« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1404/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 کلام آخوند/ واجب نفسى و واجب غيرى‌/الأوامر

 

موضوع: الأوامر/ واجب نفسى و واجب غيرى‌/ کلام آخوند

بحث گذشته در رابطه با حقیقت وجوب که مطلب به اینجا منتهی شد:

بنابراين به مجرّد اينكه چيزى به‌عنوان خاصيت يا اثر واجب مطرح مى‌شود، دليل بر وجوب شرعى آن چيز نيست. واجب شرعى بايد متعلّق امر قرار گيرد يا به صيغه جمله خبريه بر وجوبش دلالت شود و يا با كلمه يجب و امثال آن بيان شود. درحالى‌كه هيچ‌يك از اين آثار و خواص، اين‌گونه نيست. بنابراين ما در اينجا سه واجب- يعنى وضو و نماز و آثار- نداريم تا گفته شود:

«نسبت بين وضو و صلاة با نسبت بين صلاة و اين آثار يكى است پس صلاة هم- مانند وضو- واجب غيرى است». بلكه در اينجا دو واجب داريم: وضو و صلاة.

در اين صورت بايد اين دو را در ارتباط با نفسيت و غيريت مطرح كنيم. پس مى‌گوييم:

«وجوب وضو به جهت رسيدن به واجب ديگر- يعنى صلاة- است كه بدون وضو تحقّق پيدا نمى‌كند، امّا وجوب صلاة به جهت رسيدن به واجب ديگر نيست». در نتيجه آنچه سبب شد مرحوم آخوند تعريف اوّل را نپذيرد و به سراغ مسأله «عنوان حسن» برود همين بود كه ايشان خيال كرد در اينجا سه تكليف وجود دارد. امّا وقتى ما بيش از دو تكليف یعنی وضو و صلوة نداريم، مسأله نفسيت و غيريت را در ارتباط با همان دو تكليف مطرح كرده و مانعى از پذيرفتن تعريف اوّل نمى‌يابيم. لذا به‌نظرم همان تعريف اوّل- كه شايد تعريف مشهور هم باشد - تعريف صحيحى است. در أجود التقريرات: :« المشهور في تعريفهما أنّ الواجب النفسى هو الواجب لا لأجل واجب آخر و الواجب الغيري ما وجب لواجب آخر.»[1]

صلوة واجب نفسی است واجب شده است نه به خاطر واجب دیگر ولی وضو اسمش را می گویم وجوب نفسی ولی وضو واجبی است که واجب شده وجوب آخر که عبارت از صلوة باشد.

حالا ما یکی ما گفتیم دو تا واجب داریم یک وضو یک صلوة حالا می خوایهم بگویم یکی واجب نفسی است یا وجب نفسی دارد دیگری وجوب غیری دارد ثمره این چیست یعنی چه نتیجه ای می گیریم؟

ثمره نفسيت و غيريت‌

بر نفسيت و غيريت ثمراتى مترتّب است كه مهم‌ترين آنها دو ثمره است:

ثمره اوّل: وجوب‌ واجب نفسى‌، مستقل بوده و تابع وجوب چيز ديگرى نيست.

البته اين بدان معنا نيست كه واجب نفسى قيد و شرطى ندارد بلكه واجب نفسى چه‌بسا ممكن است واجب مشروط باشد، مثل صلاة نسبت به وقت و حج نسبت به استطاعت.

امّا وجوب‌ واجب غيرى‌، مستقل نبوده و تابع وجوب چيز ديگر- يعنى ذى المقدّمه- است. مثلًا وجوب وضو تابع وجوب صلاة است. هروقت صلاة واجب شد وضو هم وجوب پيدا مى‌كند.

خلاصه ثمره اول این بود که وجوب واجب نفسی مستقل است ولی وجوب واجب غیری مستقل نیست و وابسته به چیز دیگر است.

ثمره دوم:

مخالف با واجب نفسى‌، موجب استحقاق عقوبت است. اگر کسی مخالفت کند نماز را نخواند قاعدتا استحقاق عقوب باید تنبیه و مذمت بشود ولى مخالف با واجب غيرى‌، موجب استحقاق عقوبت نيست بلكه چون ترك آن مستلزم ترك ذى المقدّمه است، بر ترك ذى المقدّمه استحقاق عقوبت مترتّب است. از نظر عقل و عقلاء هم همين‌طور است. اگر مولا به «بودن بر پشت‌بام» امر كرد و «نصب نردبان» هم به‌عنوان واجب غيرى وجوب پيدا كرد، چنانچه مكلّف هر دو را ترك كند، استحقاق عقوبت فقط در ارتباط با ترك ذى المقدّمه است. و حتى اگر ذى‌المقدّمه‌اى داراى ده مقدّمه باشد و مكلّف همه مقدّمات را همراه با ذى المقدّمه ترك كرد، استحقاق عقوبت فقط بر ترك ذى المقدّمه است. اين بحث در ذيل مباحث واجب نفسى و غيرى مورد بررسى بيشترى قرار خواهد گرفت.


logo