1404/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی ادله قائلان به استحقاق و عدم در واجب غیری
محتويات
0.0.1- بررسی قیاس استحقاق ثواب و عقاب0.0.2- ارزیابی دلیل مشهور (مرحوم آخوند): عدم استحقاق ثواب و عقاب
0.0.3- مناقشه در مبنای دلیل مشهور
0.0.4- تلاش برای برهانی کردن نظر مشهور (مرحوم اصفهانی)
0.0.5- ارزیابی استدلال مرحوم اصفهانی
0.0.6- نتیجهگیری موقت و طرح بحث آینده
0.0.7- دو نکته پایانی برای تامل
موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب/ تقسیمات الواجب/استحقاق الثواب و العقاب على الواجب الغيري
خارج اصول فقه استاد علیدوست-جلسه بیست و سوم
سهشنبه، 29 مهر 1404
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِينَ. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلاً وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلاً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اهْدِنَا لِمَا اخْتُلِفَ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِكَ إِنَّكَ تَهْدِي مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.
سوالات پیش از جلسه
0.0.1- بررسی قیاس استحقاق ثواب و عقاب
سوال: سؤالی از مباحث گذشته مطرح شده است که به آن پاسخ میدهیم و سپس وارد بحث امروز میشویم. سؤال کننده محترم میخواهند وِزان ثواب و عقاب را یکی ببینند؛ یعنی هر آنچه در استحقاق عقاب گفته میشود، در باب ثواب نیز گفته شود و هر چه نسبت به مخالفت مطرح است، نسبت به موافقت هم بیان گردد. سؤال ایشان که مربوط به چند روز پیش است، اینگونه مطرح شده: «اگر بفرمایید دلیل برای استحقاق نداشتن ثواب این است که عبد کاری برای خداوند انجام نداده، در مورد معصیت هم میگوییم عبد ضرری به خدا نزده است. اگر در مورد عقاب بفرمایید به خاطر نافرمانی استحقاق عقاب دارد، در ثواب هم میگوییم به خاطر فرمانبرداری استحقاق ثواب دارد. در هر صورت، ثواب و عقاب سیاق واحد دارند.»
پاسخ: به نظر میرسد اگر در مطالبی که پیشتر بیان شد دقت میشد، این سؤال پیش نمیآمد. نسبت به استحقاق ثواب گفته شد که بله، عبد کاری [مستقلاً] برای خدا انجام نداده است [و لذا مستحق ثواب نیست]. اما در مورد معصیت، ما اصلاً نگفتیم کسی که معصیت میکند به خدا ضرر زده است؛ پس این بخش از قیاس اساساً صحیح نیست. ما گفتیم [معصیت] ظلم است، نگفتیم ضرر. خصوصاً در ذیل آیه «...وَمَا ظَلَمُونَا...» (البقره: 57) گفتیم مراد [از ظلم در اینجا] اضرار است و این در مورد خداوند معنا ندارد.
اما بخش دوم قیاس که فرمودند: «اگر به خاطر نافرمانی مستحق عقاب است، به خاطر فرمانبرداری هم مستحق ثواب است». این تعبیر، مغالطه است. در استحقاق ثواب، دو چیز لازم است:
۱. فرمانبرداری
۲. انجام کار برای صاحب فرمان
اگر من فرمان پدرم را اطاعت کردم ولی درس خواندم برای [نفع] خودم، آیا از طرف پدر مستحق ثوابم؟ خیر! در ثواب، هم فرمانبرداری لازم است و هم اینکه کار را برای مولا انجام داده باشی؛ و این [عنصر دوم] در واجبات غیری وجود ندارد. اما در استحقاق عقاب، صرف نافرمانی کافی است؛ چون نافرمانی، ظلم و خروج از زیّ رقیت (بندگی) محسوب میشود و لذا استحقاق عقاب میآورد. نباید استحقاق ثواب را که دو عنصر لازم دارد، با استحقاق عقاب که با یک عنصر (نافرمانی) محقق میشود، یکی دانست. مشکل سؤال کننده محترم در همین بخش دوم قیاس است.
ادامه بحث جلسه قبل: بررسی اقوال در امتثال و مخالفت واجب غیری
جلسه گذشته در یک بحث فشرده، اقوالی را که در مورد امتثال یا مخالفت واجب غیری وجود دارد، مطرح شد. ضمن بیان اقوال، اشاره مختصری هم به ادله این حضرات داشتیم. یعنی پنج قول را برشمردیم و ادله آنها را بیان کردیم. بحث دیروز ما در واقع، تتبع اقوال و ادله بود.
مرحله تحقیق: ارزیابی ادله اقوال
امروز میخواهیم تحقیق انجام دهیم. البته به بخشی از تحقیق را دیروز اشاره شد، اما امروز به صورت منظم بیان میکنم. ما با چهار ادعا مواجهیم:
۱. استحقاق ثواب (یا به تعبیر دقیقتر، تفضل ثواب) در امتثال واجب غیری.
۲. عدم استحقاق ثواب.
۳. استحقاق عقاب در مخالفت واجب غیری.
۴. عدم استحقاق عقاب.
هر کدام از اینها قائلینی دارد، چنانکه در پنج قول دیروز مشاهده شد (دو قول نفی و اثبات مطلق، و سه قول تفصیل). در درس امروز باید این اقوال را ارزیابی کنیم. ارزیابی اقوال نیز طبیعتاً به ارزیابی ادله آنها بازمیگردد. اگر ادله قولی تمام باشد، آن قول پذیرفته میشود و اگر ناقص باشد، رد میشود.
0.0.2- ارزیابی دلیل مشهور (مرحوم آخوند): عدم استحقاق ثواب و عقاب
وقتی کلمات بزرگان را بررسی میکنیم، میبینیم برخی از این ادله، ولو از بزرگان فن صادر شده، اما اگر انسان کمی درایت و شجاعت داشته باشد، میتواند بگوید صرفاً مبتنی بر ذوق و استحسان است؛ یعنی دلیلنما و برهاننما هستند، وگرنه دلیل محکمی پشتوانه آنها نیست.
مثلاً مرحوم آخوند خراسانی که نماینده قول مشهور (عدم استحقاق ثواب و عقاب مطلقا) است فرمودند واجب غیری نه موجب قرب است و نه موجب بُعد؛ نه مخالفتش بُعد میآورد و نه موافقتش قرب. از طرفی، ثواب و عقاب دائرمدار قرب و بعد است. هر چه مقرِّب باشد، انجامش موجب قرب و ثواب است و هر چه مبعِّد باشد، انجامش موجب بعد و عقاب. و چون واجب غیری هیچکدام نیست، پس نه ثواب دارد و نه عقاب.
0.0.3- مناقشه در مبنای دلیل مشهور
۱. ممکن است کسی مثل مرحوم ایروانی پیدا شود و بفرماید: صرف انفاذ اراده مولا، خودش موجب قرب است. هر کاری که انسان انجام دهد تا اراده مولا را پیش ببرد، موجب قرب است. [بنابراین، انجام واجب غیری هم که در راستای انفاذ اراده مولاست، مقرِّب و موجب ثواب است].
۲. یا گفته شد که صرف انجام مقدمه (واجب غیری) به قصد اظهار عبودیت و اخلاص، موجب قرب و استحقاق ثواب است. کسی که مثلاً دو-سه ماه قبل از حج، خودش را آماده میکند (گذرنامه، کاروان، کلاس و...)، با کسی که چیزی برایش مهم نیست و هیچ اقدامی نمیکند، آیا یکسان هستند؟ آیا این اقدامات مقدماتی که فرد اول انجام میدهد، مقرِّب نیست؟
نتیجه اینکه استدلال مرحوم آخوند، مبتنی بر یک مبنای ذوقی و استحسانی است و برهان محکمی ندارد. این اشکال اختصاص به ایشان هم ندارد؛ کلمات دیگران که طرفدار مشهور هستند را هم نگاه کنید، همینگونه است.
0.0.4- تلاش برای برهانی کردن نظر مشهور (مرحوم اصفهانی)
به همین خاطر، برخی از بزرگانِ شاگرد ایشان و یا شاگردانِ شاگرد ایشان، سعی کردهاند فرمایش استاد را برهانی کنند.
مثلاً مرحوم محقق اصفهانی سعی کرده استدلال مرحوم آخوند را به شکل برهانی تقریر کند. (مرحوم سید محمد روحانی نیز در منتقی الاصول چنین تلاشی کردهاند).
مرحوم اصفهانی میفرماید:
صغری) وجوب غیری (وجوب مقدمه)، یک وجوب «معلولی» و «ترشحی» است. (تعبیر ترشح از مرحوم نائینی است). چه بگوییم وجوب شرعی است و چه بگوییم لزوم عقلی (مثل نظر ما)، در هر حال، این وجوب، ترشحی و معلولی است.
کبری) وقتی چنین شد، تمام دارایی وجوب غیری، تبعی و قهری میشود. اصلاً [مقدمه بما هو مقدمه] مورد توجه و "التفات تفصیلی" نیست. انبعاث به سوی آن، اصالت ندارد. بسیاری از مقدمات را انسان بدون توجه انجام میدهد (مثل رفتن به سمت وضو بعد از اذان).
نتیجه) وقتی ماهیت وجوب غیری این است، دیگر چه استحقاقی (چه ثواب و چه عقاب) میتواند بر آن مترتب شود؟ زیرا ثواب و عقاب بر چیزی مترتب میشود که "مطلوب بالذات" و مراد اصلی باشد و مورد التفات تفصیلی قرار گیرد و انبعاث به سوی آن اصالت داشته باشد؛ و هیچکدام از اینها در واجب غیری نیست.
بنابراین، اگر بگویید واجب غیری استحقاق عقاب دارد، این خُلف فرض است؛ یعنی با غیری بودن آن نمیسازد.
بله، ممکن است شارع برای خودِ یک مقدمه (مثل وضو) به طور مستقل ارزش قائل باشد و برای آن ثواب قرار دهد (مثل ثواب خوابیدن با وضو). اما این دیگر از جهت مقدمیت آن نیست؛ بلکه یک مطلوبیت نفسیِ مستقل پیدا کرده است.
0.0.5- ارزیابی استدلال مرحوم اصفهانی
به نظر ما، کلام مرحوم اصفهانی نیز برهاننماست، نه برهان واقعی. چرا؟ جلسه آینده (شنبه انشاءالله) آن را پیگیری خواهیم کرد.
نکته: این برهان اصفهانی (یا شبهبرهان)، اگر نتواند مدعای مرحوم آخوند (نفی مطلق ثواب و عقاب) را اثبات کند (که به نظر ما نمیتواند)، اما میتواند ردّ قول کسانی باشد که قائل به استحقاق هستند (مثل مرحوم ایروانی). زیرا مرحوم ایروانی فرمود «مجرد انفاذ ارادت مولا موجب قرب و ثواب است». مرحوم اصفهانی میتواند بگوید: انفاذ اراده «نفسی» مولا موجب قرب است، نه اراده «قهری» و «تبعی» او که برای چیز دیگری است. یا آنکه فرمودند «محض اتیان مقدمه اظهاراً للعبودیه موجب قرب است». پاسخ داده میشود که این اظهار عبودیت نسبت به امر نفسی است، نه امر غیری که اصلاً مورد التفات نیست.
0.0.6- نتیجهگیری موقت و طرح بحث آینده
پس دلیل مشهور (آخوند) مبتنی بر ذوق و استحسان بود. تلاش مرحوم اصفهانی برای برهانی کردن آن هم به نظر ما شبهبرهان است (چرایی آن را شنبه خواهیم گفت).
0.0.7- دو نکته پایانی برای تامل
1. ادعای اتفاق بر عدم عقاب بر ترک واجب غیری اشکالات آن
اما ادعاهای اتفاق که برخی مطرح کردهاند (مثل مرحوم آقای خویی که فرمودهاند عدم عقاب بالاتفاق است)، این ادعاهای اتفاق نیز مشکل دارد:
۱. مشکل صغروی: اثبات اتفاق در طول تاریخ فقه، کار بسیار دشواری است و نیازمند تتبع گسترده است. (برخی مثل صاحب حدائق اساساً این اجماعات منقول را زیر سؤال میبرند).
۲. مشکل کبروی: گیریم اتفاق ثابت شد؛ اتفاق علما در مسائل اصولی یا کلامی (برخلاف مسائل فقهی) به خودی خود حجت نیست و نمیتواند جلوی تحقیق و بررسی عقلی را بگیرد.
بنابراین، برای حل مسئله باید به سراغ ابزارهای دیگری برویم. مسئله ما تعبدی نیست. جنس آن کلامی و فلسفی و عقلی است. لذا باید از عقل و بنای عقلا کمک بگیریم.
2. نقش عقل و عقلا در مسئله
• بنای عقلا: باید ببینیم عقلا در اوامر و نواهی خودشان، آیا برای مقدمات، ثواب و عقاب مستقل قائل میشوند یا خیر؟ آیا تسهیلاتی برای انجامدهندگان مقدمات در نظر میگیرند؟ آیا صرف انجام مقدمه (بدون توجه به ذیالمقدمه) را ارزشمند میدانند؟ (مرحوم شیخ انصاری در کتاب الصلاة به عرف و عقلا اشاره دارد).
• حکم عقل: آیا عقل ما مستقلاً درک میکند که صرف موافقت با امر مولا (چه نفسی و چه غیری) موجب قرب و ثواب است؟ یا نه، علاوه بر موافقت ظاهری، نوعی «انتساب» عمل به شارع و قصد اطاعت لازم است؟ این بحث مهمی است. هزاران انسان غیرمسلمان هستند که بسیاری از واجبات الهی را (مثل امانتداری، انفاق به خانواده و...) بهتر از ما انجام میدهند. آیا اینها هم مستحق ثوابند؟ آیا میتوان به آنها گفت «مُمتَثِل» یا «مُطیع» امر شارع؟ شاید نتوان گفت. ولی «موافقت» که هست. «امتثال مصدری» شاید صادق باشد، اما «امتثال وصفی» (یعنی وصف مُمتَثِل) شاید صادق نباشد. (صاحب جواهر در بحثی، بین صدق «قتل» مصدری و «قاتل» وصفی تفکیک قائل شده است. مثل کسی که در خواب کسی را می کشد، قاتل نیست اما قتل رخ داده و صادق است).
اینها سؤالاتی است که باید با تأمل عقلی به آنها پاسخ داد.
ان شاء الله در جلسه آینده به بررسی دقیقتر حکم عقل و بنای عقلا در این مسئله خواهیم پرداخت.
الحمدلله رب العالمین.