1404/07/13
بسم الله الرحمن الرحیم
مسأله دوّم: دیه شنوایی «2»/فصل سوّم: دیه منافع /کتاب الدیات
موضوع: کتاب الدیات/فصل سوّم: دیه منافع /مسأله دوّم: دیه شنوایی «2»
3) بیان شد حکم مذکور در صورتی ثابت میگردد که امیدی به بازگشت شنوایی نباشد و اگر امید به بازگشت آن باشد باید صبر شود؛ ظاهرا دلیل بر این مطلب روایت سلیمان بن خالد از امام صادق(ع) است. صاحب وسائل میفرمایند: «عن سلیمان بن خالد، عن أبي عبداللّه(ع) قال: سألته عن رجل وجیأذن رجل بعظم فادّعی أنّه ذهب سمعه کلّه قال(ع): «یؤجّل سنة و یترصّد بشاهدَي عدل فإن جاءا فشهدا أنّه سمع و أنّه أجاب علی سمع فلا حقّ له و إن لم یعثر علی أنّه سمع استحلف ثمّ أعطی الدیة» قلت: فإنّه سمع بعد ما أعطی الدیة؟ قال(ع): «هو شیء أعطاه اللّه إیّاه» الحدیث»[1] .
4) بیان شد حکم مذکور در صورت ناامیدی از بازگشت شنوایی و استمرار جنایت ثابت میگردد لذا اگر به تشخیص اهل خبره و کارشناس احتمال بازگشت شنوایی در مدّت معیّن وجود داشته باشد، دیه ثابت نگردیده و باید تا سپری شدن آن مدّت صبر شود؛ با توجّه به این مطلب گفته میشود: دیه از بین رفتن شنوایی بعد از استمرار جنایت و احراز از بین رفتن دائمی آن ثابت میگردد و اگر در موردی این مطلب احراز نگردد دیه ثابت نمیشود. بنابراین در صورتی که اهل خبره و کارشناس احتمال بازگشت شنوایی را بدهد ولی مدّت زمان معیّنی برای آن تعیین نکنند یا اینکه در تعیین مدّت زمان بازگشت شنوایی اشتباه کرده باشند و یا اینکه حکم به عدم بازگشت شنوایی دهند ولی بعد از مدّت زمانی شنوایی برگردد، دیه ثابت نگردیده و ارش ثابت خواهد شد و در صورت دریافت دیه باید برگردانده شود لذا صاحب جواهر بعد از بیان اینکه دیه در صورت حصول یأس از بازگشت شنوایی ثابت میگردد و اگر به تشخیص کارشناس و اهل خبره احتمال بازگشت شنوایی در مدّت معیّن وجود داشته باشد، باید صبر شود، میفرمایند: «بل لعلّه کذلک أیضا لو قال أهل الخبرة یرجی عوده لا إلی مدّة معلومة، ضرورة إقتضاء إعتبار ذلک سقوط الدیة - کما سیأتي إن شاء اللّه في الأبصار - و لو رجع في أثناء المدّة المعلومة فالأرش بل و کذا لو رجع بعدها لظهور عدم ذهابه و إن أخطأ أهل الخبرة بالتحدید بل و کذا بعد الإستیفاء»[2] .
البته بعضی از فقهاء مانند حضرت امام قائل به این هستند که اگر احتمال بازگشت شنوایی در مدّت زمان متعارف داده شود باید صبر شود و الّا لازم نیست و دیه مستقرّ میگردد و در صورتی که دیه مستقرّ شود و پرداخت گردد، دیگر برگردانده نمیشود. ایشان در تحریر الوسیلة در این زمینه میفرمایند: «مسأله ۲: لو علم عدم عود السمع أو شهد أهل الخبرة بذلک إستقرّ الدیة و إن أمل أهل الخبرة العود بعد مدّة متعارفة یتوقّع إنقضاؤها فإن لم یعد إستقرّت و لو عاد قبل أخذ الدیة فالأرش و إن عاد بعده فالأقوی أنّه لا یرتجع ...»[3] .
و همانطور که بیان شد بسیاری از فقهاء، انتظار و عدم حکم به دیه را در فرض تعیین مدّت معیّن لازم دانستهاند؛ مثلا مرحوم محقّق در شرایع در این زمینه میفرمایند: «و إن أملوا العود بعد مدّة معیّنة، توقّعنا إنقضائها فإن لم یعد فقد إستقرّت الدیة»[4] .
و به نظر میرسد همین نظریّه صحیح است چون انتظار در مدّت غیر معیّن یا مدّت طولانی معقول نمیباشد و همچنین حکم به استرداد دیه در فرض بازگشت شنوایی بعد از سپری شدن مدّت زمان تعیین شده از جانب اهل خبره و کارشناس، صحیح نمیباشد چون دیه ثابت و مستقرّ شده است لذا ذیل روایت خالد بن سلیمان آمده بود: «قلت: فإنّه سمع بعد ما أعطی الدیة؟ قال(ع): هو شیء أعطاه اللّه إیّاه».