« فهرست دروس
درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی
کتاب الدیات

1404/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

مسأله اوّل: دیه عقل «2»/فصل سوّم: دیه منافع /کتاب الديات

 

موضوع: کتاب الديات/فصل سوّم: دیه منافع /مسأله اوّل: دیه عقل «2»

 

در مورد دلیل بر این مطلب مرحوم محقّق در ادامه عبارت گذشته می‌فرمایند: «لعدم العلم بمحلّه»[1] و صاحب جواهر می‌فرمایند: «و مع[2] العلم به لما فیه[3] من التغریر[4] و لو بسقي المُجَنِّن[5] کما هو واضح»[6] یعنی اوّلا ما علم به مکان عقل در بدن آدمی نداریم که مغز است یا قلب تا همان موضع، مورد قصاص عضو قرار گیرد و ثانیا بر فرض که علم به مکان آن داشته باشیم - چون مطابق علم پزشکی در زمان ما جایگاه آن مغز دانسته شده است - باز هم قصاص ممکن نیست، زیرا احتمال فوت آن شخص بر اثر قصاص وجود دارد و همان‌طور که در گذشته بیان شد، قصاص بیشتر از جنایت جایز نمی‌باشد و در صورت عدم امکان قصاص دیه یا ارش ثابت می‌گردد لذا قانون‌گذار در فصل دوّم از شرایط قصاص عضو در قالب مادّه ۳۹۳ می‌فرماید: «در قصاص عضو، علاوه بر شرایط عمومی قصاص، شرایط زیر با تفصیلی که در این قانون بیان می‌شود، باید رعایت شود:

الف _ محل عضو مورد قصاص، با مورد جنایت یکی باشد.

ب _ قصاص با مقدار جنایت، مساوی باشد.

پ _ خوف تلف مرتکب یا صدمه بر عضو دیگر نباشد.

ت _ قصاص عضو سالم، در مقابل عضو ناسالم نباشد.

ث _ قصاص عضو اصلی، در مقابل عضو غیر اصلی نباشد.

ج _ قصاص عضو کامل در مقابل عضو ناقص نباشد».

قانون‌گذار نیز در ما نحن فیه در قالب مادّه ۶۷۷ می‌فرماید: «جنایتی که موجب زوال عقل یا کم شدن آن شود هر چند عمدی باشد حسب مورد، موجب دیه‌ یا ارش است و مرتکب قصاص نمی‌شود».

 

(في ذهاب[7] العقل الدیة) کاملة.

(في ذهاب العقل)

بیان مطلب اوّل: حکم از بین بردن عقل به صورت کامل

اگر جنایتی موجب زوال عقل شود، دیه کامل ثابت می‌گردد لذا مصنّف می‌فرمایند: «في ذهاب العقل الدیة» و شارح ذیل عبارت ایشان می‌فرمایند: «کاملة».

در مورد دلیل بر این حکم علاوه بر این‌که ادّعای اجماع شده و اتّفاق فقهاء وجود دارد، روایات عامّه[8] و خاصّه نیز وجود دارد لذا صاحب جواهر بعد از حکم مذکور از مرحوم محقق در شرایع می‌فرمایند: «بلاخلاف أجده فیه کما اعترف به غیر واحد منهم الشیخ و ابن زهرة في محکيّ المبسوط و الغنیة، مضافا إلی النصوص التی منها خبر إبراهیم عن الصادق(ع): «قضی أمیرالمؤمنین(ع) في رجل ضرب رجلا بعصا فذهب سمعه و بصره و لسانه و عقله و فرجه و انقطع جماعه و هو حيّ بستّ دیات[9] »[10] بل و الی ما دلّ علی وجوب الدیة في کلّ ما کان في الإنسان منه واحد ...»[11]

قانون‌گذار نیز در ابتدای مادّه ۶۷۵ قائل به همین حکم بوده و می‌فرماید: «زایل کردن عقل موجب دیه‌ی کامل ... است ...».

 


[2] بیان این دلیل از جانب مرحوم صاحب جواهر نشان دهنده آن بوده که ایشان از جمله کسانی هستند که توجّه تامّ به عصر زمان خود داشته است زیرا بیان دلیل اوّل فقط، این شبهه را ایجاد می‌نماید که در عصر حاضر، دانشمندان محلّ عقل را معلوم نموده‌اند به همین جهت می‌توان در ذهاب عقل، قصاص را اجراء کرد. صاحب جواهر با لحاظ این شبهه درصدد بیان دلیل دوّم بوده و فرموده‌اند: «مع العلم به لما فیه ...».
[3] أی في القصاص.
[4] صاحب مصباح المنیر نسبت به واژه «غ ر ر» می‌نویسند: «الغِرَّة بالکسر: الغَفْلة ... و الغَرَر: الخَطَر ... و غَرَّ الشخصُ یَغِرُّ من باب ضرب غرارةً بالفتح فهو غارٌّ و غِرٌّ بالکسر أی جاهل بالأمور غافل عنها»؛ بر اساس معنای اخیر معنای تغریر در عبارت «لما فیه من التغریر»، این است که شخص قصاص کننده در اجرای قصاص، نسبت به احتمال مرگ قصاص شونده، جهالت و غفلت دارد. ص450.
[5] خوراندن آن‌چه که باعث جنون می‌شود همانند دارو.
[7] در برخی از نسخ تعبیر به «ذهاب» جزء متن مصنّف وارد نشده است.
[8] البته اگر گفته نشود که روایات عامّه ناظر به عضو محسوس مانند چشم هستند.
[9] جارّ و مجرور متعلّق به «قضی» می‌باشد.
logo