1404/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
بیان موارد/مسئولیت اجتماعی و واجبات مالی /نظام اقتصادی اسلام
موضوع: نظام اقتصادی اسلام/مسئولیت اجتماعی و واجبات مالی /بیان موارد
این متن توسط هوش مصنوعی پیادهسازی و سپس توسط انسان برای مستندسازی و تطبیق با فایل صوتی استاد، بازبینی و تأیید شده است.
درس پنجم: اصل مسئولیت اجتماعی و گردش ثروت در اقتصاد اسلامی
مقدمه: لزوم توجه به دیگران در فعالیتهای اقتصادی
در ادامه بحثهایی که ذکر میکردیم، یک اسلوب و روشی که در مجموعه مباحث ریشه ای در علم اقتصاد میتوانیم از آیات قرآن و از روایات به دست بیاوریم، این است که باید هر انسانی، به هر مقداری که توانست به امر اقتصاد دست بیاورد، به فکر دیگران هم باشد.
«نفقه» به مثابه اولین تجلی مسئولیت اقتصادی
بخشی از این [توجه به دیگران]، به عنوان «نفقه» است که [شخص] باید به فکر دیگران، یعنی نسبت به فرزندانش، نسبت به اهل و عیال و زن و زندگیای که دارد، باشد. در این موارد، او باید در حد عرف و در حدی که امروز شایع شده و از آن به «شأن» تعبیر میکنند، این موارد را تأمین کند.
فلسفه اقتصادی «خمس»: تعلق به مازاد مؤونه
به تعبیری که حتی در «خمس»، که برنامه مهمی است و بعداً هم این مسئله را ذکر خواهیم کرد، [آمده است]؛ در خمس میگویند [این واجب مالی به] «مازاد بر مؤونه» [تعلق میگیرد]. یعنی به اندازهای که مؤونه زندگیاش هست، باید اینها را مقدم بدارد و مؤونه زندگی خود را تأمین کند. از مقدار مازاد بر مؤونه، آنگاه باید خمس را بپردازد.
به تعبیر ما، خداوند [حکم را اینگونه] قرار نداده که ما دست در داخل مؤونه بکنیم و از آن برداریم. بعد از اینکه این ظرف پر شد و لبریز گردید، از آن [مقدار] لبریز شده میفرماید [بخشی از آن را بپرداز]. همان [مقدار] لبریز شده نیز، چهار قسمش مال خودت؛ یک پنجمش را به عنوان خمس، به سادات و سهم امام بپردازد.
پس، مؤونه از ابتدا میزانی معین است که باید برای [خود شخص]، نفقه فرزندانش و نفقه اهل و عیال پرداخت گردد. حال، مازاد آن، به عنوان خمس، باید رها شود و پرداخت گردد.
رابطه نفقه و خمس با اصل گردش اقتصادی
تمامی اینها [مصادیق] به فکر دیگران بودن است؛ هم باید به فکر فرزندان و اهل و عیالش باشد و هم [به فکر جامعه از طریق] خمسی که باید بپردازد. اینها وظیفهای است برای هر انسانی که وقتی درآمدی پیدا میکند، [باید آن را] رواج دهد. طبق بحثی که جلسه گذشته ذکر کردیم، باید در زندگیاش رواج [اقتصادی] وجود داشته باشد؛ این اقتصاد باید در حال جریان و حرکت باشد و رکود نداشته باشد. چون رکود نباید داشته باشد، باید نفقاتش را بپردازد و به فکر دیگران باشد. این امر مسلمی است که در مجموع روایات ما معین شده است.
سیره مستمره و توسعه دامنه «واجبالنفقه»
در احادیث، این امر به قدری طبیعی قرار گرفته که حتی ما میتوانیم بگوییم این، یک سیره مستمره است که از زمان اول بشریت وجود داشته و بعد به تدریج تغییراتی کرده تا به زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که [احکام آن] معین شده و طبق آن بایستی عمل بکند.
پس ملاحظه فرمودید که یکی از جهات واجبه این است که در اقتصاد، باید به فکر دیگران بود؛ دیگرانی که به او مربوط میشوند. ما این جهت را در باب «واجبالنفقه» [مشاهده میکنیم]. وقتی بحث میشود، افرادی را به عنوان «واجبالنفقه» ذکر میکنند که نفقاتشان واجب است.
موردی که به دست میآید این است که مثلاً اگر، طبق نظری که تقریباً روشن است، اگر فرزندی نادار بود و پدر و مادر دارا هستند، باید او را تأمین کنند. یا بالعکس آن؛ پدر و مادر نادار شدند و فرزند، فرضاً دارا هست و امکان برای او هست [که] نفقات پدر و مادر را تأمین کند. این تعادلی که بین نفقه زن و فرزند [وجود دارد]، به عینه نسبت به پدر و مادر و نسبت به فرزندان هم هست. گرچه آنچه الان در بین مردم رایج است، این است که میخواهند بگویند نه، دیگر پدر و مادر مربوط به خودشان هستند و فرزندان هم مربوط به خودشان. نه، اگر [فرزند] دارا باشد و آنها [والدین] دارا نباشند، باید نفقه پدر و مادر را بپردازد؛ چنانکه مادر و پدر نیز اگر میبینند فرزندشان [دارا] نیست و خودشان دارا هستند، باید او را تأمین کنند و به او رسیدگی نمایند. این موارد را در باب نفقات، «واجبالنفقه» مینامیم که باید پرداخت بشود.
از موارد دیگری که واضح است، کسانی هستند که به او مربوط میشوند. حالا در گذشته کنیز و غلام بوده، [و امروز] کسانی هستند که وابسته به او هستند و جزء زندگی او به حساب میآیند که ما به آنها «اهل و عیال» میگوییم. «عیال» آنهایی هستند که «عیل» (تحت تکفل) و بر دوش افراد هستند. افرادی که [به او] منضم میشوند و عیل او حساب میشوند، باید نفقات اینها را هم بپردازد.
پس در هر قسمت معظم مسائل مادی طوری است که باید به فکر دیگران بود؛ خصوصاً در اینطور مواردی که حالت مؤونه یا نفقه دارد و باید به فکر این نفقات و مؤونهها باشد و آنها را پرداخت و تأمین بکند.
واجبات مالی اجتماعی: تأمین مخارج عمومی و فرهنگی
مطلب دیگری در اینجا به بحث اضافه میشود و آن این است که گاهی یک مخارج عمومی هم هست که باید این کارهای عمومی را به گونهای تنظیم کنند که اینها ضایع نشود و این امور عمومی هم بالاخره پرداخت بشود. به عنوان مثال، مخارجی است که امروز ما میگوییم به عهده شهرداری است؛ این کارها را به عهده شهرداری میگذارند که شهرداری، که [شهر را] اداره میکند، باید این مخارج را تأمین کند.
حتی تا حدی که امروز این سخن گفته شده که اگر مصالح مربوط به فرهنگ هم هست، شهرداریها باید به فکر مسائل فرهنگی هم باشند و مقداری از بودجهشان را برای امور فرهنگی قرار میدهند و [پرداختن به] مسائل فرهنگی را برای اداره مسائل اجتماع، بر آنها لازم میدانند.
حال، با توجه به ادلهای که ما داریم، در موارد اینچنینی که برای خرج فرهنگ و مسائل اسلامی و اینها است، اگر غیر از وجوه زکات و خمس و اینها که پرداخت میشود، برخی از مسائل اجتماعی وجود دارد که معطل مانده و کار پیش نمیرود و معلوم است که به کمک احتیاج دارد، باید کمک بشود. در اینجا، [این وظیفه] بر عهده افراد میشود؛ یعنی افراد باید بر حسب وُسع خودشان، این [هزینهها] را بین خود تقسیم کنند و با هم ملاحظه نمایند. اینطور مخارج هم به عهده همه مردم قرار میگیرد که ما این را «واجب کفایی» و [در مقابل] «واجب عینی» مینامیم.
«واجب کفایی» و «جهاد اقتصادی» در تأمین نیازهای جامعه
مثل اینکه برای جنگ و برای مباحث اداره جامعه، [فرموده] ﴿وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ﴾[1] ؛ هم از جنبه نفسی، انسان باید برود و [جانش را] فدا کند و هم با اموالش همراهی و کمک نماید و مجاهده کند. اینها قاعده اقتصادی اسلام است که جهاد برای مال و ثروت و جهادی که مربوط به جامعه است، [واجب است]. مثلاً اگر امروز نیازی پیدا شد، باید همه مراقبت و مواظبت کنند و این حوائج را برطرف نمایند. آن مواردی که واجب عینی میشود، که خیلی واضحتر است که باید پرداخت بشود؛ آنجا هم که واجب کفایی است، نباید بگذارند این [امر] معطل بماند و بر روی زمین بماند، بلکه همه از لحاظ اقتصادی باید مواظبت کنند که این [مصلحت عمومی] ضایع نشود، بلکه به طور [صحیح] اداره گردد.
آنچه که مربوط به عامه مردم است، ما باید در فکر باشیم و نگذاریم آنچه مربوط به عامه مردم است، معطل بماند و طوری باشد که پیشرفت نداشته باشد. باید پیشرفت [حاصل شود]؛ حال چه در علم، چه در دانش، چه در مسائل مربوط به جنگ و جبهه است. در حد مقدور، باید همه در مسائل اقتصادی اینطور [فعال] باشند و کمک کنند و نگذارند چیزی بر روی زمین بماند. این مربوط به اقتصاد عامه مردم است که باید تأمین بکنند.