« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1404/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

مفاهیم - مفهوم شرط - نظرنظر مرحوم نائینی در دوران بین علیت منحصره و غیر منحصره و اشکالات

 

موضوع: مفاهیم - مفهوم شرط - نظرنظر مرحوم نائینی در دوران بین علیت منحصره و غیر منحصره و اشکالات

مرحوم محقق نائینی ره فرمودند در دوران بین علیت منحصره و غیر منحصره دو اطلاق داریم یکی اطلاق در مقابل واو است یعنی اگر شرط دیگری در جزا تاثیر دارد باید با واو ذکر می کرد حال که ذکر نکرد و به اطلاق گذاشت معلوم می شود شرط دیگری تاثیر ندارد و این همان علیت منحصره است مثلا إن جائک زید و کان عالما فاکرمه وقتی نفرمود و کان عالما و فرمود إن جائک زید از اطلاق شرط می‌توان استفاده کنیم که بین جزا و شرط علیت منحصره است

اطلاق دوم در مقابل أو هست یعنی اگر در کنار این شرط ، شرط دیگری بود با أو بیان می کرد و وقتی بیان نکرد دلیل بر این است که شرط را منحصره کرده است در بین شرط و جزا و شرط دیگری دخیل نیست

سوال : مرحوم آخوند ره در کفایه در این سه دلیل دو بار از اطلاق حرف زدند حال اگر یک چیز باشد دلیل جداگانه ای نمی آورند ؟

اطلاق اول در شرطیت است و اطلاق دوم و سوم در شرط است و اطلاق در شرط یا بخاطر این است که شرط دیگری بیان نشد و یا اینکه واو یا أو نیاورد

اشکال بر مرحوم نائینی ره :

اشکال اول از مرحوم آخوند ره : که در واجب تخییری غرض و ثواب و عقاب واحد است لذا در متن واقع یک غرض است اگر انجام بدهیم و تحصیل کنی آن غرض را یک ثواب برده می شود و اگر انجام داده نشود یک عقاب دارد چون تخییر یا عقلی یا شرعی است در تخییر عقلی چون بینشان جامع است حکم بر پایه جامع است و روی خصوصیت نمی رود مثلاً در تزاحم بین دو واجب تخییر و عقلی است یعنی یک قدرت بیشتر ندارد برای نجات غریق استفاده کند یا نماز خواندن که تزاحم بین دو واجب است در اینجا عقل به شما اختیار داده اما در تخییر شرعی جامعی نیست و احکام روی خصوصیت است مثلاً کفاره روزه عمدی ماه رمضان یکی از خصال ثلاث است و غرض روی خصوصیت است و ثواب و عقاب روی خصوصیت است که اگر هر کدام از خصال ثلاث انجام شد غرض حاصل شد لذا نباید بحث انحصار و عدم انحصار را به باب واجب تعیینی و تخییری ببرید در باب واجب تخییری اگر أو بیاید دیگر اطلاق ندارد و در جایی که امر صادر شد و او نیامد از اطلاق این امر واجب تعیینی می‌فهمیم قطعا سنخ واجب تعیینی با سنخ واجب تخییری کاملا فرق دارد لذا در اینجا اطلاق و تقیید جاری است و نمی‌توانیم بگوییم امری آورد و او نیاورد از راه اطلاقش تعیینی می‌فهمیم و اگر او می‌آورد تخییری می‌فهمیم ولی در باب شرط انحصار و عدم انحصار کاره ای نیست معیار و ملاک در شرط تاثیر است تاثیر شرط بر ترتب جزا ، تاثیر شرط در فعلیت جزا چه می‌خواهد منحصره باشد یا نباشد چون علت منحصره و غیر منحصره هر دو دارای تاثیر است لذا اطلاق در اینجا مطرح نیست و در مقابل انحصار و عدم انحصار جاری نمی‌شود و بالاخره هر دو یک تاثیری دارند ، اذا خفی الاذان فقصر أو اذا خفی الجدران فقصر ، انحصار نیست ولی هر دو مؤثر است و اینجا اطلاق بدست نمی‌آید اگر یکی را گفت و دیگری را نگفت انحصار فهمیده نمی‌شود چون ما از هر کدام تاثیر را می‌فهمیم

اشکال دوم از مرحوم محقق اصفهانی ره : ایشان می‌گوید اطلاق توقف دارد بر اثبات سه مقدمه

مقدمه اول : انحفاظ ذات مطلق یعنی در جایی که علیت منحصره باشد ثابت می‌شود که اطلاق شرط محفوظ بماند و اگر اطلاق شرط محفوظ نشود می‌توانید علیت منحصره را اثبات کنید

مقدمه دوم : انحفاظ در ظرف عدم ممکن نیست یعنی حفظ مطلق در جایی که یک طرفش عدمی باشد و طرف دیگرش ترک باشد ممکن نیست ، انحفاظ یک شی در ظرف عدم آن شی امکان ندارد

مقدمه سوم : هر چیزی که بدل دارد آن چیز با وجود بدل معدوم است چون اگر هم مبدل باشد و هم بدل باشد نداریم وقتی بدل موجود است مبدل موجود نیست و بالعکس

نتیجه : طلاقی که ما می‌خواهیم ثابت کنیم اطلاق شرط است و اطلاق شرط با وجود بدل شکل نمی‌گیرد چون در مقدمه اول گفتیم که اطلاق متوقف بر انحفاظ ذات مطلق است منظور مولا از اول اعتق ، رقبه مومنه بود دیگر نمی‌شود اطلاق گرفت و باید در اطلاق ذات مطلق دست نخورد لذا اصل فرمایش مرحوم نائینی ره غلط می‌باشد چون شما فرمودید دو اطلاق داریم یکی اطلاق در مقابل واو و دوم در مقابل أو ، اگر از اول شرط در مقابل واو یا در مقابل أو بود اطلاق حفظ نشد لذا چگونه می‌خواهید اطلاق شرط را ثابت کنید در حالی که اطلاق شرط در مقابل واو یا او بوده است

اشکال استاد : در جایی که مسئله جزئیت و شرطیت است مثلاً سوره جزء نماز است و وضو شرط نماز این جزئیت و شرطیت مطلق است یعنی هم در زمانی که ذاکر و هم ناسی هست می‌باشد پس چرا شرط ذُکری دارید و هم غیر ذکری و این را تا الان کسی نگفته است کسی که سوره را فراموش کرد نماز باطل است چون جزئیت سوره مطلق است و اعم است حالت ذُکر و نسیان است کسی نگفته است لذا آنچه در مقدمه اول فهمیدید برای ما ثابت نشده که انحفاظ شرط و اطلاق شرط در مقام ثبوت و اثبات لازم است در حالی که به ضرورت فقه هم شرط ذکری داریم و هم شرط اعم از ذکری و غیر ذکری داریم

 

logo