1403/07/11
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل اول:آیات/ ادله حرمت ربا /ربا و بانکداری اسلامی
موضوع: ربا و بانکداری اسلامی/ ادله حرمت ربا / دلیل اول:آیات
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه مباحث گذشته
بحث ما در فقه معاصر در مورد ربا و بانکداری اسلامی بود، در جلسه گذشته بیان شد که مساله فقه معاصر از اهمیت زیادی برخوردار است لذا در جامعه مسائل جدیدی تحت عنوان مسائل مستحدثه مطرح میشود که باید دینداران جامعه اسلامی جواب صحیحی برای این مسائل پیدا کنند، ما نمیتوانیم بگوییم که شما از این مسائل استفاده نکنید، کاری که در گذشته عربستان انجام میداد و مردم را منع میکرد از اینکه از وسائل جدید استفاده کنند. امروزه خیلی از مسائلی که پیش می آید مثل لقاح مصنوعی باعث میشود بسیاری از کسانی که زندگی آنها دچار مشکل شده است، برطرف شود.
در زمینه بانکداری اسلامی هم نمیتوانیم به مردم بگویم که بانکداری تعطیل و از این به بعد از این روش استفاده نکنید، و شما از خدمات بانک و بانکداری حق استفاده ندارید، بعد از مدتی نتیجه آن این میشود که جامعه احساس میکند که دین اسلام به درد زندگی او نمیخورد و زندگی او را فلج می کند و اگر دین دار باشد باید بخشی از زندگی اش را تعطیل کند لذا مهم این است که در قالب فقه معاصر این مسائل مورد برسی قرار بگیرد. از گذشته هم مراجع تقلید غالبا تحت همین عنوان مسائل مستحدثه در پایان رساله عملیه مسائلی را مطرح میکردند.
این مسائل باید به لحاظ علمی مورد برسی قرار بگیرد، مثلا اگر شخصی به شما مراجعه کرد که من از بانک وام گرفتم و از من 18 درصد سود می گیرند، ولی اگر از بازار میگرفتم کمتر باید سود پرداخت میکردم، چرا شما میگویید آن یکی که سود کمتری می گیرد حرام است ولی برای بانک اشکالی ندارد به چه دلیل است؟! برای همین باید این مسائل جدید به لحاظ علمی خوب برسی و تبیین شود.
از همان سالهای اول انقلاب مسأله بانکداری اسلامی مطرح شد و عمده مسائلی هم که در مورد بانکداری اسلامی مطرح میشود مربوط به ربا است، یعنی هر قاعده و ضابطهای که در بانکداری مطرح میشود، حرف از ربا هم مطرح میشود و باید سعی کنیم که آن مشکل را به نحو اسلامی برطرف کنیم؛ لذا فقها وقتی میخواهند مسائل بانکداری را مطرح کنند اول ادله ربا را برسی میکنند، تا حدودی این ادله معلوم شود، بعد در مورد فلسفه حرمت ربا بحث میکنند.
بیان إجمالی ادله حرمت ربا
در ما نحن فیه چهار دلیل مطرح میشود، دلیل اول آیات قرآن، دلیل دوم روایات، دلیل سوم اجماع و دلیل چهارم حکم عقل است. برای آیات قرآن در مجموع به هفت آیه استناد میشود و این آیات مورد برسی قرار می گیرد و به بعضی از شبهات نیز ذیل آیات مذکور جواب داده میشود.
دلیل دوم روایات است که حدود پنج دسته روایت مطرح میباشد. دلیل سوم اجماع هست که علماء عامه و امامیه همه قائل به حرمت ربا هستند. بعد از برسی روایات و آیات دلیل عقل مطرح میشود و اثبات میشود که قطعا ربا ظلم در حق بشریت است، و ظلم از جمله مواردی است که جزو مستقلات عقلیه میباشد که عقل حکم به قبح آن مینماید.
بیان تفصیلی ادله قرآن
اولین آیه که به آن استناد میشود آیه 275[1] سوره بقره میباشد. خداوند متعال در این آیه میفرماید «الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ» کسی که ربا خواری میکند، نمیتواند سر پای خودش بایستد، مثل آدمی که دیوانه شده و مورد مس شیطان قرار گرفته است، به تعبیر عامیانه میگویم فلانی جن زده شده است، این آدم حرکاتش یک سری حرکات مستقیم نیستند.
آنچه که باید دانسته شود این است که از کجای این آیه شریفه باید حرمت ربا را اثبات کنیم؟ در آیه شریفه یک تشبیه به کار رفته است « الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ» خیلی از مفسرین فرموده اند که لا یقیمون اشاره به قیامت دارد ولی ظاهر آیه کلی است، کسی که میگوید ربا حرام نیست، میخواهد بداند از کجای این آیه استدلال به حرمت ربا میکنید؟ ما فعلا با اول آیه کار داریم، یکی از قسمتهایی که فقها میگویند دلالت بر حرمت ربا دارد همین قسمت اول آیه است، از کجای این قسمت میتوان برای حرمت ربا استناد کرد؟ آنچه که در قسمت اول آیه مطرح شده است فقط اشاره به یک امر ناپسند دارد، اشاره به یک امر مکروه بسیار شدید دارد، اشاره به این دارد که انجام چنین کاری گوش به فرمان شیطان بودن است، اما اشارهای به حرمت ندارد.
در ادامه آیه شریفه «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا» یعنی این مجازاتی که شدند و این حالتی که گرفتارش شدند، بخاطر این است که آنها فکر میکردند بیع هم مثل ربا است، شما در بازار کار میکنید و پول در میآورید، من هم پول می دهم به مردم و سود می کنم. آیا این قسمت دلالت بر حرمت ربا دارد؟ به تعبیری ترجمه آیه این گونه میشود کسانی که ربا می خورند افرادی هستند که از سلامت برخوردار نیستند و مثل آدمی که شیطان او را مس کرده این آدم از ثبات برخوردار نیست، چرا گرفتار این میشود؟ چون فکر میکردند ربا هم مثل بیع است و با هم فرقی ندارند، سلمنا که بپذیریم که ربا با بیع فرق دارد چون بیع این است که انسان زحمت میکشد و بازار را تقویت میکند، ربا بازار را تقویت نمیکند، چه اشکالی دارد؟ چه حرمتی دارد؟ قرار است که ما از آیه قرآن دلیل بر حرمت ربا بیاوریم نه اینکه با حکم عقل یا اجماع بخواهیم حرمت آن را اثبات کنیم.
ادامه آیه میفرماید:«احل الله البیع و حرم الربا» در این قسمت آیه دو احتمال وجود دارد:
یک احتمال این است که این بیان کسانی است که عمل ربا را انجام میدادند نه بیان خداوند متعال، یعنی آنها به نشانه اعتراض میگفتند که احل الله البیع و حرم الربا؟ یعنی به جامعه میگفتند که بیع حلال است و ربا حرام است؟! یعنی به مردمی که به کار آنها اعتراض میکردند که چرا ربا میدهید، میگفتند بیع مثل ربا است، شما هم دنبال سود هستید ما هم دنبال سود هستیم، بیع را برای شما حلال کرده و کار ما یعنی ربا را حرام کرده؟ چه فرقی بین این سود با آن سود است؟ به بیان دیگر اگر این جمله احل الله بیع و حرم الربا به این کیفیت بیان بشود که این ادامه قالوا باشد عطف به انما البیع باشد و به تعبیری مقول قول میباشد، یعنی آنها دو جمله داشتهاند، «انما البیع مثل الربا» و «احل الله البیع و حرم الربا» و باید دقت شود چون در اینجا استفهامی به کار نرفته است؛ استفهامی که فهمیده میشود استفهام ضمنی است؛ اگر این بیان مفسرین درست باشد، آیا از آن حرمت شرعی فهمیده میشود یا نه؟
احتمال دوم این است که «احل الله البیع و حرم الربا» «واو» حالیه است یعنی «قالوا انما البیع مثل الربا» این حالتی که گرفتارش شدند به خاطر این بود که ربا و بیع را مساوی میدانستند در حالی که خداوند متعال جعل کرده بود حلیت بیع و حرمت ربا را. اگر جمله حالیه باشد قطعاً دلالت بر حرمت ربا دارد، اما آیا دلالت بر حرمت ربا در زمان ما دارد؟ اگر ثابت بشود که این جمله اخیر بیان الهی است نه حکایت باشد، در چنین مواردی حرمت ثابت میشود، آیا واقعا دلیل قانع کننده میتوانید بیاورید که «واو» حالیه است و عاطفه نیست و جمله مقول قول نمیباشد؟
ادامه آیه میفرماید «فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ» خیلیها «موعظة من ربه» را شاهد قرار دادند به اینکه احل الله البیع و حرم الربا خودش جمله حالیه است، یعنی توصیه را اینگونه گرفتهاند، بعضی ها هم قبول ندارند و میگویند خود این داستانی که ذکر شده است، یعنی وضعیت ربا خواران، این خودش موعظه است نه این قسمت آیه.
در ادامه میفرماید «مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ» هر کسی که موعظهای از جانب خدا را گوش داد خیر و برکت به او میرسد و اموراتش مورد حساب و برسی قرار میگیرد و وضعیتش هم به خدا واگذار می شود «وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُون» کسی هم که توجه نکرد جایگاه او در جهنم است. بعضیها به این قسمت از آیه برای إثبات حرمت ربا استناد کردهاند.
در پایان آیه را طبق یکی از نقلها معنا کنیم: ای کسی که ربا میخوری آینده سالمی در پیش نداری، حرف من را اگر گوش بدهی به سر انجام میرسی، حرف من را اگر گوش ندهی جهنم نصیب تو میشود؛ آیا این حرمت ربا را ثابت میکند، یا سر انجام بد ربا را میفهماند؟ اصلا آیا موعظه با استحباب نزدیک است یا با وجوب؟ بعضی گفتهاند موعظه در اینجا درخواست عمل پسندیده است در مقابل عمل ناپسند. ما با کسانی مواجه هستیم که هم ربا خواری میکند و هم استدلالهایی که ربا خوار ها در طول تاریخ به آن استناد کردند را مطرح میکنند لذا باید جواب چنین اشخاصی را دقیق بدهیم که جای هیچ شبههای نباشد، تا جایی که این کار برای خیلی از این افراد کار خیر تلقی شده است، و وقتی با او صحبت میکنید در جواب میگوید من اصلا به کسی فشار نمیآورم که سودت را پرداخت کن و چک هایی هم که دریافت میکنم را اصلا اجرا نمیگذارم.!
بیان شبهه و دفع آن
در مورد قسمت آخر آیه مذکور یعنی «هم فیها خالدون» دو إحتمال مطرح شده است؛
1. اعمال و رفتاری انجام میدهد که مجموعه این اعمال منجر به این می شود که با عاقبت به خیری و ایمان از دنیا نمیرود.
2. احتمال دارد که این استعمال مجازی باشد و منظور از خلود ابدیت نیست بلکه کثرت و زیادی و طولانی بودن را میفهماند و به عبارتی در صدد بیان شدت بدی عمل ربا میباشد.
«والحمدلله رب العالمین»