1404/07/19
بسم الله الرحمن الرحیم
الأوامر/ قضایای تعلیقیه /شک در رجوع قید به هیئت /مقدمه بحث
موضوع: الأوامر/ قضایای تعلیقیه /شک در رجوع قید به هیئت /مقدمه بحث
موضوع بحث امروز در مورد جای است که شک که در رجوع قید به هیئت یا ماده است در قضایای تعلیقیه مثل ان جاءک زید فاکرمه هو یا ان استطعت فیجب علیک الحج این قید یعنی شرط آیا قید برای هیئت است یا قید برای ماده است؟ اگر در جایی مبنا مشخص بود که قید قید هیئت است مسئله روشن است و اگر در جایی محرز شد که قید قید ماده است مثلا مبنای شیخ ؛ مسئله روشن است ولی در جایی که شک داریم این قید آیا به هیئت برمی گردد یا با به ماده برمی گردد؟ اینجا چه باید کرد.
مقدمه بحث:
لازم است قبل از اینکه این مطلب را توضیح بدهم یعنی این سوال (شک در رجوع قید به هیئت یا ماده است) نیاز به یک مقدمه دارد:
مقدمه قبل از ورود به بحث خلاصه ای از آنچه که در گذشته در این زمینه بیان شده است و در ضمن حالا چه فرقی می کند یا چه ثمره ای دارد که قید به هیئت برگردد یا این قید به ماده برگردد؟
ثمره رجوع هر یک را هم باید قبلا بیان بکنیم در بحث واجب مشروط که مبتکرش یا طرفدارش مرحوم شیخ اعظم انصاری بودند این بزرگوار عقیده داشت که در قضایای مشروطه قید به ماده مربوط است و هیچ یک از این قیود به خود هیئت بر نمی گردند اگر دو تا شرط اگر هر چه هست مربوط به ماده اکرام است نه هیئت اکرم.
مرحوم شیخ اعظم می فرمود در مثال ان جائک زید فاکرمه اگرچه ظاهر قضیه شرطیه این است که مجی زید شرط برای وجوب اکرم است یعنی ظاهرش این است که این شرط به هیئت برمی گردد و قید برای تکلیف است ولی در اینجا قرینه ای داریم که نمی شود و نمی توان گفت که قید به هیئت برمی گردد ناچاریم بگوییم این قید به ماده بر می گردد:
قرینه در مقام
آن قرینه چیست؟ آن قرینه یک قرینه عقلیه است که عبارت از این است که از آن رهگذر که هیئت دارای معنای حرفیست و معنای حرفی جزئیست در جایی که کلمه ای معناش حرفی باشد و جزئی باشد قابلیت تقیید را ندارد ، اگر این باشد در اینجا قید به هیئت نمی تواند برگردد ولی ظاهرش این است که مربوط به هیئت است ولی اینجا قرینه ای وجود دارد که قید نمی تواند به هیئت برگردد در عین حال ما ناچاریم در جمله ان جاءک زید فاکرمه آن را برگردانیم به اکرم زید الجائی یعنی قید اکرام باشد نه قید اکرم و صیغه باشد تا مجی زید به عنوان قید برای اکرام متعلق به زید باشد.
لزوم تحصیل مقدمه و عدم لزوم آن:
پس بر مبنای مرحوم شیخ رحمة الله علیه تردیدی نیست که قید به ماده برمی گردد، ولی با وجود این از جهت لزوم تحصیل و یا عدم لزوم تحصیل این قید در بین اصولیین اختلاف است ؛ حالا که این قید قید ماده است این قید را واجب است من بیاورم یا به عبارت دیگر این قید مقدمه است این مقدمه بر من واجب است یا خیر؟.
تقسیم قید
بنابراین بین علما و اصولیین اختلاف شده است لذا قید را تقسیم می کنند به دو قسم و می فرمایند:
1: قیودی که فی نفسه از امور غیر اختیاری باشند نمی توانند لزوم تحصیل داشته باشند ،مثل مسئله وقت در نماز ؛ خورشید در اختیار شماست؟ در اختیار مکلف است؟ زوال و عدم زوال در اختیار مکلف است؟ بنابراین قید مثلا فرض کند اگر وقت داخل شد این وقت که یک قید است قید برای هیئت است یا ماده است؟ اگر بگویم قید هیئت است یعنی تا وقت داخل نشود اصلا نماز وجوب ندارد اما اگر گفتیم قید قید ماده است معناش این که وجوب است ولی زمان واجب نیست ؛ بنابراین قیودی که فی نفسه از امور غیر اختیاری می باشند نمی توانند لزوم تحصیل داشته باشند یعنی واجب نیست انجام دهید مثل مسئله وقت در باب عبادات و مثل مجی زید در مثال گذشته این جاء زید و اکرمه اگر زید آمد اکرام کنید یعنی مجی زید در اختیار مکلف نیست ممکن است زید نیاید و ممکنه بیاد، یعنی آمد و نیامدن زید در اختیار خودش است نه در اختیار مکلفی که باید زید رو اکرام کند.
این یک قسم از قیودی که از امور غیر اختیاری هستند.
2: قیودی که از امور اختیاریه می باشند.
بنا بر مبنای مرحوم شیخ این قیود اختیاری بر دو قسم تقسیم می شوند بعضی از آن ها لزوم تحصیل دارند یعنی واجب است که این قید را بیاریم و بعضی لزوم تحصیل ندارند واجب نیست که این قید رو ما بیاریم.
پس فرق است بین اینکه شارع بفرماید یجب علیک الصلاه متطهرا گویا می فرماید یجب علیک الحج مستطیعا با اینکه استطاعت در مثال دوم و طهارت در مثال اول از امور اختیاری می باشند قیدیت استطاعت به این صورت است که خود به خود حاصل شود ولی طهارت این گونه نیست.
نظر مرحوم شیخ انصاری در رجوع قید به ماده و یا هیئت:
لذا مرحوم شیخ در باب حج فتوا به لزوم تحصیل استطاعت نمی دهد می گوید استطاعت باید خود به خود حاصل شود واجب نیست شما استطاعت را در خودتون ایجاد کنید ولی در باب نماز همانند دیگران فتوا می دهد به لزوم تحصیل طهارت؛ طهارت قید استطاعت هم قید است هر دو از امور اختیاریه هستند اما در یکی تحصیل این مقدمه رو واجب می داند مثل وقت در نماز ولی در استطاعت تحصیل این مقدمه رو واجب نمی داند می گوید باید خود به خود حاصل شود.
نظر مشهور در رجوع قید با ماده و یا هیئت:
اما مشهور معتقدند که قید گاهی به ماده برمی گردد و گاهی به هیئت مثلا در باب نماز قید وقت در رابطه با هیئت و وجوب صلاة است یعنی تا وقت یعنی تا زوال نشود نماز ظهر واجب نمی شود اما قید طهارت در رابطه با خود صلاة است یعنی اینکه اگر طهارت آمد صلاة تحقق پیدا می کند نه وجوب صلاة؛ وجوب صلاة قبلا آمده است اگر طهارت آمد صلاة می تواند تحقق پیدا کند اما اگر طهارت نیامد صلاة نمی تواند تحقق پیدا کند.
نظریه آخوند در رجوع قید با ماده و یا هیئت
در اینجا با توجه به آنچه که مرحوم آخوند در رابطه با حل مشکل واجب معلق مطرح کردد باید بگوییم قیودی که رجوع به هیئت می کنند:
1:گاهی به صورت شرط مقارن هستند.
2: و گاهی به صورت شرط متاخر هستند.
3: و گاهی به صورت شرط متقدم.
معنای شرط مقارن
معنای شرط مقارن این است که تا وقتی این شرط در خارج وجود پیدا نکند تکلیف تحقق پیدا نمی کند مثل مدخلیت وقت در رابطه با صلاة یومیه این است که شرطیت وقت برای وجوب صلاة یا وجوب نماز به نحو شرط مقارن است و قبل از وقت اصلا نماز وجوب ندارد اصلا تکلیف تحقق ندارد اگر معنای اینکه قید برای هیئت باشد ولی گاهی از اوقات قید رجوع به هیئت می کند اما نحوه شرطیت آن به صورت شرط متاخر خواهد بود.
معنای شرط متاخر:
شرط متاخر این است که بگوییم قید بعدا تحقق پیدا می کند مثل اجازه لاحقه در بیع فضولی یا مثل غسل استحاضه در غروب آخر ماه رمضان به تعبیر دیگر خانم، استحاضه است صبح اول طلوع فجر نیت روزه می کند ولی غسل قید برای واجب است نه برای وجوب اگر قید برای واجب است به نحو شرط متاخر قید برای واجب است ولی وجوب الان تحقق دارد
هنوز مقدمه بحث ما تمام نشد و بعد از اتمام مقدمه این سوال رو جواب خواهیم داد در مواردی که شک در رجوع قید به هیئت داریم یا رجوع به ماده داریم وظیفه چیست؟