درس خارج فقه استاد سیدمحمدجواد علویبروجردی
1402/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه مباحث قبل
موضوع: ادامه مباحث قبل
بحث در فرع پنجم بود و اطلاقاتی که در کلام اعلام(رحمة الله علیهم) بود مورد بررسی قرار دادیم. تعبیر«عن بعض اصحابنا» یک روایت مرسله عادی نمیباشد؛ چون این تعبیر را در صورتی بکار میبرند که این تعبیر را از افراد متعدد شنیده باشند. «بجلی» هم از ثقات میباشد و مرحوم نجاشی و مرحوم علامه(رحمة الله علیهما) ایشان راغ موثق میدانند. اینت روایت بعنوان شاهد میتوانیم موید قرار دهیم البته اگر در سند حدیث خدشهای وارد شود.
روایت دیگر:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع[1] إِنِّي أَرْجُو أَنْ أَصُومَ بِالْمَدِينَةِ- شَهْرَ رَمَضَانَ فَقَالَ تَصُومُ بِهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْتُ وَ أَرْجُو أَنْ يَكُونَ خُرُوجُنَا فِي عَشْرٍ مِنْ شَوَّالٍ- وَ قَدْ عَوَّدَ اللَّهُ زِيَارَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص[2] وَ زِيَارَتَكَ فَرُبَّمَا حَجَجْتُ عَنْ أَبِيكَ وَ رُبَّمَا حَجَجْتُ عَنْ أَبِي وَ رُبَّمَا حَجَجْتُ عَنِ الرَّجُلِ مِنْ إِخْوَانِي وَ رُبَّمَا حَجَجْتُ عَنْ نَفْسِي فَكَيْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ تَمَتَّعْ فَقُلْتُ إِنِّي مُقِيمٌ بِمَكَّةَ مُنْذُ عَشْرِ سِنِينَ فَقَالَ تَمَتَّعْ»[3] .
بحث دلالی:
زمینه و مورد این روایت پدر امام(ع) و پدر خودش است که حج واجب بر ذمهشان وجود ندارد. بنابراین استفاده کردن اطلاق از حی در حج مندوب در جحالی که حج واجب بر ذمهاش میباشد و حج فعلی بر ذمهاش مشغول میباشد و این اطلاقات در این جا وجود ندارد. و مشکل تر از این مطلب صحت استئجار بر کسی که حج واجب بر ذمهاش وجود دارد و اتیان نکرده است و تمکن از انجام واجب دارد و در عین حال امر مستحبی را بجا میآورد که این اتیان(حج مستحبی) اصلاً با وجود امر واجب فعلیت پیدا نمیکند.
بنابراین مطلبی که مرحوم خوئی(ره) فرمودند که قصه منوب عنه با نائب متفاوت میباشد و همه شرائطی که در منوب عنه است در نائب لازم نیست که باشد و ... .
این مطلب ایشان «فی الجملة» صحیح میباشد اما نائب وجود تنزیلی منوب عنه میباشد و وجود تنزلی در احکام شخصی خودش(حائض باشد نباشد) تابع منوب عنه نمیباشد اما در فعلیت امری که متوجه منوب عنه میباشد دخیل میباشد؛ چون نائب با وجود تنزلی آن امر فعلی را مجحقق میکند در اینجا در امر فعلی باشد و در صورتی که برای منوب عنه امر فعلی نداشته باشد.
نائب چطور میتواند آن امر را انجام بدهد و حائض بودن یا نبودن از امور شخصی میباشد. اگر فرد برای خودش حج واجب را انجام بدهد و شخص دیگری هم برود از جانب او حج مستحبیای انجام بدهد، اشکال ندارد و این نقضی برای حرف ما نمیباشد. اما امر فعلی مستحب مشکلش این است که این فرد نمیتواند در این ظرف دو تا حج را انجام بدهد اما حج واجب خودش را میتواند انجام بدهد و مزاحنمتی از این جهت متوجه امر فعلی واجبش نمیباشد.