1403/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
مساله فرق بین اجتماع امر و نهی با مساله تعارض
موضوع: مساله فرق بین اجتماع امر و نهی با مساله تعارض
بحث این است که چه فرقی بین مساله تعارض با اجتماع امر و نهی است مرحوم آخوند ره می فرماید هم ثبوتا و إثباتا اگر برای هم امر و نهی ملاک بود در انجا بحث اجتماع امر و نهی مطرح می شود که یا جوازی یا امتناعی می شویم اما جایی که احدهما ملاک دارد یا برای ما احراز نشده ملاک دارد در اینجا تعارض مطرح می شود حال اگر احتمال داده شود هر دو ملاک دارد اگر هر دو در مقام بیان حکم اقتضایی هستند با قاعده تزاحم معامله می شود مثلا در اول وقت نماز واجب ازاله نجاست واجب شد اینحا هم نماز ظهر و هم ازاله نجاست ملاک دارد و هر دو اقتضایی اند یعنی هم صل الظهر اقتضای آن دارد که اول وقت نماز خوانده شود و هم ازل النجاسه اقتضا دارد که اول ازاله شود و بعد نماز خوانده شود اینجا قاعده تزاحم است اما اگر هر دو حکم فعلی بودند در اینجا اگر جوازی شدیم هر دو اخذ می شود و اگر امتناعی شدیم باید به قاعده امتناع عمل کرد مگر اینکه یکی از دو ظاهر باشد پس آن چیزی که فارق بین این دو مساله است این است که باب تعارض باب ملاک نیست اما باب اجتماع امر و نهی باب ملاک است لذا اگر هر دو ملاک داشت بحث اجتماع امر و نهی است و اگر هیچکدام ملاک نداشت یا یکی ملاک نداشت باب تعارض است
اشکالات بر مرحوم آخوند ره :
اشکال اول : از مرحوم نائینی ره در فوائد الاصول و هم آقای خویی ره در محاضرات ، این فرق مبنایی است چون در باب احکام شرعیه ادلیه قائل اند که احکام بر مدار مناطات تشکیل می شود اما اشاعره منکر این هستند اینکه مرحوم آخوند ره میفرماید فارق بین تعارض و ما نحن فیه وجود ملاک است و مسلک عدلیه این فارق درست میباشد اما بر مسلک اشاعره فرق نمی تواند باشد در حالی که بحث ما این است که امر و نهی به یک امر واحد ذو عنوانین تعلق گرفت چه دارای ملاک باشد و چه نباشد
نظر استاد : این اشکال وارد است چون نزاع ما در اجتماع امر و نهی اعم است از اینکه هر دو ملاک داشته باشند یا نه ؟
اشکال دوم: اینکه مرحوم آخوند ره فرموند تعارض در جایی است که یکی بی ملاک باشد این حرف درست نیست چون فرق بین تعارض و تزاحم این است گه تعارض مربوط به مرحله جعل است یعنی مولا هم تشریع کند امر به چیزی را و هم نهی از چیزی را که این تعارض است اما تزاحم مربوط به مرحله امتثال است اما یک قدرت بیشتر نداریم که برای نماز ظهر یا ازاله بکار ببریم لذا چه هر دو ملاک داشته باشد یا نباشد چه بدون ملاک باشد و چه یکی ملاک معین داشته باشد فرق بین تعارض و تزاحم در جعل و امتثال است که تعارض برای مرحله جعل و تزاحم برای مرحله امتثال است
جواب استاد : تعارض به تنافی دلیلین اما بالذات و اما بالعرض است مثلا احد الدلیلین نافی حکم است و دلیل دیگر مثبت حکم است مثل اینکه یک دلیل می گوید واجب و دیگری می گوید واجب نیست و تنافی دلیلین سه صورت دارد یا تناقض است مثل وجوب و عدم وجوب و دوم تضاد است مثل وجوب و حرمت و سوم اینکه این تنافی بالعرض است که اجماع و ضرورت قائم شده که هر دو تکلیف در یک زمان نیست بلکه یکی در یک زمان است مثل وجوب نماز جمعه و ظهر اینها متضاد هستند اما تضاد با ذات نیست بلکه تضاد بالعرض است یعنی ما می دانیم در جمعه دو وظیفه نداریم بلکه یک تکلیف داریم پس عقیده مرحوم آخوند ره در باب تعادل و ترجیح این است که دلیلین متنافیین باشند یا به تعارض یا به تضاد و یا بالعرض اما در باب تزاحم علاوه بر تنافی اضافه دارد و آن اینکه هر دو ملاک داشته باشد هم امر و هم نهی مثل صل الظهر و هم ازل النجاسه پس مرحوم آخوند ره نمیگوید هر جا تعارض است باید یکی از دو متعارض ملاک داشته باشد و یکی نداشته باشد بلکه می گوید که تعارض در مرحله تنافی دلیلین است چه به تضاد و چه به تناقض و چه به عرض اما اگر یکی از این دو ملاک نداشت حتما در مرحله جعل گرفتار یکی از این تناقض یا تعارض است
اشکال سوم : در محاضرات که افتراق باب تعارض با اجتماع امر و نهی به ملاک نیست بلکه به عقل و عرف بر می گردد متعارضین هم تعارضشان عرفی است و هم جمع بینشان عرفی است اما اجتماع امر و نهی تعارضشان و جمعشان عقلی است مثلا وجوب بر روی صلاة و حرمت بر روی غصب رفته اگر عرف اینها را دو عنوان و دو جهت بداند جمع عرفی کرده اما عقل به عرف میگوید این جمع عرفی درست نیست چون مجمع واحد است ولو اینکه دو عنوان دارد اگر تحت امر و نهی برود اجتماع ضدین است پس اختلاف این دو باب به عرف و عقل است در موثقه سماعه از امام صادق علیه السلام که سماعة ابن مهران از امام علیه السلام پرسید که دو تا دلیل از شما به ما رسیده و یکیاز این دو دلیل یامرنا و دلیل دیگر ینهٰنا که در اینجا تکلیف چیست ؟ معلوم می شود امر و نهی به باب تعارض هم می رود و امام علیه السلام دستور می دهند هر کدام مرجح داشت همان را اخذ کند از این حدیث استفاده می کنیم که این اشکال سوم درست نیست چون شما فرق گذاشتید بین تعارض و اینجا تعارض هم معارضه اش عرف و جمعش عرف است اما امر و نهی معارضه اش و جمعش عقل است در حالی که سوال سماعه درباره خبرین متعارضین عرفی نبود بلکه عقلی بود
سوال : از کجا بفهمیم عقلی است ؟ از باب اینکه تعصب سائل این است که آیا می شود از امام علیه السلام و شارع دو حکم متعارض صادر شود عقل قبول نمی کند لذا باب تعارض را این سائل به تعارض عقلی برده پس چرا می گویید تعارض همیشه عرفی است لذا حق با مرحوم آخوند ره درمورد فارق می باشد