1404/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه بیانات استاد/اقسام حج /كتاب الحج
موضوع: كتاب الحج/اقسام حج /ادامه بیانات استاد
ادامه بیانات استاد:
بحث در امر اول از جهت اولی بود و گفتیم که روایاتی در این باب وجود دارد و در آن روایات تنافی بین صدر و ذیل میباشد و در مقام حل این این مشکل دو روایت را مطرح کردیم و بحث در روایات دوم بود.
این روایت علاوه بر این نقل نقلهای دیگری هم وجود دارد و آن عبارت است:
روایت دوم:
رواه الکلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد جمیعاً عن ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی عن ابیعبدالله (ع) قال: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص حِينَ حَجَ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ خَرَجَ فِي أَرْبَعٍ بَقِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ حَتَّى أَتَى الشَّجَرَةَ فَصَلَّى بِهَا ثُمَّ قَادَ رَاحِلَتَهُ حَتَّى أَتَى الْبَيْدَاءَ فَأَحْرَمَ مِنْهَا وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ وَ سَاقَ مِائَةَ بَدَنَةٍ وَ أَحْرَمَ النَّاسُ كُلُّهُمْ بِالْحَجِّ لَا يَنْوُونَ عُمْرَةً وَ لَا يَدْرُونَ مَا الْمُتْعَةُ حَتَّى إِذَا قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَكَّةَ طَافَ بِالْبَيْتِ- وَ طَافَ النَّاسُ مَعَهُ ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ عِنْدَ الْمَقَامِ- وَ اسْتَلَمَ الْحَجَرَ ثُمَّ قَالَ أَبْدَأُ بِمَا بَدَأَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَأَتَى الصَّفَا فَبَدَأَ بِهَا ثُمَّ طَافَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ سَبْعاً فَلَمَّا قَضَى طَوَافَهُ عِنْدَ الْمَرْوَةِ قَامَ خَطِيباً فَأَمَرَهُمْ أَنْ يُحِلُّوا وَ يَجْعَلُوهَا عُمْرَةً وَ هُوَ شَيْءٌ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ فَأَحَلَّ النَّاسُ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ كُنْتُ اسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِي مَا اسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ كَمَا أَمَرْتُكُمْ وَ لَمْ يَكُنْ يَسْتَطِيعُ أَنْ يُحِلَّ مِنْ أَجْلِ الْهَدْيِ الَّذِي مَعَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ[1] - وَ قَالَ سُرَاقَةُ بْنُ مَالِكِ بْنِ جُعْشُمٍ الْكِنَانِيُّ يَا رَسُولَ اللَّهِ- عُلِّمْنَا كَأَنَّا خُلِقْنَا الْيَوْمَ أَ رَأَيْتَ هَذَا الَّذِي أَمَرْتَنَا بِهِ لِعَامِنَا هَذَا أَوْ لِكُلِّ عَامٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا بَلْ لِلْأَبَدِ[2] وَ إِنَّ رَجُلًا قَامَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- نَخْرُجُ حُجَّاجاً وَ رُءُوسُنَا تَقْطُرُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّكَ لَنْ تُؤْمِنَ بِهَذَا[3] أَبَداً قَالَ وَ أَقْبَلَ عَلِيٌّ ع مِنَ الْيَمَنِ حَتَّى وَافَى الْحَجَّ فَوَجَدَ فَاطِمَةَ ع قَدْ أَحَلَّتْ وَ وَجَدَ رِيحَ الطِّيبِ فَانْطَلَقَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مُسْتَفْتِياً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- يَا عَلِيُّ بِأَيِّ شَيْءٍ أَهْلَلْتَ فَقَالَ أَهْلَلْتُ بِمَا أَهَلَّ النَّبِيُّ ص فَقَالَ لَا تُحِلَّ أَنْتَ فَأَشْرَكَهُ فِي الْهَدْيِ وَ جَعَلَ لَهُ سَبْعاً وَ ثَلَاثِينَ وَ نَحَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثاً وَ سِتِّينَ فَنَحَرَهَا بِيَدِهِ ثُمَّ أَخَذَ مِنْ كُلِّ بَدَنَةٍ بَضْعَةً فَجَعَلَهَا فِي قِدْرٍ وَاحِدٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَطُبِخَ فَأَكَلَ مِنْهُ وَ حَسَا مِنَ الْمَرَقِ وَ قَالَ قَدْ أَكَلْنَا مِنْهَا الْآنَ جَمِيعاً وَ الْمُتْعَةُ خَيْرٌ مِنَ الْقَارِنِ السَّائِقِ وَ خَيْرٌ مِنَ الْحَاجِّ الْمُفْرِدِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ أَ لَيْلًا أَحْرَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمْ نَهَاراً فَقَالَ نَهَاراً قُلْتُ أَيَّ سَاعَةٍ قَالَ صَلَاةَ الظُّهْرِ.
و رواه الصدوق فی العلل عن ابیه عن سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن ابی عمیر مثله مع تفاوت.[4]
بحث دلالی:
این دو روایت ناظر به آنچه از نبی اکرم(ص) در حجة الوداع صادر شده است میباشد. فتح مکه در رمضان سال 8 واقع شده است و مسلمانان میتوانستند حج را انجام بدهند و در سال نهم هم این عمل را انجام بدهند و این اغفراد یا میبایست از میقات محرم میشدند و این احرام با تلبیه بود و هدی عنراهشان نبوده است یا اینکه هدی همراهشان بوده است و آن افرادی که حاضر در مکه بودند حج را بصورت قران و تافراد بجا میآوردند.
بنابراین هیچ سابقهای غیر از حج قران و افراد نبود و طبق این دو روایت نبی اکرم(ص) به مکه تشریف آوردند و محرما وارد مکه شدند و بعد سعی بجا آوردند و بعد از سعی نبی اکرم(ص) به مردم فرمودند که محل بشوند و این امر نبی اکرم(ص) یک مطلب جدیدی بود؛ جون براساس حج قران و افراد در احرام تا یوم تلبیه بمانند بعد به عرفات حرکت کنند و چند روز به ذی الحجة باقی مانده بود و و این اتفاقات-مثلا- در سوم و چهارم در راه بودند- در هشتم ذی الحجة و تلبیه بوده است و نبی اکرم(ص) به مردم امر فرمودند که محل بشوند و در این جا قسم سومی از حج که حج تمتع باشد تبیین شد. نکتهای که در این دو روایت وجود دارد عبارت است از اینکه در هر دو روایت این عنوان وجود دارد که در صورت نق زدن مردم فرمودند: «دخلت العمرة فی الحج...» و این مطلب را در صورتی فرمودند که خلف الله نمیفهمیدند که چرا نبی اکرم(ص) امر به احلال فرمودن و نبی اکرم(ص) فرمودند این عمره داخل در حج تا روز قیامت شده است یعنی زمانی که محل میشود عمره میباشد و بعد از آن محرم به احرام حج میشود و نبی اکرم(ص) عبارت ذکور را بیان فرمودند.
نكته دیگری که در این دو روایت وجود دارد این است که نبی اکرم(ص) با هدی محرم شدند و محل نشدند؛ چون حجشان حج قران میباشد و این حج قران برای بعید تشریع شده بود. این افراد باید محرم باشند اما آن افرادی که مفرِد(هدی همراهشان نبود) میتوانند محل بشوند و این حکم مختص به آن سال میباشد نه اینکه مکلف-مثلا- از مدینه حرکت کند و هدی هم به دنبال خودش هم داشته باشد قران از او کفایت نمیکند و به همین علت نبی اکرم(ص) به حضرت فاطمه(س) فرمودند از احرام خارج اما به امیرالمومنین(ع) فرمودند که محل نشوند و فردی که بعید میباشد حق نداردکه هدی را بهمراه خودش حمل کند و حج افراد بیاورد و روایاتی که در ادامه بیان میشود حق ندارند که هدی را بهمراه خودش حمل کند و حج افراد بجا بیاورد و روایاتی که در ادامه بیان میشود تبیین این مطلب میباشد. بنابراین حج قران نسبت به فرد بعید اصلاً مشروعیت ندارد. .
نکته سوم: آنچه نبی اکرم(ص) به برخی از افراد احلال فرمودندو این امر نسبت به افراد اهل مکه تعرضی ندار ؛ چون وظیفه آنها حج قران و افراد میباشد وآنها حج قران و افراد میباشد و آنها هنوز وقت دارند که محرم بشوند و آنها موضوع امر و متعلق امر نبی اکرم(ص) نبودند و لذا موضوع «امر الناس» کسانی هستند که از راه بعید میباشمد و همراه نبی اکرم(ص) هم میباشند.
مطلب و نکتهی که دیگری که سبب تنافی بدوی در این روایات و روایات بعدی هم وجود دارد و این تنافی گاهی از اوقات در مقام استفهام بود(مثل آن فرد که گفت: دیم را بما بیاموز) و گاهی از اوقات در مقام مخالفت بوده است و این قسم دوم معنای مهمی میباشد که حتی بعد از نبی اکرم(ص) در فقه اهل تسنن هم اثر گذاشته است یعنی طبق نظر فقهاء عامه فرد بعید میتواند قران یا تمتع یا افراد عم بجا بیاورد.