1403/11/15
بسم الله الرحمن الرحیم
/ اشکالات بر تقسیم نهی مرحوم آخوند/فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟
موضوع: فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟ / اشکالات بر تقسیم نهی مرحوم آخوند/
اشکال دوم بر تقسم مرحوم آخوند ره اشکالی است کهم موم محقق اصفهانی ره در نهایة الدرایة ج ۱ ص ۵۹۰ : مرحوم آخوند ره فرمودند که جزء عبادت همیشه عبادت است و لذا اگر نهی به جزء عبادت بخورد موجب فساد است مرحوم محقق اصفهانی ره می فرماید ما دلیلی نداریم که جزء عبادت همیشه عبادت است چون عبادت به دو نحو است تارة عبادیت ذاتی است مثل سجده یعنی عبادیت سجده نیازی به امر ندارد ( حتی در مقابل بت ها به سجده می افتادند معلوم می شود ذاتی است ) و اخری عبادیت جزء به وجود امر است لذا هرگز جزء عبادی همیشه عبادی نیست چون آن جزئی که به امر باید به قصد قربت انجام شود چون امر آمده است و گرنه اگر امر نبود هرگز عبادی نبود و نیازی نبود به قصد قربت انجام شود
جواب استاد : تشکیل مرکب از اجزا نمی تواند غیر از وجود اجزاء باشد عبادت مرکب از اجزا خود عبادت است هرگز مرکب از جزء عبادی و توصلی نیست و اگر مجموعه مرکب عبادت شد یقینا اجزای آن هم عبادی است و شاهد آن این است که شما در بحث اشتغال تصریح کردید که امر به نماز بسیط است اما ترکب در اجزا و متعلق امر است پس حق با مرحوم آخوند ره است
اشکال سوم از مرحوم ایروانی ره د نهایه النهایه : مرحوم آخوند وصف را به دو قسم تقسیم کرد یکی وصف ملازم مثل جهر و اخفات و وصف مفارق مثل مکان غصبی برای مصلی از نظر مرحوم ایروانی ره این تقسیم باطل است چون انفکاک وصف از موصوف در باب نماز معقول نیست همانطوری که جهر و اخفات وصف ملازم نماز است همچنین مکان مباح یا غصبی هم وصف ملازم نماز است
جواب استاد : تقسیم وصف به ملازم و مفارق از خود آیات استفاده می شود مثلا لا تجهر بصلاتک و لا تخافتها که این باء الصاق است چه در نماز اخفاتی جهر خوانده نشود و برعکس ، خود این باء قرینه است که جهر و اخفات وصف ملازم قرائت است اما در باب مکان آمده لا تغصب و نیامده لا تغصب بصلاتک لذا غصب فارق است بله نسبت بین غصب و نماز نسبت لزومیه است یعنی به هر جهت نماز در مکان غصبی و یا مباح خوانده می شود
اشکال چهارم از مرحوم ایروانی ره : مرحوم آخوند ره فرمودند وصف مفارق یا متحد با موصوف است که ترکیب اتحادی و یا متحد با موصوف نیست که ترکیب انضمامی است آنجایی که متحد با موصوف باشد اگر به وصف نهی شود سرایت به موصوف می کند اما اگر متحد نباشد دو عنوان است نهی به عنوان غصبیت و امر به عنوان صلاة است لذا تعدد عنوان قاعده اجتماع ضدین را حل کرد و اجتماع ضدین پیش نمی آید اشکال مرحوم ایروانی ره این است که وصفیت همیشه ملازم با موصوف است که اگر هر دو جدا باشند و دو عنوان باشند اطلاق وصف نمی شود مگر اینکه عنوان انتزاعی باشد مثلا ابیضیت وصف برای جدار است اما عنوان آن انتزاعی است که ابیض متحد با جدار است اما ابیضیت متحد با جدار نیست و متحد با ابیض است و محل کلام ما در جایی است که وصف با موصوف یکی باشد نه دو تا لذا معنی ندارد که گفته شود وصف مفارق تارة متحد با موصوف است و اخری متحد نیست
جواب استاد : ترکیب انضمامی با اتحادی فرق دارد در ترکیب انضمامی وصف امری است منضم به موصوف مثل بیاض که ملزم به جدار است در اینحا اتحادی نیست چون بیاض جدار نمی شود هم جدار و هم بیاض باشد چون جدار موجود لا فی الموضوع اما بیاض موجود فی الموضوع و جوهر ماهیة اذا وجد ، وجد لا فی الموضوع اما عرض ماهیة لذا وجد ، وجد فی الموضوع لذا اتحادی بین جوهر و ممکن نیست ، دوم وصف انتزاعی مثل فوقیت و تحتیت ، که فوقیت قائم به سقف است لذا در خارج فوقیت یا فوق یکی است اما در ذهن فرق دارد از این بیان توضیح روشن می شود که در ترکیب انضمامی هم مفهوما و وجودا دو تا است اما در ترکیب انتزاعی وجودا یکی است و مفهوما دو تا است هدف مرحوم آخوند این است که غصب از اوصاف انتزاعیه است خوردن مال مردم حرام است چون غصب است از این خوردن غصبی ، غصبی انتزاع میشود پس در خارج یک مال غصبی است و یک خوردن می شود به دو وجود و در ذهن هم دو مفهوم است یکی غصب و دیگر غصبیت لذا اگر نهی تعلق بگیرد به دو عنوان قاعده امتناع اجتماع امر و نهی حل می شود که وقتی وجودا و مفهوما دو تا شدند ولی هر دو به یک وجود موجود شدند دیگر اجتماع امر و نهی پیش نمی آید نفس خوردن می شود اکل مال غیر و غصبیت انتزاع شده از اکل مال غیر لذا هر دو به وجود واحد موجود شد مثل فوقیت و فوق که هر دو به یک وجود موجود می شود ( به سقف موجود می شود ) پس مرحوم آخوند دره حق دارد وصف مفارق را دو قسم کند تارة متحد با موصف و اخری متحد نیست آنجایی که ترکیب انضمامی باشد متحد نیست چونوصف یا موصوف هم مفهوما و وجودا دو تا است و آنجایی که ترکیب انتزاعی باشد مفهموما دو تا است و وجودا یکی است پس متحد می شود