1404/08/11
بسم الله الرحمن الرحیم
الأوامر/ رجوع قید به مادّه و یا هیئت / دلیل دوم شیخ انصاری/اشکال به آن
موضوع: الأوامر/ رجوع قید به مادّه و یا هیئت / دلیل دوم شیخ انصاری/اشکال به آن
در بحث گذشته به اینجا رسیدیم که رجوع قید به هیئت قرینه بر تقیید ماده هم هست و این قرینه را خود مولا بیان کرده است و با وجود قرینه ای که خود مولا بیان کرده است ما نمی توانیم ادعا کنیم در اینجا خلاف اصلی واقع شده است.
به بیان دیگر:
همانطور كه اگر قيد به هيئت بخورد، خلاف اصلى در كار نيست، چون قرينه بر تقييد در كار است و با وجود قرينه بر تقييد، مجالى براى اطلاق باقى نمىماند، اگر رجوع قيد به هيئت قرينه بر اين باشد كه مادّه هم زمينه اطلاق ندارد، در اينجا هم خلاف اصلى در كار نيست. عملى كه تقييد هيئت، روى مادّه انجام مىدهد، بهطور غير مستقيم توسط خود مولا تحقّق پيدا كرده است و فرقى نمىكند كه مولا به طور مستقيم قرينهاى بر تقييد اقامه كند يا اينكه بهطور غير مستقيم و از راه ملازمه، قرينه بر تقييد اقامه كند. در هر دو صورت مقدّمات حكمت ناتمام است.
نتیجه بحث:
نتيجه در جايى كه قيدْ متّصل باشد، نه در رجوع قيد به هيئت، خلاف اصلى وجود دارد و نه در رجوع به مادّه، پس چرا مرحوم شيخ انصارى رجوع قيد به مادّه را بر رجوع قيد به هيئت ترجيح مىدهد؟ بنابراين دليل دوّم شيخ انصارى رحمه الله در مورد قيود متّصل درست نيست.
2: قيد منفصل: مثل اينكه مولا ابتدا بگويد: «أكرم زيداً» بدون اينكه هيچ قيدى در كار باشد و مقدّمات حكمت، هم در ارتباط با مادّه و هم در ارتباط با هيئت، تماميت داشته باشد. در اين صورت «أكرم زيداً» داراى دو اطلاق است: اطلاقى در مورد هيئت و اطلاقى در مورد مادّه. سپس در يك كلام منفصل بگويد: «در اين دستورى كه براى تو صادر كردم، قيدى به نام «مجىء زيد» وجود دارد» امّا مشخص نكند كه آيا اين قيد در ارتباط با هيئت «أكرم زيداً»- يعنى وجوب اكرام- است و يا در ارتباط با مادّه آن- يعنى خود اكرام- است؟ به عبارت دیگر نمی دانیم مجی زید قید به وجوب برمی گردد که مفاد هیئت است یا به واجب برمی گردد که مفاد اکرام است.
استاد:
در اینجا به نظرم فرمایش مرحوم شیخ رحمه الله علیه درست است، زیرا اين مجىء زيد- كه بهعنوان قيد منفصل مطرح شده- اگر اطلاق مادّه را از بين ببرد، يك خلاف اصل تحقّق يافته است و اطلاق مادّه- با اينكه مقدّمات حكمتش تمام بوده- مقيّد شده است. امّا اگر مجىء زيد به هيئت «أكرم زيداً» رجوع كند، فرمايش شيخ انصارى رحمه الله لازم مىآيد، يعنى هم اطلاق هيئت ضربه خورده و هم زمينه از بين رفتن اطلاق مادّه به وجود آمده است. و درحقيقت با ارجاع «مجىء زيد» به «أكرم زيداً» كه چند روز قبل ذكر شده است، ما دو خلاف اصل مرتكب شدهايم، يك خلاف اصل در ارتباط با هيئت، و يك خلاف اصل هم در ارتباط با مادّه. لذا بيان مرحوم شيخ انصارى در مورد قيد منفصل صحيح است. مرحوم آخوند نيز در ذيل كلامشان تقريباً همين چيزى را كه ما ذكر كرديم مطرح كرده است ولى در آخر فرموده است: «فتأمّل»، كه هريك از محشّين كفايه معنايى در مورد آن ذكر كردهاند.
عبارت مرحوم آخوند در کفایة الاصول: « نعم إذا كان التقييد بمنفصل ، ودار الأمر بين الرجوع إلى المادة أو الهيئة كان لهذا التوهم مجال ، حيث انعقد للمطلق إطلاق ، وقد استقر له ظهور ولو بقرينة الحكمة ، فتأمل.»[1]
این تمام کلام در رد دلیل دوم شیخ انصاری بود.