1403/11/01
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل // آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟ // درباره تنقیح عنوان نهی
موضوع: فصل // آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟ // درباره تنقیح عنوان نهی
امر چهارم : درباره تنقیح عنوان نهی است که اینکه می گویند نهی در عبادت یا معامله مستلزم بطلان یا فساد است کدام قسم از اقسام نهی که دیروز گفته شد ، می باشد ؟
اما نهی تشریعی : قطعا داخل در بحث هست چون نهی تشریعی در جایی است که عمل مبغوص مولا است و منهی عنه مفسده دارد لذا باید بحث شود که نهی در عبادت یا معامله ملازمه با فساد دارد یا نه ؟ مثلا نهی تشریعی از معامله ربوی یا نهی از سود ربح در ما لا یضمن ، یقینا خود معامله ربوی مبغوض مولا است و مفسده دارد لذا بحث است که اگر معامله ربوی شد باطل هست یا نه ؟
اما نهی ذاتی : که همان حرمت ذاتی است داخل در بحث است چون ارشاد به مانعیت می کند مثلا حدیث داریم که نهی النبی صلی الله علیه و آله عن بیع الغرر ، غرر درمعامله ذاتا حرام است نه اینکه حرمت بر غرر عارض شده چون مردم طبعا از غرر متنفر هستند و لذا منظور از نهی النبی این است که بیع غرری فاسد است فقط مرحوم آقای خویی ره است که می فرماید بطلان بیع غرری از باب ملازمه نهی با فساد نیست بلکه از باب این است که امضا از جانب خدا برای بیع غرری نشده است
اما نهی ارشادی : داخل در بحث ما است مثل اینکه شارع میفرماید لا تصل فی ما لا یوکل لحمه این نهی ارشاد به مانعیت لباس است که از پشم حرام گوشت بافته شده لذا باید بحث شود که نماز باطل است یا نه ؟ و خرید و فروش این لباس هم باطل است یا نه ؟ منشا بطلان در عبادت این است که مأتی به منطبق بر ماموربه نیست و ماموربه واقعی نماز با پوشش حلال بود و مأتی به نماز با پوشش حرام شد
اما نهی ذاتی مولوی : تارة تبعی و اخری اصلی است و مباحث نهی تبعی در موارد تزاحم جاری است و در غیر تزاحم تبعی وجود ندارد مثلا نماز ظهر با ازاله نجاست از مسجد مزاحمت کرد در اینجا نهی تبعی ترتبی داریم و آن این است که لا تصل الظهر و إن عصیت ازالة النجاسة فصل الظهر پس لا تصل تابع ازاله نجاست از مسجد است و اگر ازاله از مسجد نشد می تواند نماز ظهر را بخواند ، به نظر بزرگان این نهی داخل در بحث نیست چون ملاک و مبغوضیت ندارد زیرا یا قائل به ترتب در اصول هستیم یا نیستیم که اگر قائل باشیم در جایی که نهی است امر ترتبی هست یعنی نماز ظهر در صورت عصیان ازاله امر دارد لذا این نهی لا تصل با وجود امر تبعی نه ملاک دارد و نه مبغوض مولا است
و اما اگر ترتب را قبول نکنیم در اینجا نماز با ازاله نجاست مزاحم شده و اهم و مهم هم نداریم چون اهم و مهم در صورتی است که قائل به ترتب بشویم لذا باید به بحث امر به شیی مقتضی نهی از ضد هست یا نه ؟ مراجعه شود چون در اینجا کاشفی نداریم نه کاشف از مبغوضیت و نه کاشف از عدم مبغوضیت ، فقط دو ضد معارضه دارند در اینجا اگر گفته ایم که امر به شیی مستلزم نهی از ضد نیست این نهی داخل در بحث نیست اما اگر گفتیم مستلزم نهی از ضد هست در این صورت داخل در بحث هست چون حقیقتا این عمل منهی عنه است و قاعده استلزام کاشف است و کشف می کند که نماز با ازاله ضدین هستند لذا باید اول ازاله را انجام دهد و بعد نماز بخواند وگرنه نماز باطل است
اما نهی تنزیهی : در این باره دو مبنا است
اول : نهی تنزیهی به معنای اقلیت ثواب است مثل اینکه می فرماید لا تصل فی الحمام
دوم : نهی تنزیهی دلالت بر مرجوحیت عمل می کند اما مرتبه آن ضعیف است یعنی نماز در حمام مرتبه ضعیفه از مبغوضیت را دارد و مثل نماز در غصبی نیست که مبغوضیت آن قوی است ، و با وجود مبغوضیت ضعیف این نماز مقرب نیست و لذا داخل در بحث است چون نهی تنزیهی حقیقتا نهی است و اشاره به مفسده دارد اما مفسده آن ضعیف است
اما نهی ذاتی اصلی : قطعا داخل در بحث است چون نهی ذاتی اصلی اشاره یه مبغوضیت ذات عمل دارد و منطبق با مفسده است و نهی یا امر تبعی ندارد مثل اینکه در نماز غذا می خورد یا فعل کثیر انجام می دهد اینها نهی اصلی هستند لذا مفسد عبادت است.