« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

الفاظ مدلول نهی

موضوع: الفاظ مدلول نهی

در این جلسه به دو مطلب پرداخته می شود

مطلب اول : آنهایی که متعلق و مدلول اوامر و نواهی را طلب می دانند دو دسته اند :

◼️ اول : مدلول نهی را طلب ترک می دانند و این مشهور اصولیین هستند

◼️ دوم : که غیر مشهور هستند مدلول طلب را ترک نمی دانند بلکه مدلول طلب در نهی را کَفّ یعنی خودداری می دانند چون ترک امر عدمی است و امر عدمی متعلق تکلیف نمی شود چون امر عدمی مقدور و در قدرت ما نیست اما کف یعنی خودداری کردن و اجتناب از حرام امر وجودی است و مقدور ما است و می تواند تحت تکلیف و متعلق نهی واقع شود

مرحوم آخوند ره فرمودند که منظور ما از ترک ابقای ترک است آن عدمی که متعلق تکلیف واقع نمی شود عدم ازلی است در حالی که ترک عدم ازلی نیست و ابقای بر ترک، یعنی ما می خواهیم همواره از مفسده شرب خمر محفوظ بمانیم و حفظ نفس از این مفسده شرب خمر همان ترک شرب خمر است لذا باقی ماندن بر ترک مفسده شرب خمر مورد طلب خدا است و خدا از ما مطالبه دارد

◼️ مرحوم محقق اصفهانی ره در نهایة الداریه طور دیگری حل کرد و از راه ابقای ترک نیامد بلکه فرمودند که امر ایجاد و نهی اعدام است اما این ایجاد و اعدام هر دو با واسطه و تسبیبی هستند مثلا به سبب کلمه صل وادار می کند مکلف را به خواندن نماز پس امر به صلاة ایجاد تسبیبی است کسی که خودش نماز می خواند بدون داشتن امر نمازش تبرعی است اما وقتی به اعتبار امر نماز می خواند در واقع خداوند به واسطه این امر او را به سمت نماز وادار کرد پس کار امر ایجاد است اما تسبیبا ، از آن طرف کار نهی اعدام است یعنی با حرف نهی بنام لا ، وادار می کند که به سمت حرام نرود و مفسده حرام را مرتکب نشود لذا کار لا تفعل یا لا تاکل لحم الخنزیر این است که واسطه برای اعدام می شود در مقابل امر که واسطه برای ایجاد می شود

◼️ اشکال استاد : هر عدمی و اعدامی باید مسبوق به وجود باشد چیزی که معدوم محض و مسبوق به وجود نیست اعدام در آن معنا ندارد آنجایی که فرمودید امر ایجاد تسبیبی است حرف درستی است اما اینکه نهی اعدام تسبیبی است مخالف قاعده اعدام است که باید اعدام مسبوق به وجود باشد مثلا رنگ دیوار را اعدام می کنید

◼️ اما اینکه مرحوم آخوند ره می فرماید از لا ، ابقای عدم می فهمیم مشگل آن این است که لا ، حرف است و در ابقای عدم چگونه معنای حرفی را کاشف معنای اسمی می دانید درحالی که معنای حرفی مستقل نیست و اسم ذاتا مستقل است لذا نمی توانیم از لا ، در لا تصل فی ما لا یوکل لحمه ترک معنا کنیم و ترک هم به معنای ابقای عدم باشد

◼️ نظر استاد : به نظر می رسد مدلول نهی همان زجر است چون منشأ زجر دو چیز است یا به خاطر این است که مناسب طبعش نیست و یا بخاطر این است که کراهت باطنی دارد چون مفسده دارد و نمی خواهد گرفتار مفسده آن شود لذا از آن شیی انزجار پیدا می کند

◼️ مطلب دوم : مرحوم آخوند ره فرق بین امر و نهی را اقتضایی می داند که امر با اول وجود طبیعت و فرد و با صرف الوجود طبیعتش محقق می شود مثلا طبیعت انسان با یک نفر محقق می شود می گویند الانسان موجود اما طبیعت نهی با ترک تمام افراد آن است و با ترک یک فرد محقق نمی شود که همه افراد شرب خمر را باید کنار بگذرد تا صدق کند خمر نخورده است پس اقتضای طبیعت امر با طبیعت نهی فرق دارد لذا بحث است که آیا فرق امر و نهی به دلالت اقتضایی یا عقلی است ؟

◼️ نظر اول : مرحوم آخوند ره قائل است به اینکه دلالت اقتضایی است یعنی ذات طبیعت امر مقتضی آن است که با یک فرد محقق می شود اما ذات طبیعت نهی مقتضی آن است که با ترک همه افراد محقق می شود ، دلالت اقتضایی بر اساس لفظ است که خود این امر صل اقتضا می کند که به یک فرد محقق شود یا خود اقتضای لفظ ما یوکل لحمه اقتضا دارد که همه افراد انجام نشود

◼️ نظر دوم : این است که افتراق بین امر و نهی عقلی است ، مواردی که باید در عقل پیدا شود مثل اجتماع نقیضین است که اگر در یک بحثی اجتماع نقیضین یا ضدین یا تسلسل یا دور یا خلف فرض بود عقلی می شود

◼️ مرحوم حکیم ره در کتاب حقائق الاصول ج ۱ ص ۳۴۷ از راه اجتماع نقیضین آمد و فرمودند که طبیعت امر به اول وجود و فرد محقق می شود چون اگر قائل به همه افراد باشیم اجتماع نقیضین لازم می آید مثلا انسان با وجود زید موجود شد اگر بگویید با وجود زید موجود نمی شود اجتماع نقیضین می شود چون زید با عدم زید نقیضین است در اینجا هم طبیعت صل با یک نما دو رکعتی موجود شد اگر بگویید موجود نشد و باید همه نماز ها را بخواند جمع بین نقیضین می شود لذا ایشان برهان عقلی را فارق می دانند

logo