1403/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
مسأله یازدهم: دیه دست و پا «9»/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /کتاب الديات
موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مسأله یازدهم: دیه دست و پا «9»
(و في الإصبع) مثلّث الهمزة و الباء[1] (عُشْر الدیة) لید کانت أم لرجل، إبهاما کانت أم غیرها[2] علی الأقوی؛ لصحیحة عبد اللّه بن سنان و غیرها و قیل في الإبهام: ثلث دیة العضو و باقی الثلثین یقسّم علی سائر الأصابع.
(و في الإصبع الزائدة ثلث دیة الأصلیّة و في شللها) أی شلل الإصبع مطلقا (ثلثا دیتها و في) قطع (الشلّاء الثلث) الباقي من دیتها، سواء کان الشلل خلقة أم بجنایة جان.
بیان مطلب سوّم: دیه انگشتان
این مطلب مشتمل بر دو امر می باشد: یکی دیه انگشت اصلی و دیگری دیه انگشت زائد و هر یک از آنها هم با لحاظ قطع کردن و از بین بردن و هم با لحاظ فلج شدن مورد بحث قرار می گیرند، لذا در این مطلب در مجموع چهار امر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و آن امور عبارت اند از:
1. حکم قطع کردن و از بین بردن انگشت اصلی؛
2. حکم قطع کردن و از بین بردن انگشت زائد؛
3. حکم فلج گردانیدن انگشت (اصلی و زائد)؛
4. حکم قطع کردن انگشت فلج (اصلی و زائد).
در مورد امر اوّل دو حالت وجود دارد: یکی قطع کردن و از بین بردن انگشت به صورت کامل و دیگری قطع کردن انگشت به صورت ناقص مانند قطع کردن یک بند انگشت.
در مورد حالت اوّل برای هر یک از انگشتان یک دهم دیه کامل ثابت می گردد، لذا برای تمام انگشتان یک دست، نصف دیه کامل و برای تمام انگشتان دو دست، دیه کامل ثابت می شود؛ به همین جهت مصنّف در ما نحن فیه می فرمایند: «و في الإصبع عشر الدیة». این حکم برای انگشتان پا نیز ثابت است لذا شارح ذیل عبارت مصنّف در ما نحن فیه می فرمایند: «لید کانت أم لرجل».
در مورد این حکم هم اجماع وجود دارد و هم اخبار لذا مرحوم صاحب ریاض در این زمینه می فرمایند: «و في قطع الأصابع العشرة، من الیدین کانت أو من الرجلین، الدیة کاملة، اجماعا علی الظاهر المصرّح به في عبائر جماعة حدّ الإستفاضة و هو الحجّة، مضافا إلی المعتبرة المستفیضة الآتي إلی جملة منها الإشارة»[3] .
صاحب وسائل تحت عنوان «باب أنّ في أصابع الیدین الدیة و کذا في أصابع الرجلین و تقسّم علی عشرة و حکم ما زاد و ما نقص»[4] ، روایات مختلفی را در این زمینه نقل نموده است؛ مثلا در حدیث چهارم این باب آمده است: «و بإسناده عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن عبداللّه بن سنان، عن أبي عبداللّه قال: «أصابع الیدین و الرجلین سواء فی الدیة؛ في کلّ أصبع عشر من الإبل»«الحدیث» و رواها الصدوق بإسناده عن الحسن بن محبوب مثله»[5] .
قانون گذار نیز در قالب مادّه ۶۴۱ در مورد دیه قطع کردن و از بین بردن یک انگشت می فرماید: «دیهی هر یک از انگشتان اصلی دست، یک دهم دیهی کامل است» و در قالب مادّه ۶۳۶ در مورد قطع کردن تمام انگشتان یک دست می فرماید: «قطع تمام انگشتان یک دست از انتهای انگشتان یا تا مچ، موجب نصف دیهی کامل است».
نکتة
بحثی در ما نحن فیه مطرح می گردد و آن اینکه آیا دیه انگشتان به صورت مساوی است یا خیر؟ به عبارتی آیا عُشْر دیه برای هر انگشتی ثابت می گردد یا در بین انگشتان، تفاوت وجود دارد؟
در پاسخ گفته می شود: در این زمینه اختلاف وجود دارد. مشهور علماء با تمسّک به روایاتی که در ما نحن فیه وارد شده است مانند روایت عبد اللّه بن سنان که در گذشته بیان شد، قائل به تساوی بوده و در مورد هر انگشت، یک دهم دیه کامل را ثابت می دانند، لذا شارح در ما نحن فیه می فرمایند: «إبهاما کانت أم غیرها علی الأقوی؛ لصحیحة عبد اللّه بن سنان و غیرها»؛ ولی در مقابل بعضی از فقهاء مانند ابن زهره در الغنیة و ابن حمزه در الوسیلة قائل به این می باشند که در انگشت شصت، یک سوّم دیه و در انگشتان دیگر، دو سوّم ثابت گردیده و بین آنها به صورت مساوی تقسیم می شود، لذا شارح در ما نحن فیه می فرمایند: «و قیل في الإبهام: ثلث دیة العضو و باقی الثلثین یقسّم علی سائر الأصابع».