1404/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
مفاهیم - مفهوم شرط - ادامه بحث ادله انحصاریت شرط برای جزاء
موضوع: مفاهیم - مفهوم شرط - ادامه بحث ادله انحصاریت شرط برای جزاء
( مفهوم شرط - ادامه ادله اثبات شرط بر علیت منحصره - اشکالات بحث )
دلیل دوم بر اثبات شرط برای علیت منحصره: از کفایه ج ۱ ص ۳۰۵ : ( از عبارت ثم انه ربما یتمسک ) که اطلاق شرط از جهت عدم تقیید به سابق و مقارن اقتضا می کند اینکه شرط دلالت بر انحصار علیت کند
توضیح ذلک : اگر چیزی قبل از شرط باشد یا مقارن شرط باشد جزاء مستند به آن شرط است نه مستند به چیزی که قبل یا بعد یا مقارن شرط است به خصوص که شرط منضم به ضمیمه ای باشد چه آن ضمیمه مقدم یا موخر باشد در هر صورت خود شرط موثر است نه چیز دیگری ؛ چون جزاء بر شرط مترتب شد نه غیر شرط مثلا اگر فرمود إن جائک زید و کان عالما فاکرمه که وجوب اکرام به اعتبار آمدن زید است نه عالم بودن او پس از اطلاق شرط که مقید به سابق یا مقارن نکرد بدست می آید که علیت منحصره است که علت وجوب اکرام آمدن است ولو اینکه قبل از آمدن مساله علم مطرح شود یا بعد از آمدن
اشکالات بر بیان فوق :
اشکال اول از استاد : تارة بحث ما روی تمام ما هو المؤثر است و اخری بحث ما درباره تاثیر شرط است آنچه از إن جائک زید و کان عالما فاکرمه به دست میآید این است که آمدن زید موثر است نه اینکه آمدن زید با وجود علم موثر است پس علیت منحصره استفاده نمی شود چون در مقام بیان موثر است نه مقام بیان ما هو الموثر چون اگر در مقام بیان ما هو الموثر باشد و بیان نکند اینجا میتوان گفت از اطلاق عدم بیان و عدم تقیید علیت منحصره استفاده میشود اما اگر در مقام بیان بود و همین اندازه می خواست بگوید علت وجوب اکرام آمدن زید است و آمدن زید تاثیر در وجوب اکرام دارد از این عبارت اطلاق فهمید نمی شود
اشکال دوم از محقق اصفهانی ره : قضیه شرطیه در مقام بیان علیت شانیه شرط است نه فعلیه شرط یعنی شرط قابلیت برای علیت دارد اما در مقام بیان علیت فعلیه نیست لذا اگر آن ضمیمه مقدم یا مقارن تاثیری ندارد برای این است که قضیه شرطیه فعلیت علیت نیست یعنی از عبارات إن جائک ...... همین الان منظور هست که اگر اتفاق افتاد اکرام بکن و اگر اتفاق نیفتاد اکرام نکن
اشکال سوم از مرحوم آخوند ره : اطلاق از جهت تقیید به سابق و مقارن در صورتی انحصار علیت را ثابت می کند که قضیه شرطیه قبلا ترتب و دوم نسبت لزومیه را داشته یاشد تا نوبت برسد که مطلقا یا منحصرا علیت است لذا برخی ترتب یا نسبت لزومیه را قبول نکردند پس اطلاق آزاد نیست و در خود اطلاق بدست آورن باید ملاحظه شود که از که مدلولی است که آیا از ترتب یا نسبت لزومیه یا از هیچکدام است
دلیل سوم بر علیت منحصره در قضیه شرطیه : از راه اطلاق مسأله بیان زائد و عدم آن است در دوران بین واجب تعیینی و تخییری بحث شدکه واجب تخییری مؤنه زائده مثل کلمه أو که اعتق رقبه أو مسکین می خواهد اما در واجب تعیینی مؤنه زائده نمی خواهد لذا در مقام شک که آیا واجب تعیینی یا تخییری است از اطلاق امر واجب تعیینی استفاده میشود چون اگر تخییری بود یک أو میآورد به عنوان مؤنه زائده اینجا هم اگر منظور مولا در إن جائک زید فاکرمه علت منحصره نبود و علت غیر منحصره بود باید بیان می کرد چون درجایی که علیت غیر منحصره باشد شرط متعدد می باشد و مؤنه زائده می خواهد و حال که قرینه ای نیاورده بر علیت غیر منحصره نشان می دهد علیت منحصره است این مطلب در کفایه است از عبارت و اما توهم انه قضیة اطلاق الشرط ....
مرحوم نائینی ره این دلیل را به تفصیل بیان کردند فوائد الاصول ج ۱ ص ۴۸۲ سطر ۲۰ و همچنین آقای خویی ره در محاضرات ج ۱ ص ۶۶ از اما النوع الاول ، که ترتب جزاء بر شرط به دو صورت است اول به صورت عقلی و دوم بهصورت جعلی است اما درجایی که عقلی باشد مفهوم ندارد و فقط در مقام بیان موضوع و حکم است این گونه قضیه شرطیه مثل قضیه حملیه است که همانطوری که در قضایای حملیه انتفاء حکم به انتفاء موضوع است در اینجا هم انتفاء حکم به انتفاء شرط است مثلا إن رزقت ولدا فاختنه که ترتب ختنه بر رزق ولد عقلی است و با انتفاء ولد ختنه هم انتفاء آن قهری و تکوینی است
اما در جایی که ترتب جعلی و هم نسبت لزومیه داشته باشد و هم قابل تقیید باشد و تقیید نکند مثلا شرط را متعدد کند و برای آن واو یا أو بیاورد نمی توان از اطلاق استفاده کرد مثلا بگوید إن جائک زید و کان عالما فاکرمه که در اینحا انحصار فهمیده می شود چون او نیاورد برخی گفتند انحصار فهمیده نمیشود چون واو آورده است و ما قاعده داریم مقام اثبات با مقام ثبوت باید مطابق باشد در مقام ثبوت تنها آمدن موجب اکرام نبود بلکه آمدن تؤام با علم است پس در مقام اثبات هم باید علم در نظر گرفته شود اما اگر در مقام اثبات این طور نبود و در مقام بیان بود و تقییدی هم نیاورد و برای قید هم نه ضمیمهای آورد و نه عِدل اینحا از اطلاق علیت منحصره استفاده می شود اصرار مرحوم نائینی ره از کلمه عِدل و ضمیمه می شود آن واو ، پس ما دو اطلاق داریم اطلاق در مقابل واو و اطلاق در مقابل او که إن جائک زید فاکرمه هر دو اطلاق اینحا هست پس جاعل مقید نکرد دیگر جای سوالی باقی نمی ماند اما اگر یکی از این تقیید ها را بیاورد جای سوال باقی می ماند و آن اطلاق صورت نمی گیرد و باید قاعده تطابق اثبات بر ثبوت بیاید