« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1404/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

مفاهیم - مفهوم شرط - ادامه بحث انحصاریت شرط برای جزاء و تحقیق استاد

 

موضوع: مفاهیم - مفهوم شرط - ادامه بحث انحصاریت شرط برای جزاء و تحقیق استاد

در جلسه قبل بیان شد که از مقدمات حکمت می‌توانیم ثابت کنیم که که علیت بین شرط و جزاء علیت منحصره است به عقیده مرحوم آخوند علتش این است که ادات شرط معانی حرفیه دارند و معانی حرفی که آلی است و استقلالی نیست و اطلاق از راه مقدمات حکمت در آلی نیست بلکه در استقلالی است چون معانی حرفیه مثل من برای ربط است و ارتباط برقرار می‌کند و غیر از آن چیزی نیست

تحقیق در این موضوع :

اولا : مقام علیت منقسم می‌شود به اعتباری به علت تامه و علت ناقصه و علت به نحو اقتضا و علت به نحو شرط ، اگر بخواهیم از راه مقدمات حکمت ثابت کنیم کدامیک از آنها اراده شده است نیازمند به بیان است

اما انحصار و عدم انحصار از انقسامات علیت نیست تا نیازمند به بیان باشد و بخواهید از راه مقدمات حکمت استفاده کنید که مولی در مقام بیان بوده است و چون اشاره ای نکرد پس علیت منحصره را می رساند این بحث در فلسفه مفصل بیان شده است و علمای اصول مقداری خلط کرده اند در فلسفه می گوییم لزوم و علیت یعنی تاثیرش بالنسبة به شیی و ما می دانیم که تاثیر دو قسم نمی شود به انحصاری و غیر انحصاری ، اما تاثیر تام و ناقص و مقتضی داریم پس انحصار و عدم انحصار از انقسامات تاثیر نیست لذا نمی توان گفت که متکلم در مقام بیان بوده چون اولین مقدمات حکمت این است که متکلم در مقام بیان بوده چون بیان مربط به انحصار است ، انحصار و عدم انحصار کاری به انقسامات ندارد

ثانیا : قیاس علیت منحصره و غیر منحصره به بحث وجوب نفسی و وجوب غیری قیاس مع الفارق است چون مقدمات حکمت در جایی است که طبیعت دو حصه شود اما جایی که طبیعت دو حصه نشود مقدمات حکمت نمی آید مثلا طبیعت رقبه دو حصه است مومنه و کافره که اگر بیان نکند و مطلق رقبه را آزاد کنیم به عتق رقبه عمل کرده ایم اما در بحث شرط و جزاء ، انحصار یک حصه شرطیت لزوم نیست و غیر انحصار هم یک حصه دیگر شرط لزوم نیست لذا در واقع آنچه می بینید علیت است اما این طبیعت علیت به معنای تاثیر فرقی نمی کند تاثیر وجودی باشد که منحصره و غیر وجودی می باشد که غیر منحصره می شود با توجه به این دو جواب باید بحث کرد که آیا در معانی حرفیه اطلاق و تقیید هست یا نه ؟ مواردی در اصول و فقه هست که معانی حرفی هستند و علما اطلاق و تقیید گرفتند.

مورد اول : خدا و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام امر می کنند و ما باید اطاعت کنیم امر یعنی طلب و طلب جامع بین وجوب و ندب است از چه راهی بفهمیم که خدا و اهل بیت علیهم السلام از ابن امر وجوب را اراده کرده اند ؟ گفته اند از راه مقدمات حکمت چون اگر در مقام بیان اراده غیر جدی خودش که ندب است را اعلام نکند لغویت لازم می آید و از حکمیم لغو صادر نمی شود لذا اینکه بیان نکرد می فهمیم که اراده جدی دارد که همان وجوب می باشد

سوال : آیا از اطلاق ماده طلب وجوب فهمیده شد ؟ خیر چون از ماده اَمَر که الف و میم و راء است نمی توان بلکه از هیأت صیغه افعل فهمیده می شود و اصل در هیأت افعل وجوب می باشد ولی ندب مؤنه زائده دارد چون ترخیص در ندب می باشد اما در وجوب رخصتی نیست و خود مرحوم آخوند ره همین را قائلند

مورد دوم : در دوران بین وجوب تعیینی و تخییری که اگر امر صادر شود و بیان نکند از اطلاق هیأت افعل وجوب تعیینی فهمیده می شود چون وجوب تخییری مؤنه زائده می خواهد چون وجوب تخییری بدل دارد

مورد سوم : در بین واجب مشروط بین شیخ ره و مرحوم آخوند ره بحث است که آیا قیود در واجبات مشروطه به واجب برمی گردد یا به وجوب ؟ که مرحوم شیخ ره قائل شد همه قیودات به واجب بر می گردد و وجوب قابل تقیید نیست واجب یعنی صلاة و یکی از قیودش طمأنینه و دیگر استقبال به قبله است و بین اجزا باید توالی باشد و .... اما مرحوم آخوند ره می فرماید این قیود قید واجب نیست بلکه قید وجوب است وجوب یعنی هیأت افعل ، ما از هیأت اقیموا الصلاة وجوب صلاة را می فهمیم و از صم شهر رمضان وجوب روزه را می فهمیم که لازمه این نظریه این است که هیأت قابل اطلاق و تقیید است

سوال : اشکال معنای حرفی چطوری برطرف می شود ؟ اشکال این بود که معنای حرفی آلی است و کار او فقط ربط است

جواب : راه حل این اشکال این است که تارة معنای حرفی در مرحله موضوع له و مستعمل فیه است و اخری از ناحیه استعمال است این آلیت و معنای حرفی و ربط جزء موضوع له و مستعمل فیه نیست بلکه درمقام استعمال است مثلا من یک موضوع له به نام ابتدا است و ابتدا که معنای حرفی نیست بلکه در مقام استعمال من را در کنار بصره و الی را در کنار کوفه گذاشته بعد بگوید سرت من البصرة الی الکوفه و لذا مرحوم آخوند ره از راه وجود تبعی وارد شد یعنی اطلاق و تقیید درمعانی حرفی از راه وجود تبعی می آید یعنی اطلاق و تقیید در معنای حرفیه به وجود تبعی می آید یعنی به همان معنای اسمی ابتدا و توسعه و ضیق دارد و معنای ابتدا وجود تبعی مِن است چون ما از من ربط می خواهیم اما در آن وجود تبعی ابتدا و انتها است

logo