« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1404/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

الأوامر/ قضایای تعلیقیه /شک در رجوع قید به هیئت یا ماده/نظریه شیخ انصاری

 

موضوع: الأوامر/ قضایای تعلیقیه /شک در رجوع قید به هیئت یا ماده/نظریه شیخ انصاری

کلام در نظریه مرحوم آخوند در شک در لزوم تحصیل مقدمه بود.

و خلاصه به این نتیجه رسیدیم که در درجه اوّل استصحاب عدم لزوم جاری می شود و مى‌گويیم در استصحاب عدم : «تحصيل اين قيد لازم نيست» و در درجه دوّم ما شك داريم كه آيا مكلّف به تحصيل اين قيد هستيم يا مکلف به تحصیل این قید نمی باشیم ؟ اصالة البراءة، جاری می شود و اصالة البرائة اقتضا مى‌كند عدم تكليف را.

در نتيجه مقتضاى اصول عمليه‌اى كه ما به آنها مراجعه مى‌كنيم با نتيجه رجوع قيد به هيئت يكى مى‌شود امّا نه از باب اينكه هيئت داراى خصوصيتى است بلکه این مطلب به اقتضای اصول عملیه است پس تا حالا اگر شک کردیم قید به هیئت برمی گردد یا به ماده برمی گردد؟

خلاصه نظریه اول نظریه مرحوم آخوند بود.

و خلاصه این نظریه این بود که:در مرحله اول استصحاب جاری می شود. در مرحله دوم: اصالة البرائة.

نظريه شيخ انصارى رحمه الله‌:

شيخ انصارى رحمه الله مى‌فرمايد: در دوران امر بين رجوع قيد به مادّه يا هيئت، بايد قيد به مادّه برگردد[1]

قبل از اينكه وارد بحث شويم‌ ممكن است سؤال شود با توجه به اینکه مبنای مرحوم شیخ در واجب مشروط این بود که تمام قیود به ماده بر می گردد و رجوع قید به هیئت محال است آنجا می فرمودند که هیئت معنای حرفی دارد و معنای حرفی جزئی است و اگر معنای حرف جزئی است یک جزئی نمی تواند مقید باشد لذا طبق مبنای مرحوم شیخ محال است که قید به هیئت برگردد اگر محال است به هیئت برگردد حالا ایشان در شک بین رجوع قید به ماده یا هیئت چرا این بحث را کرده است؟ و نظریه داده است بعد از این که بحث روشن است و دو تا چهار تا است که قید به هیئت برنمی گردد و بحث دو طرف ندارد چرا این بحث و این مسئله رو عنوان کرده است؟

به عبارت دیگر:

اگر ما با مشهور و یکی از آن اعضای مشهور مرحوم آخوند بودند این مسئله را مطرح کنیم حرفی نیست زیرا ما گفتیم قیود بر دو قسمت است بعضی به هیئت و بعضی دیگر به ماده بر می گردند جای این بحث بود که در موارد شک چه باید کرد؟ می شود عنوان موارد شک را مطرح کرد ولی مرحوم شیخ اعظم انصاری تنوع و قیود را قبول ندارد اصلا نمی تواند بپذیرد که بعضی از قیود به هیئت برمی گردد و بعضی از قیود به ماده برمی گردد و شیخ می گوید ما یک نوع قید بیشتر نداریم هر چه داریم به مربوط به ماده است اصلا هیئت مطرح نیست و همه قیود را در رابطه با ماده می دانند اگر این است پس چرا اينجا بحث دوران امر بين رجوع قيد به هيئت يا مادّه را مطرح كردند؟

نظریه مرحوم مشکینی در توجیه کلام شیخ انصاری

مرحوم مشكينى‌ در حاشيه كفايه‌ در پاسخ اين سؤال‌ فرموده است: مقصود شيخ انصارى رحمه الله در هر دو قسم هيئت و مادّه، همان مادّه است زيرا- همان‌طور كه ما گفتيم- طبق مبناى شيخ انصارى رحمه الله قيودى كه به مادّه برمى‌گردد در صورتى كه غير اختيارى باشند، لازم التحصيل نمى‌باشند امّا اگر اختيارى باشند در بعضى از موارد لازم التحصيل و در بعضى از موارد غير لازم التحصيل مى‌باشند. مثلًا طهارت در مورد نماز لازم التحصيل است ولى استطاعت در مورد حج لازم التحصيل نيست.

مرحوم مشكينى [2] مى‌فرمايد:

مقصود مرحوم شيخ از «هيئت» در اينجا قيودى است كه به مادّه برمى‌گردد و لازم التحصيل نيست و مقصود از مادّه آن قيودى است كه به مادّه برمى‌گردد و لازم التحصيل است. در اين صورت نزاع بين هيئت و مادّه فقط در مسأله لزوم تحصيل قيد و عدم لزوم تحصيل قيد نتيجه‌بخش است یعنی ثمره اش در لزوم و عدم لزوم ظاهر می شود نه در تقسیم قید به ماده و هیئت به نظر این توجیه که مرحوم مشکینی می کند ماده و هیئت یک معنا دارد می گوید نظر شیخ این است

اشکال به توجیه مشکینی:

ولى اين‌ توجيه‌ مرحوم مشكينى با كلام شيخ انصارى رحمه الله و ادلّه ايشان سازگار نيست، زيرا:

اوّلًا: اينكه ما كلمه هيئت را به‌معناى مادّه بدانيم- با اينكه هيئت در مقابل مادّه است- معناى غير صحيحى است هیئت یک چیز است در مثال اکرم بر وزن افعل صیغه امر است و ماده یعنی اکرام مصدر است تاکنون هم در واجب مشروط در کفایه هم صحبت شد که هیئت چه معنایی دارد؟ ماده چه معنایی دارد؟

ثانياً: اين معنا، که بگویم هیئت به معنای ماده است با ادلّه‌اى كه مرحوم شيخ انصارى براى اثبات مدّعاى خودش مطرح مى‌كند هماهنگ نيست به ویژه دلیل اول ايشان كه بين اطلاق هيئت و اطلاق مادّه از نظر شمولى بودن و بدلى بودن فرق مى‌گذارد. مادّه خواه قيدش لازم التحصيل باشد يا نباشد، بيش از يك نوع اطلاق ندارد ( هر چیزی اطلاق دارد شمول دارد حالا هر اطلاقی می توان به اقسامی تقسیم بشود چنانکه عام هم شمول دارد هچنین می تواند نسبت به مواردش تقسیم بشود که گاهی از بعضی که سوال می شود اطلاق در عمومش شمول دارد و عموم هم در عمومش شمول دارد فرق بین اطلاق و عموم چیست؟ عموم اطلاق به چیست؟ عموم عام به چیست؟ عمدتا به خاطر اینکه خیلی ریشه ای و کاربردی بحث نمی کنند در جواب سوال می مانند و یا اگر از آنها بخواهیم یک مثال برای اطلاق بزند یک مثال برای عام بزند باز هم می ماند.

خیلی عجیب ها بعضی درس را می خوانند ولی برای حل مسئله مشکل دارند.

در جواب سوال می گوییم: خیلی ساده عموم عام به وضع است عموم اطلاق مقدمات حکمت.)

امّا شيخ انصارى رحمه الله براى هيئتْ اطلاق شمولى و براى مادّه، اطلاق بدلى درست مى‌كند و اطلاق شمولى برای هیئت در صورتى است كه هيئت به‌معناى خودش باشد امّا اگر مقصود از هيئت، آنجوری که مرحوم مشکینی توجیه کردند مادّه باشد ديگر مادّه- بما أنّها مادّة- داراى دو نوع اطلاق نيست.


logo