« فهرست دروس
درس فقه معاصر استاد حمیدرضا آلوستانی
کتاب الدیات

1403/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله دهم: دیه گردن «1»/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /کتاب الديات

 

موضوع: کتاب الديات/فصل دوم: میزان و مقدار دیه /مساله دهم: دیه گردن «1»

 

(العاشرة):

(في العنق إذا کسر فصار أصْور) أی مائلا (الدیة و کذا[1] لو منع الإزْدِراد[2] و لو زال) الفساد و رجع إلی الصلاح (فالأرش) لما بین المدّتین[3] و لو لم یبلغ الأذی[4] ذلک[5] بل صار الإزدراد أو الإلتفات علیه[6] عسرا فالحکومة [7] .

(العاشرة)

مسأله دهم: دیه گردن

گردن کارکرد زیادی در میان اعضای بدن دارد و به قسمتی از بدن اطلاق می گردد که سر و سینه را از هم جدا می کند. در پشت گردن انسان مهره های گردنی و در میان آن حلق، نای و مری و در اطراف آن عضلات مختلف و رگ های متعدّد مثل سیاهرگ گردنی قرار دارد.

بیان اصل بحث

این مسأله نیز در قالب چند مطلب مستقلّ مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و آن مطالب عبارت اند از:

    1. شکستن گردن؛

    2. آسیب دیدن گردن؛

    3. مشکل بودن بلعیدن غذا.

بیان مطلب اوّل: شکستن گردن

این مطلب در واقع مشتمل بر چند حالت می باشد:

الف) شکستن گردن و افتادن دائمی به یک طرف؛

ب) شکستن گردن و افتادن موقّتی به یک طرف؛

ج) شکستن گردن، بدون افتادن به یک طرف.

در مورد حالت اوّل مرحوم مصنّف می فرمایند: «في العنق إذا کسر فصار أصْور الدیة» یعنی اگر گردن بر اثر جنایت شکسته شود به گونه ای که در محلّ خود قرار نگیرد و به یک طرف خم شود، دیه کامل بر عهده جانی ثابت خواهد شد.

مرحوم صاحب جواهر در مورد این حکم می فرمایند: «... لا خلاف أجده بیننا، بل عن الخلاف الإجماع علیه»[8] .

مرحوم شیخ در خلاف در این زمینه می فرمایند: «إذا کسر رقبته فصار کالملتفت[9] و لم یعد إلی ما کان، کان علیه الدیة و قال الشافعي: فیه الحکومة.

دلیلنا إجماع الفرقة و أخبارهم»[10] .

مرحوم صاحب جواهر در مورد دلیل حکم مذکور می فرمایند: «لقول رسول اللّه«صلّی اللّه علیه و آله» في خبر مسمع في الصعر و الصعر أن یُثْنی[11] عنقه في ناحیة»[12] .

مرحوم شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعة در این زمینه می فرمایند: «محمّد بن الحسن بإسناده عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن الحسن بن شمّون، عن عبداللّه بن عبدالرحمن الأصم، عن مسمع بن عبدالملک، عن أبي عبداللّه(ع) قال: قال أمیرالمؤمنین(ع): قال رسول اللّه«صلّی اللّه علیه و آله»: «في القلب إذا أرعد فطار الدیة» و قال رسول اللّه«صلّی اللّه علیه و آله»: «في الصعر الدیة و الصعر أن یُثْنی عنقه فیصیر في ناحیة». و رواه الکلیني عن عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد»[13] .

ایشان در پایان می فرمایند: «أقول: و تقدّم ما یدلّ علی ذلک عموما»[14] و مراد ایشان روایاتی است که در باب اوّل از ابواب دیه اعضاء گذشت و دلالت بر یک قاعده کلیّه داشته اند و آن اینکه هرگاه عضوی در بدن انسان وجود داشته باشد که یک فرد و یک مصداق دارد مثل زبان، در صورت از بین بردن آن دیه کامل ثابت می گردد و هرگاه دو فرد و دو مصداق از آن داشته باشد مثل گوش و چشم، برای مجموع آنها، دیه کامل و برای یک فرد از آن دو، نصف دیه ثابت می گردد مگر اینکه دلیل خاصّی در مورد میزان و مقدار دیه وجود داشته باشد و در ما نحن فیه چون گردن از جمله اعضایی است که یک فرد و یک مصداق از آن در بدن انسان وجود دارد، لذا با از بین بردن آن دیه کامل ثابت خواهد شد.

در این روایت رسول خدا«صلّی اللّه علیه و آله» فرمودند: «صعر در گردن، دیه کامل دارد» و خود ایشان «صعر» را معنا می کنند به خم شدن گردن به یک طرف و قرار گرفتن در همان طرف؛ لذا مطابق این روایت در مورد حالت ما نحن فیه، دیه کامل ثابت خواهد شد.

 


[1] أی الدیة.
[2] بلعیدن غذا.
[3] بین مدّت زمان کسر تا صلاح.
[4] اذیت و جنایت.
[5] أی الأصْور و الإزدراد.
[6] أی علی المجنیّ علیه.
[7] شاید این سؤال در ذهن ایجاد شود که آیا میان دو واژه «ارش» و «حکومت» فرقی وجود دارد که مرحوم شهید ثانی تعبیر به «فالحکومة» نمودند یا خیر؟ در پاسخ گفته می شود: مرحوم علّامه در قواعد الأحکام در ج3، ص691 هیچ گونه تفاوتی میان تعبیر «حکومت» و «ارش» قائل نبوده و می فرمایند: «و الحکومة و الأرش واحد و معناه أن یقوّم لو کان عبدا به تلک الجنایة و صحیحا فیؤخذ من الدیة بنسبة التفاوت فهذا في الحرّ و أمّا العبد فیقوّم صحیحا و معیبا و یأخذ مولاه قدر النقصان» یعنی واژه حکومت و واژه ارش در اصطلاح فقهی به یک معنا می باشند و آن اینکه اگر در جنایتی مجنیّ علیه حرّ باشد، برای دادن ارش و حکومت آن، می بایست در ابتداء فرض شود که مجنیّ علیه در جنایت مذکور عبد بوده و سپس میان حالتی که عبد سالم می باشد با حالتی که عبد در آن جنایت صدمه دیده، مقایسه نمود و ما به التفاوت قیمت را به عنوان ارش و حکومت به مجنیّ علیه یعنی شخص حرّ داده شود و اگر در جنایتی، مجنیّ علیه عبد باشد برای دادن ارش و حکومت آن می بایست قیمت او را در حالت صحیح و معیوب مقایسه کرد و سپس مولای او، به اندازه نقصانی که رخ داده است، ارش و حکومت را اخذ نماید.البته همان گونه که صاحب مفتاح الکرامة در ج10، ص493 به نقل از کتاب کشف الرموز بیان می نمایند، برخی از فقهاء تعبیر «ارش» را اعمّ از تعبیر «حکومت» می دانند. توضیح آنکه مرحوم عزّ الدین حسن بن أبی طالب یوسفی، معروف به فاضل آبی از جمله شاگردان مرحوم شهید ثانی بوده اند؛ ایشان در کتاب کشف الرموز في شرح المختصر النافع در تبیین عبارت محقّق حلّی: «و الحکومة و الأرش عبارة عن معنی واحد» می فرمایند: «هذا علی إصطلاح شیخنا في أکثر المواضع فأمّا عند باقی الفقهاء الأرش أعمّ من الحکومة لأنّهم یستعملونه في المقدّر و غیره و الحکومة لا تستعمل إلّا في غیر المقدّر فاعرفه» ج2، ص672.
[9] همانند کسی که به یک جایی خیره شود؛ کنایه از آن است که گردن به گونه ای شکسته می شود که در یک طرف ثابت می ماند.
[11] خم شدن.
[14] همان.
logo