1403/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیه 1 و 2/ تنبیهات /فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟
موضوع: فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟ / تنبیهات / تنبیه 1 و 2
تا اینجا بحث نهی در عبادت و جزء آن و نهی در متعلق به شرط بیان شد باقی می ماند نهی متعلق به وصف لازم مثل نهی از قرائت جهریه در نماز ظهر و عصر که اگر کسی در این دو نماز به جهر بخواند آیا نماز او باطل است یا نه ؟ مرحوم خویی ره در محاضرات فرمودند نهی از جهر به قرائت نهی از خود قرائت است و لذا باطل می باشد
نظر استاد : نهی از جهر نهی از قرائت نیست چون جهر یکی از مراتب قرائت است و هرگز مرتبه ای از قرائت خود قرائت نیست مثل نور ضعیف و قوی که هرگز ضعیف خود نور نیست بلکه مرتبه ای از نور است لذا نهی از مرتبه سرایت به خود آن موصوف نمی کند لذا مثل مرحوم آقای خویی ره که این دو را متلازمین می دانند و متلازمین دو وجود آمد هرگز نهی از یک وجود به وجود دیگر سرایت نمی کند نباید می فرمودند نهی از جهر به خود قرائت سرایت می کند ، بهترین بیان این است که گفته شود وقتی متعلق نهی وصف شده و موصوف با وصف لازم و ملزوم اند در آنجا امر ساقط می شود پس اگر کسی نماز ظهر و عصر را جهرا می خواند نماز او باطل است از باب اینکه امر ندارد نه از باب سرایت وصف یه موصوف
اما اگر نهی متعلق به وصف ، وصف مفارق باشد مثل نهی از غصب که باید به بحث اجتماع امر و نهی برود که هر کسی جوازی شد حکم به صحت و هر کسی امتناعی شد حکم به بطلان نماز می کند و لذا ما امتناعی شدیم و نماز در زمین غصبی باطل است
در پایان بحث که نهی در عبادت آیا مفسد است یا نه ؟ تنبیهاتی باید بیان شود ( درکفایه وجود ندارد ):
تنبیه اول : آیا نهی در عبادت مصداق قبح فاعلی است یا فعلی ؟ مرحوم نائینی ره اصرار دارند بر اینکه نهی در عبادت مقرب نیست و آن عمل عبادی مقربیت ندارد چون منضم به قبح فاعلی است لذا حاکم در مساله عقل است و عقلا از فاعلی که نیت او قبیح است عبادتی سر بزند مقرب نیست
اشکال استاد : عبادیت عمل به یکی از دو چیز است یا ذات عمل محبوب مولا است لذا عملی که مبغوض مولا است صلاحیت مقربیت را ندارد مثل روزه روز عاشورا یا فطر و قربان که صلاحیت مقربیت را ندارد چون محبوب مولا نیست و دوم که عمل را مضافا الی المولا یا به داعی امر مولا یا غرض مولا یا حب مولا انجام دهد در اینجا ممکن است قبح فاعلی باشد اما قبح فعلی نیست مثلا زن حائض نماز می خواند بخاطر اینکه محبوب مولا است غیر از این دو مورد ما نمی توانیم عبادیت عمل را بسازیم لذا اگر هم جایی قبح فاعلی باشد هرگز فعل را قبیح نمی کند و از مقربیت نمی اندازد و نماز حائض صحیح نیست چون مأتی به منطبق با مأمور به نیست با اینکه قبح فاعلی دارد
تنبیه دوم : آیا بین مصلحت و مفسده مزاحمت ایجاد می شود یا نه ؟ یک عملی هم امر دارد و هم نهی آیا بین مصلحت امر و مفسده نهی مزاحمت هست یا نه ؟ مرحوم ایروانی دره در نهایة النهایه می فرماید مزاحمتی نیست و این دو در تزاحم نیستند چون مصلحت امر قائم به طبیعت است و طبیعت نماز مصلحت دارد و مفسده نهی مربوط به حصه ای از نماز است مثل نماز در زمین غصبی که بین طبیعت و حصه تزاحم نیست چون دو وجود هستند لذا وجهی ندارد نهی در عبادت موجب فساد در عبادت باشد و دو حد و وجود جدا هستند و به همدیگر سرایت نمی کند
اشکال استاد :
اولا : اگر طبیعت در مصلحت مندک در فرد بشود دو وجود نیست و بحث ما در اندکاک طبیعت امر در نهی است اندکاک در غلبه است مصلحت نماز در مکان غصبی ، مغلوب مفسده نهی شده لذا جانب نهی را ترجیح می دهند بله اگر بحث ما اندکاک نبود و مطلق مصلحت و مفسده بود تزاحمی بین آنها نبود اما بحث ما در ترجیح جانب نهی است و قطعا نهی مفسد عبادت است مثل نهی از صلاة حائض که مفسده صلاة غالب است
ثانیا : شما می فرماید متعلق امر طبیعت و متعلق نهی حصه است مشکل این است که طبیعت من حیث هی هی قبل از اینکه به وجود بیاید و فقط در مرحله تکلیف است یعنی در مرحله خطاب به مکلف است که در آن مرحله دو مبنا است یکی اینکه امر و نهی با هم متضادند لذا امر و هم نهی یکی نمی شود که به آن تضاد در مبدا میگویند و دوم که در منتهی متضادند یعنی در خارج امر و نهی جمع نمی شوند چون اجتماع ضدین لازم می آید پس در هر دو صورت دلیلی نداریم بر اینکه مفسده و مصلحت این دو تزاحمی ندارند