اند با همه یک به یک مصافحه و روبوسی کند با اینکه ظاهرا کار خوبی به نظر میرسد ولی در بسیاری از مناطق اصلا چنین کاری مورد پسند عقلاء نیست و می گویند چنین کاری باعث اذیت صاحبان عزا میشود، لذا در چنین مواردی بنائ عملی عقلاء این است که اصلا رو بوسی نمیکنند.
در مباحث سیاسی افراد دیپلمات و خبرنگاران از امنیت جانی برخوردار هستند در حالی که به این مسأله در هیچ جای دین اشاره ای نشده است، ولی به دلیل مصالح عامه، مردم به این نتیجه رسیدند که باید این مسأله رعایت شود و مصلحت جامعه بشری در این است که افراد دیپلمات و خبرنگاران از امنیت جانی برخوردار باشند.
چند سال قبل برای ایام تبلیغ ماه مبارک رمضان به شهرستان آمل دعوت شده بودم، مردم شهر آمل به امامزاده ابراهیم از جهت اینکه در مرکز شهر قرار دارد و علماء بزرگی در این امامزاده مدفون هستند و کرامات فراوانی از امامزاده و شهدایی که در آنجا دفن هستند، دیدهاند، رفت و آمد فراوانی دارند. ایام تبلیغ که در امامزاده بودم مراجعات متعددی داشتم و سوالات مردم در مورد همین سنتهای رایجی بود که برای آنها نسبت به احترام قبور اموات پیش میآمد. یکی از شبهات عموم مردم این بود که آیا شستن قبور[1] یا شمع[2] روشن کردن سنت است یا بدعت؟ متوجه شدم که باید چند جلسه در مورد همین سنتهای رایج و بناهای عقلاء سخنرانی کنم و تا مردم تفاوت سنت و بدعت را متوجه شوند و بعدا خود مردم وقتی این فرق را فهمیدند به آرامش رسیده بودند و با خیال راحت قبور اموات را میشستند یا شمع روشن میکردند، لذا گاهی اوقات پیش میآید که طلبهها بعضی از این سنتهای مردم و بناهای عقلاء را به بدعت تعبیر میکنند. به همین دلیل است که در روایات ما تأکید شده است «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً»[3] هر کسی پایه گذاری کند سنت حسنه ای را و این سنت پایدار باشد چه مقدار اجر و ثواب برای او در نظر گرفته شده. امروزه صندوقهای خانوادگی بین مردم رایج شده است، در حالی که در صدر اسلام چنین چیزی اصلا وجود نداشت، ولی خداوند متعال این سنت ها را تایید کرده است و اگر بخواهیم با تمام این سنتها که امروزه رایج هستند مبارزه کنیم، یک جامعه ای مثل وهابیت شکل میگیرد و در گام بعدی هر کسی که کاری انجام دهد که جدید باشد متهم به بدعت شده و خونش باید ریخته شود!!
مرحوم شهید صدر در تعریف سیره عقلائية[4] و تفاوت اجمالی آن با سیره متشرعه میفرمایند: (والسيرة العقلائية عبارة عن ميل عام عند العقلاء المتدينين وغيرهم نحو سلوك معين دون أن يكون للشرع دور إيجابي في تكوين هذا الميل. ومثال ذلك: الميل العام لدي العقلاء نحو الاخذ بظهور كلام المتكلم.
وفي هذا الضوء نعرف أن السيرة العقلائية تختلف عن سيرة المتشرعة، فإن سيرة المتشرعة التي درسناها آنفا كانت وليدة البيان الشرعي ولهذا تعتبر كاشفة عنه، وأما السيرة العقلائية فمردها كما عرفنا إلى ميل عام يوجد عند العقلاء نحو سلوك معين لا كنتيجة لبيان شرعي بل نتيجة لمختلف العوامل والمؤثرات الاخرى التي تتكيف وفقا لها ميول العقلاء وتصرفاتهم، ولاجل هذا لا يقتصر الميل العام الذي تعبر عنه السيرة العقلائية على نطاق المتدينين خاصة، لان الدين لم يكن من عوامل تكوين هذا الميل...)
خلاصه آنکه شهید صدر رحمةاللهعلیه می فرماید: میل عام مردم بر انجام کاری چه متدین باشند و چه متدین نباشند. به عبارتی عموم مردم به سوی یک روش معین در زندگی حرکت می کنند و شریعت در تشکیل و ایجاد این میل عام هیچ تأثیری ندارد و چیزی که باعث آن شده است بناء عقلا می باشد و بناء عقلا از مصالح و مفاسدی که در نزد عقلا وجود دارد نشأت میگیرد. بر اساس این تعریف سیره عقلا از سیره متشرعه جدا می شود، سیره متشرعه کاشف از شریعت است، همان طور که خبر واحد حاکی از شریعت است ولی سیره عقلا حاکی از عملکرد عقلا میباشد».
به عبارت دیگر سیره عقلا عبارت است از: عمل عمومی مردم در جامعه به لحاظ رفتارهای گروهی و اجتماعی. سیره عقلا کاری با اذهان مردم ندارد، به عنوان مثال وقتی کسی وارد جمعی می شود افراد حاضر در جلسه به احترام ورود او از جا بلند می شوند و در ذهنشان است که باید برای احترام بلند بشوند، این فکر و چیزی که در ذهن دارند میشود ارتکازات عرفیه و این بلند شدن میشود سیره عقلا، به تعبیر دیگر فعل خارجی میشود سیره عقلاء.
تقریب استدلال به سیره عقلا
این استدلال مشتمل بر یک صغری، یک کبری و یک نتیجه است.
صغرای استدلال این است که معامله با بورس و انجام معاملات در قالب بورس در بین عقلای عالم رواج دارد. به عبارتی سیره عقلا و بنای عملی آنها بر انجام معاملات در قالب بورس جریان دارد. البته در ما نحن فیه نمیتوانیم بحث صغروی مطرح کنیم چون صغرای قضیه که وجود بورس باشد در بحث ما تأثیری ندارد.
کبرای استدلال این است که سیره عقلا به عنوان یک مستند برای استنباط احکام و موضوعات شرعیه در کنار کتاب و سنت از حجیت برخوردار است.
در نتیجه معامله با بورس و انجام معاملات در قالب بورس به عنوان یک شخصیت حقوقی در نزد شارع از اعتبار و حجیت برخوردار است.
مبانی مختلف در حجیت سیره عقلا
صحت استدلال به تقریب مذکور متوقف بر این است که مبانی مختلف در باب سیره عقلا مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ چون مطابق بعضی از این مبانی استدلال مذکور صحیح بوده و به واسطه آن مشروعیت بورس به عنوان یک شخصیت حقوقی و انجام معاملات در قالب بورس ثابت میگردد و مطابق بعضی دیگر صحیح نمیباشد. به عبارتی مطابق بعضی از مبانی کبرای استدلال مذکور ثابت گردیده و در نتیجه استدلال فوق منتج است ولی مطابق بعضی دیگر از مبانی استدلال مذکور نتیجه بخش نمیباشد.
در این زمینه در مجموع چهار مبنا وجود دارد :
۱. برای اعتبار و حجیت سیره عقلا باید امضای صريح شارع وجود داشته باشد؛ بر اساس این مبنا تنها سیره و عملکردی که از عقلا در مرئی و منظر امام علیهالسلام بوده باشد، ازحجیت برخودار خواهد بود و نمیتوان به واسطه سیره عقلا مشروعیت مسائل مستحدثه مانند بورس را ثابت کرد.
۲. برای اعتبار و حجیت سیره عقلا، امضای صريح شارع لازم نیست، بلکه باید عدم ردع آن از جانب شارع احراز گردد تا از این طریق به صورت التزامی، امضای شارع کشف گردد؛ این مبنا نیز در مانحن فيه کارآیی نداشته و نمیتوان به واسطه آن مشروعیت بورس را ثابت کرد، چون مطابق این مبنا باید عدم ردع سیره از جانب شارع احراز گردد و روشن است بر فرض که ردعی به دست ما نرسیده باشد ولی احتمال آن وجود دارد و با وجود این احتمال، عدم ردع به صورت قطعی ثابت نمیگردد.