« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

فرق بین اوامر و نواهی

موضوع: فرق بین اوامر و نواهی

مرحوم آخوند ره فرق بین نواهی و‌ اوامر‌ را اقتضاء و لااقتضا فرمودند یعنی امر اقتضاء می‌کند که یک فرد از افراد طبیعتش انجام بشود امتثال حاصل شد اما نسبت به بقیه افراد طبیعت لا اقتضا است و دلالتی ندارد مگر از خارج دلیلی بیاید بگوید بقیه افراد را هم انجام بدهید اما نهی نسبت به ترک همه افراد طبیعت اقتضا دارد و باید همه افراد طبیعت خمر ترک‌ بشود تا بگویند تارک شرب خمر است اما نسبت به بعضی از افراد لا اقتضا است که اگر بعضی افراد خمر ،شرب بشود بگویند امتثال حاصل شد

◼️ مرحوم محقق حکیم ره در حقایق الاصول دلیل عقلی ذکر فرمودند و دلیلش اجتماع نقیضین است ، دلیل دوم را مرحوم حائری و مرحوم فشارکی و مرحوم محقق اصفهانی ره و مرحوم خویی ره در ج ۴محاضرات صفحه ۹۳به بعد طرح کردند اینکه ترک نواهی به ترک جمیع افراد است اما امتثال امر به اولین فرد است این است که عدم کلی اگرچه عدم فرد است ولی ملازم با بقیه اعدام است

◼️ توضیح ذلک به سه صورت است :

◼️ صورت اول : وجود ناقض عدم است و عدم را نقض می‌کند کسی که اولین کاسه خمر را می خورد به ایشان نمی‌گویند تارک خمر، پس عدم کلی شرب خمر ،نقض شد لکن ترک‌ این‌ کاسه ملازمه با ترک بقیه کاسه های خمر هم هست لذا اگر وجود یک فرد ناقض عدم کلی شد ،عدم کلی شکست و از بین رفت ولی از آنجایی که با بقیه اعدام ملازم است باید بقیه کاسه ها را هم ترک کند لذا می‌گویند امتثال نهی به ترک جمیع افرادش است

◼️ صورت دوم : طبیعت سه قسم است یکی طبیعت مهمله و آن طبیعتی است که جز ذات و ذاتیاتش چیز دیگری دیده نمیشود و دوم طبیعت مطلقه که آن طبیعتی است که لفظ قیود باشد یعنی قیود دیده نشود و ملاحظه نشود مثلا انسان عالم است یا جاهل است و دارای نقص عضو است یا سالم است وقتی من انسان را مطلق ملاحظه میکنم معنایش این است که این قیودات را کنار می‌گذارم و قیود را ملاحظه نکردم و هیچ قیدی از این قیودات را ملاحظه نکردم و سوم‌ طبیعت مقیده یعنی طبیعتی که قیود اخذ می‌شود مثلاً انسان به قید عالم ، در طبیعت مقیده امر و نهی فرقی ندارد اگر قید باشد آن طبیعت است وگرنه نیست اما در طبیعت مطلقه فرق دارد که در طبیعت مطلقه اگر امر باشد به فرد اول، طبیعت حاصل شد ، اما در جانب عدم باید همه اعدامش بیاید تا طبیعت منتفی شود یعنی عدم انسان به عدم همه افرادش است ، اما در طبیعت مهمله هم ترک طبیعت و هم وجود طبیعت به یک فرد است چون طبیعت مهمله ذات و ذاتیاتش است مثلا ذات انسان حیوان ناطق است و ذاتیاتش جنس و فصل است اگر یک نفر پیدا شد هم ناطق بود هم حیوان می شود طبیعت انسان و اگر فقط حیوان بود ذاتیاتش دیگر انسان نمی‌گویند پس وجودش به (فرد ما )است

◼️ صورت سوم : تارة طبیعت از باب کثرت در وحدت است و اخری : به عنوان وحدت در کثرت است اگر طبیعت به عنوان کثرت در وحدت باشد یعنی افراد متکثرة مثلا( أکرم من فی المسجد) این افراد متکثرة است اینجا بحثی نیست نه فقیه بحثی دارد نه اصولی ، اما وحدت در کثرت یعنی وجود همه افراد یکی از این وجود بیفتد طبیعت محقق نمی‌شود ذات اقدس اله وحدت در کثرت یعنی همه عالم در اختیار خداست یک فردش هم نیست که در اختیار خدا نباشد همه را خدا خلق کرده است این را می گویند وحدت در کثرت ، آنها که می گویند طبیعت فرد به وجود (فردما )است باید کثرت در وحدت قائل شوند نه وحدت در کثرت ، اما آنها که قایلند به اینکه ترک نواهی به ترک همه افراد هست آنها باید وحدت در کثرت قائل باشند

پس‌مشخص شد طبیعت امر از باب کثرت در وحدت است و طبیعت نهی از باب وحدت در کثرت است بنابراین مرحوم آخوند ره از سه جهت درست می گوید هم از نظر اینکه وجود ناقض عدم است هم از نظر طبیعت مطلقه هم از نظر وحدت در کثرت

◼️ مرحوم محقق اصفهانی در نهایة الدرایة اشکال مهمی دارد که اینکه فرمودید وجود ناقض عدم کلی است ، حرف درستی است کسی که اولین کاسه خمر را بخورد دیگربه او نمی‌گویند تارک شراب ولی اینکه فرمودید این عدم با بقیه اعدام ملازمه دارد قبول ندارم این ملازمه را ، یعنی اینکه ترک این کاسه شراب ملازمه دارد با ترک بقیه کاسه ها زیرا عدم هر شی به خودش است هرگز عدم این شی ملازم با عدم شی دیگر نیست ، مثلا عدم زید ،عدم خود زید است و عدم بکر نیست هر کسی نیستی و عدم‌خودش را دارد لذا چرا می‌فرمایید وجود ناقض عدم کلی است و با نقض اولین فرد ملازمه دارد با بقیه اعدام ،ترک این کاسه ملازمه دارد با ترک کاسه های دیگر چون عدم هر شیی برای خودش است و هرگز عدم این شیی ملازم با عدم ان شیی هیچ ملازمه ای ندارد ،هرکاسه باید جداگانه ترک‌بشود لذا دلیل اول شمادرست نیست و دلیل ناقص است

اما اگر می‌گفتید اولین فرد ناقض عدم کلی است این درست است ولی هرگز عدم این ملازمه ای با عدم بقیه ندارد لذا نظریه ترک‌ طبیعت نهی به جمیع افرادش که نظریه آخوند ره بود ،درست نشد

logo