1404/07/20
بسم الله الرحمن الرحیم
الأوامر/ قضایای تعلیقیه /شک در رجوع قید به هیئت یا ماده/مقدمه بحث
موضوع: الأوامر/ قضایای تعلیقیه /شک در رجوع قید به هیئت یا ماده/مقدمه بحث
موضوع بحث در این بود که در بعضی از موارد قید روشن است به هیئت برمی گردد و در بعضی از موارد روشن است قید به ماده برمی گردد ولی در مواردی که شک داریم قید به هیئت برمی گردد یا به ماده بر می گردد؟
موضوع بحث ما:
موضوع بحث ما این بود قبل از اینکه ما وارد جواب از این یک سوال (شک در رجوع قید به هیئت یا ماده ) بشویم نیاز به یک مقدمه داریم و آن مقدمه هم طولانی است.
در گذشته بحث مطلب به اینجا رسید که:
1: حدود نود درصد از قیودی که به هیئت برمی گردد از قبیل شرط مقارن می باشند و ملتزم شدن به شرط متاخر در جاهایی است که ما مجبور باشیم مثلا در قضیه ی ان جائک ید یوم الجمعه فاکرمه اگر چه ما احتمال می دهیم که مجی زید به نحو شرط متاخر در وجوب اکرام نقش داشته باشد یعنی الان با اینکه مجی تحقق پیدا نکرده است ولی بگوییم وجوب اکرام ثابت است و مجی زید در آینده و در روز جمعه کاشف از این است که اکرام زید در این روز یعنی الان واجب است.اما این مورد که به این شکل باشد نادر و خلاف ظاهر است.
2: و بنابر اینکه قید به هیئت بر گردد نوع قضایا ظهور در این معنا دارند که نحوه ارتباط آن ها به صورت شرط مقارن است.
3: قیدی هم که بنا به نظریه مشهور به ماده برمی گردد این هم بر دو قسم می باشد اکثر قیودی که به ماده برمی گردد لزوم تحصیل دارند یعنی باید این مقدمه رو مکلف انجام بدهد واجب است ولی در عین حال امکان دارد قیدی به ماده برگردد ولی لزوم تحصیل نداشته باشد نظیر آن چه که مرحوم شیخ اعظم انصاری در رابطه با استطاعت حج فرمودند که استطاعت به عنوان قید برای حج است ولی تحصیل آن لازم نیست.در نتیجه مشهور با توجه به اینکه قائلند گاهی قید به ماده برمی گردد و گاهی به هیئت اما قیود راجع به هیئت به دو صورت مقارن و متاخر و قیود راجع به ماده ایضا به دو صورت لازم التحصیل و عدم لازم التحصیل می باشند.
در قیود راجع به هیئت اکثریت با شرط مقارن و در قیود راجع به ماده اکثریت با قیود لازم التحصیل می باشند در این صورت ما می توانیم بگوییم اگر قیدی طبق مبنای مشهور به هیئت برگردد با توجه به اینکه اکثریت با شرط مقارن است لازمه اش این است که قبل از این قید تکلیفی وجود ندارد و بنابر تبعیت( تبعیت مقدمه تابع ذی المقدمه است) تکلیفی وجود ندارد پس مقدمه هم واجب نیست ذی المقدمه واجب نیست چون ذی المقدمه واجب نیست مقدمه واجب نخواهد بود لازم التحصیل نخواهد بود مقدمه را که نیاید ذی المقدمه هم نمی آید قاعدتا تکلیفی وجود ندارد نه از ناحیه ذی المقدمه و و نه از ناحیه مقدمه مثلا قبل از فرا رسیدن مغرب تحصیل طهارت برای نماز مغرب لازم نیست به خاطر اینکه در آن زمان نماز مغرب وجوبی ندارد قید نیامده است علاوه بر این ما قبلا گفتیم قیودی که به هیئت برمی گردد نمی تواند لازم التحصیل باشد کسی به شما بگوید قیودی که به هیئت برمی گردد و لازم التحصیل نیست مثل استطاعت یکی از قیودی است که شرط وجوب است قیدی است که به هیئت برمی گردد اگر این قید آمد وجوب هست اگر این قید نیامد وجوب نیست این قید لازم التحصیل نیست گرچه در موارد دیگری هست که قید قید هیئت است ولی لازم التحصیل است مثلا در قضیه وقت.
پس چرا نماز مغرب وجوبی ندارد؟گفتیم قیودی که به هیئت برمی گردد لازم التحصیل نیست نمی تواند لزوم تحصیل داشته باشد زیرا قیود هیئت به عنوان مقدمه وجوب مطرح اند و مقدمه وجوب هر چند به عنوان فعل اختیاری مکلف هم باشند از بحث مقدمه وجوب خارج هستند این در صورتی بود که قید به هیئت برمی گشت اما اگر قید به ماده برگردد در اینجا هم اگرچه بعضی از قیود به ماده لزوم تحصیل ندارند ولی اکثریت آن ها لزوم تحصیل دارد.
معنای لزوم تحصیل قیود:
و معنای لزوم تحصیل قیود این است که ذی المقدمه هم الان واجب است اگر ذی المقدمه واجب است تکلیف به ذی المقدمه هم الان فعلیت دارد مثالش مثل طهارت که قید برای صلاة است و پس از دخول وقت نماز که نماز واجب شد تحصیل طهارت هم واجب می شود.
در نتیجه در قیود مربوط به هیئت گویا دو ثمره دارد دو فایده دارد ؛ این ثمره مترتب بر دیگری است:
ثمره اول: قبل از تحقق قید تکلیفی نسبت به ذی المقدمه وجود ندارد تا قید نیاد خبری از وجوب نیست زیرا معمولا این قیدها به نحو شرط مقارن است نه به نحو شرط متاخر پس تا قید نیاید وجوب تحقق پیدا نمی کند.
ثمره دوم: در این صورت اگر قید قید مقارن است در این صورت تحصیل مقدمات آن هم واجب نیست مثل استطاعت، استطاعت قید حج تا استطاعت نیاید حج تحقق پیدا نمی کند وجوبش تحقق پیدا نمی کند اما در عین حال الان هم تحصیل مقدمه واجب نیست.
در قیود مربوط به ماده هم گویا دو ثمره وجود دارد که یکی مترتب بر دیگری است:
ثمره اول: این است که قبل از قید تکلیف به ذی المقدمه تحقق دارد.
ثمره دوم: که مترتب بر آن است در این صورت تحصیل مقدمه هم وجوب شرعی غیری پیدا می کنند یعنی این مقدمه شبیه وضو هم واجب است برای اینکه مقدمه نماز است وجوبش چیست؟ تبعی، غیری و شرعی نه عقلی بنابراین وضو نسبت به نماز می شود مقدمه واجب شرعی غیری تبعی.
توجه به مطلب
توجه دارید که این دو ثمره یعنی دو ثمره که قیودی که مربوط به ماده است دقیقا مقابل دو ثمره ای است که در قیود به هیئت مطرح است.
خلاصه بحث :
تا اینجا قبل از اینکه سوال (شک در رجوع قید به هیئت یا ماده ) جواب بدهیم گفتیم یک مقدمه لازم است پس در این مقدمه روشن شد که شرایط قید چیست؟
قید گاهی به هیئت برمی گردد و در صورتی که به هیئت برمی گردد گاهی این قید لازم التحصیل و گاهی لازم التحصیل نیست گاهی به نحو شرط مقارن است و گاهی به نحو شرط متاخر است.
اکثریت با کدام است را هم عرض کردیم.
و گاهی قیود قیودی هستند که به ماده برمی گردند در صورتی که قیود به ماده برمی گردند گاهی این قیود لازم التحصیل اند و گاهی این قیود لازم التحصیل نیستند.
در چه مواردی اکثرا لازم التحصیل اند یا اقلا؟ گفتیم اکثرا لازم التحصیل هستند الا در بعضی از مواردی که مجبور باشیم یا انجام ندهیم یعنی در موارد قلیلی لازم التحصیل نیستند.
و این دو ثمره رجوع قید به ماده و هیئت هر کدام مترتب بر ثمره اول است که در رابطه با هیئت مطرح کردیم دقیقا در مقابل آن دو ثمره ایست که در مقابل ماده مطرح کردیم.
این تمام کلام در مقدمه بحث ما بود.