« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1404/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام آخوند/ واجب نفسى و واجب غيرى‌/الأوامر

 

موضوع: الأوامر/ واجب نفسى و واجب غيرى‌/ کلام آخوند

کلام در تقسیمات واجب بود.

واجب بر دو قسم است واجب نفسی و واجب غیری.

و ما مى‌بينيم در واجبات دو نوع داعى و غرض وجود دارد:

1: گاهى داعى مولا بر ايجاب يك شى‌ء، مقدّميت داشتن آن براى واجب ديگر است به‌طورى كه اگر اين مقدّمه تحقّق پيدا نكند، نمى‌شود آن واجب ديگر تحقّق پيدا كند مثل اينكه داعى و محرّك مولا بر ايجاب دخول سوق، مقدّميت داشتن آن براى اشتراء لحم باشد كه از نظر مولا امر لازمى است. اين قسم از اقسام واجب را واجب غيرى‌ مى‌ناميم.

2: امّا گاهى داعى مولا بر ايجاب شى‌ء، مقدّميت آن براى حصول واجب ديگر نيست. اين قسم از واجب، واجب نفسى‌ ناميده مى‌شود.

واجب نفسی دو نوع است:

1: گاهى خود اين واجب داراى محبوبيت ذاتى است، مثلًا ايجابى كه به «معرفت خداوند متعال» تعلّق گرفته است به جهت مقدّميت آن براى چيز ديگر نيست بلكه خود «معرفت خداوند متعال» محبوبيتى ذاتى دارد كه بالاتر از آن محبوبيتى وجود ندارد

2: واجباتى كه ايجاب آنها به جهت آثارى است كه بر آنها ترتّب پيدا مى‌كند، مثل صلاة كه ايجابش به جهت اين است كه ﴿إنّ الصّلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر﴾[1] و «الصلاة قربان كلّ تقيّ»[2] و «الصّلاة معراج المؤمن»[3] و «الصّلاة خير موضوع ...» [4] و .... تمامى اقسام واجبات نفسى- به جز معرفت خداوند متعال- از اين قسم مى‌ باشند.

سوال

سوال این است در مورد صلاة كه گفته مى‌شود: «داعى بر ايجاب آن، آثار و خواص است» آيا اين آثار و خواص، محبوبيت لزوميه دارند يا ندارند؟ اگر محبوبيت لزوميه ندارند، تحقّق آنها در خارج لازم نيست. در اين صورت سؤال مى‌شود: چرا صلاة را واجب كرده‌اند؟ و اگر آن آثار و خواص محبوبيت لزوميه دارند، تحقّق آنها در خارج لازم است، و در اين صورت صلاة به‌عنوان واجب غيرى مطرح خواهد بود، زيرا داعى و محرّك براى ايجاب صلاة، تحقّق آن آثار و خواص خواهد بود كه از غير طريق صلاة تحقّق پيدا نمى‌كنند. پس همان‌طور كه وضو به‌عنوان واجب غيرى است- چون اگر تحقّق پيدا نكند، صلاة تحقّق پيدا نمى‌كند- صلاة هم واجب غيرى است چون اگر تحقّق پيدا نكند، معراجيت و نهى از فحشاء و منكر تحقّق پيدا نمى‌كند. پس چه فرقى بين وجوب وضو و وجوب صلاة است كه شما يكى را غيرى و ديگرى را نفسى مى‌دانيد؟

سوال از آخوند:

ممكن است كسى بگويد: مسأله وضو و صلاة قابل مقايسه با مسأله صلاة و آثار آن نيست. وضو واجب غيرى است چون ذى‌المقدّمه‌اش- يعنى صلاة- به‌طور مستقيم تحت قدرت و اختيار مكلّف است به اين معنا كه بعد از وضو مى‌تواند نماز را بخواند و مى‌تواند نخواند. همان‌طور كه خود وضو به‌طور مستقيم تحت قدرت و اختيار مكلّف است. امّا صلاة نسبت به آثارش اين‌گونه نيست، زيرا آثار و خواص صلاة به‌طور مستقيم در اختيار مكلّف نيست. انسان مى‌تواند وضو بگيرد و مى‌تواند وضو نگيرد. و پس از وضو گرفتن مى‌تواند نماز بخواند و مى‌تواند نماز نخواند ولى بعد از نماز خواندن نمى‌تواند كارى كند كه آثار و خواص برآن مترتّب نشوند.

پاسخ آخوند از سوال:

مرحوم آخوند در پاسخ مى‌گويد: ما اين حرف را قبول داريم ولى در مسأله وجوب و تعلّق وجوب به يك شى‌ء، لازم نيست كه آن شى‌ء مقدور بلاواسطه باشد بلكه اگر چيزى مقدور با واسطه هم بود، در تعلّق وجوب به آن كفايت مى‌كند. چه مانعى دارد كه ما بگوييم: «معراجيت، واجب است»؟ كسى نمى‌تواند بگويد: «معراجيت‌ نمى‌تواند مستقيماً مقدور باشد»، زيرا همين اندازه كه از راه صلاة مقدوريت دارد، در تعلّق وجوب به آن كفايت مى‌كند. پس هيچ فرقى بين وضو و صلاة با صلاة و آثار صلاة نيست تنها مسأله مقدوريت با واسطه و بلاواسطه است كه اين هم فارق نيست.مثلًا «أعتقت» و امثال آن سببيت براى حصول عتق دارند و عتقْ با واسطه اين‌ها حاصل مى‌شود. حال اگر كسى نذر كند عبد خود را آزاد كند، نمى‌توان گفت: «نذر او باطل است، چون عتقْ مقدور با واسطه است و نمى‌تواند وجوب پيدا كند». بلكه نذر او بدون ترديد صحيح است.

 

ذیل مقدمه اد می شه واجب غیری شما چیکار می کنید این اینجا همون جاییه که باید دقت بکنید که مرحوم آخوند چجور مسئله رو حل می کنه خب در این صورت اگر اد مقدم است برای تنها انل فحشا و منکر اد به عنوان واجب غیری مطرح خواهد شد چرا زیرا دایی و محرکه برای ایجاد اط تحقق اون آثار و خواص خواهد بود که از غیر طریق ان تحقق پیدا نمی کند شما اگر نماز بخونی معراج مومن تحقق پیدا می کنه معراج اون از طریق دیگری تحقق پیدا نخواهد کرد پس اد می شه مقدمه برای معراج مومن اد مقدمه می شود برای نهی از فحشا و منکر اد مقدمه و می شه برای قربان و کل تقیه پس اصطلاحا اد رو باید بگیم وجوب غیری دارد پس اد اد هم واجب غیری زیرا اگر تحقق پیدا نکند یعنی صلاح تحقق پیدا نکند معراجت و نهی از فحشا و منکر تحقق پیدا نمی کنه پس چه فرقی است بین وضو و وجوب اد چه فرقی داره وضو هم وجوب غیری دارد ات هم وجوب غیری دارد پس شما برای چی گفتید واجب دو قسم است واجب نفسی و غیری واجب نفسی رو به اد مثال زدید واجب غیری رو به وضو مثال زدید وضو هم مقدمه هست برای یه چیزی به نام اد که اگر وضو نسازی نماز نمی تونی بخونی ات هم مقدمه است برای نهی از فحشا و منکر که اگر ات رو یان نکنی قاعدتا نهی از فحشا و منکر پس چه فرقی هست بین وضو و صلاح که شما یکی را غیری و دیگری را نفسی می دانیم ممکن است کسی بگوید مسئله وضو و وجوب اد قابل مقایسه با مسئله اد و آثار نیست وضو واجب غیری است چون ذ المقدمه اش یعنی اد به طور مستقیم تحت قدرت و اختیار مکلف است به این معنا که بعد از وضو انسان می تواند نماز را بخواند و می تواند نماز را نخواند همون طور که خود وضو به طور مستقیم تحت قدرت و اختیار مکلف است پس این مسئله بین وضو و اد این شد درست شد اما اد و آثارش رو بسنجیم ببینیم چطوره اما اط نسبت به آثار با آثار خودش این گونه نیست چرا به خاطر اینکه آثار و خواص اد به طور مستقیم دراختیار مکلف نیست انسان می تواند وضو بگیرد و می تواند وضو نگیرد و پس از وضو گرفتن می تواند نماز بخواند و می تواند نماز نخواند ولی بعد از نماز خوندن نمی تواند کاری کند چه آثار و خواص آن بر اون نماز مترتب نشوند مرحوم آخوند خراسانی اینجا وارد عمل عمل می شه در جواب می فرمایند ما این حرف رو قبول داریم ولی در مسئله ووجود و تعلق وجود یک شی و تعلق وج به یک شی لازم نیست که آن شی مقدور بلا واسطه باشد بلکه اگر چیزی مقدور با واسطه هم بود در تعلق وجو به آن کفایت می کند چه مانعی دارد که ما بگوییم معراجت واجب است کسی نمی تواند بگوید معراجت نمی تواند مستقیما مقدور باشد چرا زیرا همین اندازه که از راه اد مقدورت دارد در تعلق وج به آن کفایت می کند پس هیچ فرقی بین وضو و اد با اد و آثار اد نیست تنها مسئله ی مقدورت با واسطه و بلا واسطه مطرح است که این هم فارغ نیست چون قبلا در جای خود ثابت شده که مقدور مع الواسطه مقدور مثل مقدور بلاواسطه است مثلا مولا می گوید عب رو من عبدم رو آزاد کردم سببیت برای قصور داره و با واسطه آن ها حاصل می شود حال اگر کسی نذر کند عبد خود رو آزاده نمی توان گفت نذر او باطل است چون طبق مقدور با واسطه اند و نمی تواند وجود پیدا کند بلکه نذر او بدون شک صحیح است نتیجه ای که مرحوم آخوند خراسانی از این مسائل می گیرد رو ان شاالله فردا عرض می کنیم و صلی الله علی محمد و آله و آله

 


[3] اعتقادات مجلسى، ص29.
logo